در قرون وسطی مسیحیان جدلی از قبیل ریکلدو دا مونت دی کروچه محمد را به عنوان یک شخصیت فریبکار و شیطانی تصویر کرده اند. در قرن 18 مستشرقانی چون آدریان رلاند با نظر بیطرفانه تری زندگی محمد را ارزیابی کردند. این تغییر با ترجمه جورج سیل، مستشرق بریتانیایی، از قرآن بیشتر نمایان شد. در طول قرن 18 و اوایل قرن 19 اندیشه فریبکاری محمد، در آثاری چون «درباره قهرمان» توماس کارلایل ، تا حد زیادی کمرنگ شد. این تغییر دیدگاه با آغاز مطالعات مدرن در قرن 19 در آثاری چون «محمد چه چیزی از یهودیت به عاریت گرفت؟» اثر آبراهام گایگر و «تاریخ قرآن» اثر تئودور نلدکه نمایان شد. مفهوم سازی مجدد محمد از یک بدعت گذارِ فریبکار به یک مشتاق صادق، راه را برای مطالعه علمی جدید به محمد به عنوان یک قهرمان تاریخی و به قرآن به عنوان سند مهم تجربه دینی بشر هموار کرد. [ ۱]
در قرون وسطی، قشر عالم مسیحی آگاه به زبان لاتین در غرب از جزئیات زندگی نامه محمد پیامبر اسلام تا حد خوبی آگاه بودند. این گروه این اطلاعات را به گونه ای تفسیر می کردند که محمد را شارلاتان جاه طلب و قدرت دوستی به تصویر می کشید که شرقیون را تحت عنوان مذهب تحت تسلیم خودش درآورده بود. کتبی که برای عامه مردم نوشته می شدند بازتاب کننده همین قدر اطلاعات در دسترس علمای مسیحی، نیز نبوده، و محمد را به شکل یک بت یا یکی از معبودهای بت پرستان به تصویر می کشیدند. آلفورد ولش، «محمد»، دانشنامه اسلام. برخی از مسیحیان سال درگذشت محمد را از ۶۳۲ به ۶۶۶ میلادی تغییر داده بودند که اشاره ای به عدد وحش داشت. گروهی دیگر نام او را از محمد به محوند ( که به معنی «شیطان تجسم پیدا کرده» است ) تغییر داده بودند. به گفته برنارد لوئیس، «تکامل مفهوم محوند از اینجا شروع شد که محمّد را نوعی دیو یا خدای باطل در نظر می گرفتند که به همراه اپولیون ( به معنای نابودکننده ) و ترمگانت در یک تثلیث نامقدس پرستیده می شد. » اثر دیگری در قرون وسطی به نام لیور دو ترسر محمد را راهب و کشیش مسیحی سابقی معرفی می کند. دانته در کمدی الهی اش ( سرود بیست وهشتم ) محمد و علی را در جهنم در میان آنان که در دین اختلاف و شعبه افکنی می کنند قرار داده، و آن ها را در حال دریده شدن مکرر توسط شیاطین به تصویر کشید. پس از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد به عنوان بت یا خدایی که توسط مسلمانان پرستیده می شود تغییر کرده، و در نگاه عمومی آنان به شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر قرون وسطی، قشر عالم مسیحی آگاه به زبان لاتین در غرب از جزئیات زندگی نامه محمد پیامبر اسلام تا حد خوبی آگاه بودند. این گروه این اطلاعات را به گونه ای تفسیر می کردند که محمد را شارلاتان جاه طلب و قدرت دوستی به تصویر می کشید که شرقیون را تحت عنوان مذهب تحت تسلیم خودش درآورده بود. کتبی که برای عامه مردم نوشته می شدند بازتاب کننده همین قدر اطلاعات در دسترس علمای مسیحی، نیز نبوده، و محمد را به شکل یک بت یا یکی از معبودهای بت پرستان به تصویر می کشیدند. آلفورد ولش، «محمد»، دانشنامه اسلام. برخی از مسیحیان سال درگذشت محمد را از ۶۳۲ به ۶۶۶ میلادی تغییر داده بودند که اشاره ای به عدد وحش داشت. گروهی دیگر نام او را از محمد به محوند ( که به معنی «شیطان تجسم پیدا کرده» است ) تغییر داده بودند. به گفته برنارد لوئیس، «تکامل مفهوم محوند از اینجا شروع شد که محمّد را نوعی دیو یا خدای باطل در نظر می گرفتند که به همراه اپولیون ( به معنای نابودکننده ) و ترمگانت در یک تثلیث نامقدس پرستیده می شد. » اثر دیگری در قرون وسطی به نام لیور دو ترسر محمد را راهب و کشیش مسیحی سابقی معرفی می کند. دانته در کمدی الهی اش ( سرود بیست وهشتم ) محمد و علی را در جهنم در میان آنان که در دین اختلاف و شعبه افکنی می کنند قرار داده، و آن ها را در حال دریده شدن مکرر توسط شیاطین به تصویر کشید. پس از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد به عنوان بت یا خدایی که توسط مسلمانان پرستیده می شود تغییر کرده، و در نگاه عمومی آنان به شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد.
wiki: محمد در فرهنگ غرب