محمد بن علی بن ابی طالب یا محمد حنفیه ( ۸۱–۱۵ق ) ( ۷۰۰–۶۳۷م ) پسر سوم علی بن ابی طالب بود. وی در دوران حکومت علی در کوفه جزو همراهان او بود و در جنگ صفین و جنگ جمل شرکت داشت. [ ۱] وی امام و مهدی موعود شیعه کیسانیه بود.
وی در مدینه متولد گردید. مادرش کنیزی به نام خوله بنت جعفر از قبیله بنی حنیفه بود که در جنگ یرموک اسیر و توسط علی خریداری شد که پس از وفات فاطمه با وی ازدواج نمود[ ۲]
هنگامی که حسین در مکه در فکر لشکرکشی به سوی کوفه بود که به واقعه کربلا انجامید، محمد بن حنفیه با اشاره به اینکه مردم کوفه قبلاً به پدرشان علی و برادرشان حسن بن علی خیانت کرده اند، به او توصیه کرد که نرود. او گفت که می ترسم به حسین نیز خیانت کنند. [ ۳] [ ۴] [ ۵] حسین پاسخ داد اگر در مکه بمانم، یزید مرا در آنجا می کشد و حرمت شهر مقدس را زیر پا می گذارند. محمد بن حنفیه از او خواست که به جای آن به یمن برود، جایی که او می تواند به طور نامحدود از تعقیب لشکریان فرار کند. روز بعد حسین پاسخ داد که جدش محمد در خواب بر او ظاهر شده و از او خواسته است که این سفر را انجام دهد. [ ۶]
پس از واقعه کربلا علی بن حسین ( زین العابدین سجاد ) جوان عزلت پیشه کرد و به دعوت مختار برای خونخواهی از پدرش اعتنایی نکرد پس مختار به نام محمد بن حنفیه به سال ( ۶۸۵م ۶۶ق ) در کوفه قیام کرد.
در مناسک حج سال ۶۸۸م ۶۹ق، چهار مرد با ادعای ریاست مسلمین پیروان خود را همراهی کردند. محمد بن حنفیه، رهبر شیعیان عبدالله بن زبیر حاکم مکه عبدالملک بن مروان رهبر بنی امیه و نجد بن امیر حنفی رهبر خوارج. [ ۷]
محمد در ۶۹۲م ۷۳ق به دمشق رفت و با عبدالملک بن مروان بیعت کرد[ ۸]
در منابع، علت بی تمایلی وی به نهضت های مذهبی، اعتقادش مبنی بر اینکه نه مردم، بلکه خداوند حافظ حقوق آل علی است ذکر شده است. اما دانشنامه اسلام بر این باور است که دلیل این امر بدون شک عدم ریسک پذیری وی و کمبود اعتماد به نفسش است که این ویژگی در بعضی از افراد خاندان علی دیده می شود. [ ۲]
مختار ثقفی قیامی را ( ۶۸۵م ۶۶ق ) برای احقاق حقوق بنی هاشم سامان داد، محمد محتاطانه عمل کرد و لقب مهدی را که این گروه به وی دادند رد کرد. وی توجهی به مختار نداشت با این حال به خاطر خطراتی که وی را احاطه کرده بود و تصمیماتی که در ذهن داشت، مایل نبود که رابطه با مختار را از دست بدهد. وقتی گروهی از مردم کوفه پیش وی می آمدند و در مورد مختار از وی کسب تکلیف می نمودند، وی پاسخی دیپلماتیک به آنان می داد و صریحاً وی را رد یا تأیید نمی نمود. اما با این حال، آنان از عدم تصریح محمد مبنی بر رد مختار، استنباط کردند که وی با مختار موافق است. محمد پس از شنیدن اخبار خون خواهی مختار و کشتن قاتلان حسین، با عمل وی موافق نبود. اما وقتی که ابن زبیر دشمنی اش را با وی بیشتر آشکار کرد و او و برخی از بنی هاشم مانند عبدالله بن عباس را نزدیک چاه زمزم زندانی کرد، از مختار کمک خواست. مختار که مدت ها در پی همین فرصت بود، لشکری را به مکه فرستاد که لشکریان ابن زبیر را غافل گیر و محمد و دیگر هاشمیان را به سرعت آزاد نمودند. پس از آزادی ابن عباس درخواست کرد که هیچ گونه جنگ و خون ریزی ای بین سپاهیان مختار و سپاهیان آل زبیر صورت نپذیرد تا حرمت شهر امن حفظ گردد. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوی در مدینه متولد گردید. مادرش کنیزی به نام خوله بنت جعفر از قبیله بنی حنیفه بود که در جنگ یرموک اسیر و توسط علی خریداری شد که پس از وفات فاطمه با وی ازدواج نمود[ ۲]
