محمدولی خان تنکابنی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "محمد ولی خان تنکابنی"، فرزند "حبیب الله خان ساعدالدوله سردار"، در سال ۱۲۶۴ ه.ق. در روستای «دشتاج» از توابع «تنکابن» متولد شد. وی در ماموریت تبریز متوجه قدرت انقلابیون شد و به آن سو گرایش یافت.
محمد ولی خان تنکابنی در دوازده سالگی به تهران آمد و با درجه سرهنگی وارد خدمت نظام شد و مامور حفاظت یکی از دروازه های تهران گردید. درسال ۱۲۹۸ه.ق. به درجه سرتیپی رسید و به "سردار اکرم" ملقب گردید و به حکومت «رشت» و «تنکابن» رسید ولی این ماموریت کوتاه بود و به تهران فراخوانده شد و مامور دفع فتنه ترکمن هایی گردید که به مرزهای «استرآباد» حمله می کردند و زنان و دختران را به اسارت به روسیه می بردند. "محمد ولی خان" در این ماموریت از خود رشادت های زیادی نشان داد و از طرف "ناصرالدین شاه" لقب "نصرالسلطنه" گرفت و در سال ۱۳۰۲ ه.ق. به حکومت استرآباد منصوب گردید.وی برای مدتی نیز «ضرٌاب خانه» را اجاره کرد اما متهم به تقلب در ضرب سکه ها شد و به همین دلیل ضرٌاب خانه را از او گرفتند، از این پس خانه نشین شد و به امور شخصی پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۱۱ه.ق. وزیر «خزانه و گمرک» شد و این سمت را تا سال ۱۳۱۵ه.ق. حفظ کرد. وی در زمان سلطنت ناصرالدین شاه مامور حکومت گیلان شد و مدت چهار سال حاکم آنجا بود. در سال ۱۳۲۱ه.ق. به تهران احضار شد و یک سال بعد به حکومت «آذربایجان» برگزیده شد. در سفر سوم "ناصرالدین شاه" به فرنگ، "عین الدوله" او را به وزارت «پست و تلگراف»، «امیری توپ خانه»، «فرماندهی سپاه» قزوین و گیلان و مازندران برگزید و مامور حفظ پایتخت نمود.
فرماندهی قشون آذربایجان
"محمدعلی شاه" پس از به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه خواهان، در آذربایجان با بحران شدید مواجه شد، مجاهدین و مشروطه خواهان آذربایجان، بالاخص مردم تبریز علیه حکومت مرکزی قیام کردند، شاه هم "عین الدوله" را حاکم تبریز و محمدولی خان را فرمانده قشون آذربایجان نموده و برای سرکوبی شورش به این خطه فرستاد ولی آنها نتوانستند شورش مردم را آرام کنند و محمدولی خان از سمت خود استعفا داد و شاه هم پذیرفت و او را به تهران احضار کرد ولی او به تهران نیامد و به تنکابن رفت. از این زمان به بعد تغییر چهره داد و همراه مشروطه خواهان شد.
محمد ولی خان و انقلابیون
محمدولی خان در ماموریت تبریز متوجه قدرت انقلابیون شد و به آن سو گرایش یافت. محمدعلی شاه پس از اطلاع از پیوستن او به صف مشروطه خواهان طی تلگرافی تمام امتیازات دولتی را از او سلب نمود و او را نمک به حرام خواند. سپهدار هم در عوض، سلب عناوین دولتی را برای خود افتخار دانست. با ورود او به رشت، مشروطه خواهان او را در جرگه خود پذیرفتند و رهبری «کمیته انقلابی» گیلان را به او واگذار کردند. بعد از مرگ حاکم رشت، انقلابیون حکومت رشت را به دست گرفتند. بعد از مدتی قزوین را تصرف کردند و بعد از پنج روز زد و خورد با نیروی قزاق، به همراه نیروهای "سردار اسعد بختیاری" وارد تهران شدند، تهران را فتح کردند و با دخالت روس و انگلیس محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و پسرش را به تخت نشاندند و "عضدالملک نائب" سلطنت گردید و تمام کارها توسط هیاتی به نام «مجلس عالی» که اعضای آن قریب به سی نفر بودند و از طرف سپهدار و سردار اسعد انتخاب شده بودند، اداره می شد. از طرف همین مجلس وزیرانی انتخاب شد و سپهدار که وزیر جنگ بود چون از لحاظ سن بزرگتر از دیگران بود، عملاً سرپرست کشور گردید.
نخست وزیری سپهدار
...