هنگامی که حسین در مکه در فکر لشکرکشی به سوی کوفه بود که به واقعه کربلا انجامید، محمد بن حنفیه با اشاره به اینکه مردم کوفه قبلاً به پدرشان علی و برادرشان حسن بن علی خیانت کرده اند، به او توصیه کرد که نرود. او گفت که می ترسم به حسین نیز خیانت کنند. [ ۳] [ ۴] [ ۵] حسین پاسخ داد اگر در مکه بمانم، یزید مرا در آنجا می کشد و حرمت شهر مقدس را زیر پا می گذارند. محمد بن حنفیه از او خواست که به جای آن به یمن برود، جایی که او می تواند به طور نامحدود از تعقیب لشکریان فرار کند. روز بعد حسین پاسخ داد که جدش محمد در خواب بر او ظاهر شده و از او خواسته است که این سفر را انجام دهد. [ ۶]
پس از واقعه کربلا علی بن حسین ( زین العابدین سجاد ) جوان عزلت پیشه کرد و به دعوت مختار برای خونخواهی از پدرش اعتنایی نکرد پس مختار به نام محمد بن حنفیه به سال ( ۶۸۵م ۶۶ق ) در کوفه قیام کرد.
در مناسک حج سال ۶۸۸م ۶۹ق، چهار مرد با ادعای ریاست مسلمین پیروان خود را همراهی کردند. محمد بن حنفیه، رهبر شیعیان عبدالله بن زبیر حاکم مکه عبدالملک بن مروان رهبر بنی امیه و نجد بن امیر حنفی رهبر خوارج. [ ۷]
محمد در ۶۹۲م ۷۳ق به دمشق رفت و با عبدالملک بن مروان بیعت کرد[ ۸]
در منابع، علت بی تمایلی وی به نهضت های مذهبی، اعتقادش مبنی بر اینکه نه مردم، بلکه خداوند حافظ حقوق آل علی است ذکر شده است. اما دانشنامه اسلام بر این باور است که دلیل این امر بدون شک عدم ریسک پذیری وی و کمبود اعتماد به نفسش است که این ویژگی در بعضی از افراد خاندان علی دیده می شود. [ ۲]
مختار ثقفی قیامی را ( ۶۸۵م ۶۶ق ) برای احقاق حقوق بنی هاشم سامان داد، محمد محتاطانه عمل کرد و لقب مهدی را که این گروه به وی دادند رد کرد. وی توجهی به مختار نداشت با این حال به خاطر خطراتی که وی را احاطه کرده بود و تصمیماتی که در ذهن داشت، مایل نبود که رابطه با مختار را از دست بدهد. وقتی گروهی از مردم کوفه پیش وی می آمدند و در مورد مختار از وی کسب تکلیف می نمودند، وی پاسخی دیپلماتیک به آنان می داد و صریحاً وی را رد یا تأیید نمی نمود. اما با این حال، آنان از عدم تصریح محمد مبنی بر رد مختار، استنباط کردند که وی با مختار موافق است. محمد پس از شنیدن اخبار خون خواهی مختار و کشتن قاتلان حسین، با عمل وی موافق نبود. اما وقتی که ابن زبیر دشمنی اش را با وی بیشتر آشکار کرد و او و برخی از بنی هاشم مانند عبدالله بن عباس را نزدیک چاه زمزم زندانی کرد، از مختار کمک خواست. مختار که مدت ها در پی همین فرصت بود، لشکری را به مکه فرستاد که لشکریان ابن زبیر را غافل گیر و محمد و دیگر هاشمیان را به سرعت آزاد نمودند. پس از آزادی ابن عباس درخواست کرد که هیچ گونه جنگ و خون ریزی ای بین سپاهیان مختار و سپاهیان آل زبیر صورت نپذیرد تا حرمت شهر امن حفظ گردد. [ ۲]
wiki: محمد حنفیه