پیشنهاد کاربران

محمدولی خلعتبری معروف به محمدولی خان تُنِکابُنی ملقب به سپهدار اعظم و سپس سپهسالار اعظم ( زاده ۱۲۲۵ تنکابن، مازندران – درگذشته ۱۳۰۵ تهران ) سیاستمدار ایرانی بود که سه دوره کوتاه روی هم تقریباً دوساله نخست وزیر ایران بود. وی در کنار سردار اسعد بختیاری یکی از دو فرمانده سپاهیان مشروطه خواه بود که فرماندهی مجاهدین مازندران و گیلان و قزوین را در فتح تهران و احیای مشروطیت بر عهده داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

سپهدار تنکابنی پیش از انقلاب مشروطه به ترتیب دارای لقب های «ساعدالدوله» و «نصرالسلطنه» بود. پس از استبداد صغیر از آنجا که از رهبران فاتح تهران بود به او لقب «سپهدار اعظم» داده شد. سرانجام احمد شاه او را ملقب به «سپهسالار اعظم» کرد و لقب «سپهدار اعظم» به فتح الله خان اکبر داده شد. این وضع سبب دشواری هایی شد، از همین روی برخی برای پیشگیری از اشتباه او را «سپهدار تنکابنی» و فتح الله اکبر را «سپهدار رشتی» نامیدند.
خلابر به تازیانی گفته می شود که در خانهٔ پادشاهان و سلاطین ساکن باشند. در زبان مردم گیلان و طبرستان مردمی را گویند از عرب که در خانهٔ پادشاهان و سلاطین ساکن باشند. خلابران از مستخدمان عرب حکام بودند زیرا از حکام «مرسوم» می گرفتند و کار آنان نیز در ارتباط با نظامیان بود. اشاره ظهیرالدین مرعشی به خلابران نیز به اعتبار برهان قاطع اشاره به گروهی از اعراب طبرستان، گیلان و دیلمان است.
«تاریخ گیلان و دیلمان» نوشته ظهیرالدین مرعشی درسده نهم هجری که تاریخ این دیار را تا آن زمان رقم زده، از سکونت چهارطایفه بز، بسام، سرتیز و کرام در لاهیجان یاد می کند که «اصل ایشان عرب است».
سرزمین طبرستان و گیلان برخلاف دیگر مناطق ایران تا پایان سده سوم هجری همچنان ساختار قومی پیشین خودرا حفظ کرده بود، از آن هنگام که مهاجرت علویان ایرانی و عرب به این ناحیه شتابان شد، به تدریج دستخوش تغییر گردید. این فرایند که با آمدن نوادگان ششمین امام شیعه به تبرستان و دیلمان آغاز شد در روزگار اسماعیلیان به اوج رسید. اسماعیلیان که به پیروی از قرامطه، برابری قومی و نژادی و مساوات میان مردم را دنبال می کردند، فرایند آمیزش های قومی در این دیار را شتابان ساختند هرچند اختلاط قومی در این مناطق بسیار کمتر از دیگر مناطق ایران همچون آذربایجان، خراسان، فارس و غیره بود.
وجود سلسله های عرب تبار همچون سادات علوی و سادات کیایی نشان از حضور حکام شیعه مذهب عرب بر طبرستان، گیلان و دیلم دارد.

محمدولی خان تنکابنیمحمدولی خان تنکابنیمحمدولی خان تنکابنیمحمدولی خان تنکابنیمحمدولی خان تنکابنی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/محمدولی‌خان_تنکابنی

بپرس