[ویکی فقه] حب خداوند به بندگان، ناشی از حب او به ذات خویش بوده و خداوند افعال خویش را دوست می دارد و چون مخلوقاتش، نتیجۀ فعل اویند، آن ها را نیز دوست دارد.
بدون شک جاذبه ها و دافعه های انسان تحت تاثیر محبت ها و نفرت های او شکل می گیرد. آدمی در حالی که محبت و عشق می ورزد، احساس لذت و خوشبختی می کند و در هنگامی که در حال کراهت و نفرت است، احساس گرفتگی و درد و رنج دارد. شاید به همین دلیل است که برخی از حکیمان بزرگ و فیلسوفان اخلاق غایت انسان و هدف اخلاق را سعادت مندی، یعنی زندگی لذت بخش و بدون درد و رنج دانسته اند و تحقق این هدف را فقط در سایه زندگی محبت آمیز به خصوص مرحله عالی آن یعنی حیات عاشقانه میسّر می دانند. می توان سرّ این همه ارزشمندی برای واژگان «محبت» و «عشق» را در همین حقیقت جُست. امّا آنچه از اصل محبت و عشق مهم تر است، شان و منزلت محبوب و معشوق است. میزان سعادت مندی انسان وابسته به درجه محبت او است و سطح محبت و عشق او را در اندازه های کمال و جمال محبوب باید جست وجو کرد و دوام و قوام آن را نیز ظهور و غروب جمال محبوب رقم می زند.
سوال از لذت پایدار
اکنون سؤال اصلی آن است که سر و جان را در هوای جمال و جلال کدام حقیقت باید سودا کرد، تا محبت ابدی و عشق متعالی ثمر دهد، و لذت پایدار و خوشبختی ماندگار به بار آورد؟
جواب حکیمانه الهی
خداباوران را زیبنده آن است که پاسخ این پرسش را از پروردگار خویش طلب کنند. از نگاه اخلاق اسلامی آن وجودی که شایسته چنین محبتی است، جز خداوند نیست. محبت او توجیه گر خلقت عالم و تحقّق بخش آمال آدم و اهداف عالم است. از این رو خداوند می فرماید: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حبّاً لله؛ ولی کسانی که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیشتری دارند». و اعلام می دارد: یحبّهم و یحبّونه؛ خدا آنان را دوست می دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند».از سوی دیگر، محبت پرودگار پاداشی است که خداوند در قرآن به خواص بندگان خویش بشارت می دهد؛ همانند مجاهدان که سر و جان را فدای او می کنند، انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کاّنَّهم بنیانٌ مرصوصٌ.. و محسنین، توابین، مطهرین، مقسطین، صابرین و متوکلین که در قرآن کریم محبوب پروردگار قرار گرفته اند. البته محور سخن ما در این جا محبت انسان به خداوند است، ولی چون در واقع نوعی ملازمه میان محبت بندگان نسبت به پروردگار خویش با محبت خداوند به آنان وجود دارد، ناگزیر باید از هر دو منظر به موضوع نگریست.
محبت بندگان به خداوند
...
بدون شک جاذبه ها و دافعه های انسان تحت تاثیر محبت ها و نفرت های او شکل می گیرد. آدمی در حالی که محبت و عشق می ورزد، احساس لذت و خوشبختی می کند و در هنگامی که در حال کراهت و نفرت است، احساس گرفتگی و درد و رنج دارد. شاید به همین دلیل است که برخی از حکیمان بزرگ و فیلسوفان اخلاق غایت انسان و هدف اخلاق را سعادت مندی، یعنی زندگی لذت بخش و بدون درد و رنج دانسته اند و تحقق این هدف را فقط در سایه زندگی محبت آمیز به خصوص مرحله عالی آن یعنی حیات عاشقانه میسّر می دانند. می توان سرّ این همه ارزشمندی برای واژگان «محبت» و «عشق» را در همین حقیقت جُست. امّا آنچه از اصل محبت و عشق مهم تر است، شان و منزلت محبوب و معشوق است. میزان سعادت مندی انسان وابسته به درجه محبت او است و سطح محبت و عشق او را در اندازه های کمال و جمال محبوب باید جست وجو کرد و دوام و قوام آن را نیز ظهور و غروب جمال محبوب رقم می زند.
سوال از لذت پایدار
اکنون سؤال اصلی آن است که سر و جان را در هوای جمال و جلال کدام حقیقت باید سودا کرد، تا محبت ابدی و عشق متعالی ثمر دهد، و لذت پایدار و خوشبختی ماندگار به بار آورد؟
جواب حکیمانه الهی
خداباوران را زیبنده آن است که پاسخ این پرسش را از پروردگار خویش طلب کنند. از نگاه اخلاق اسلامی آن وجودی که شایسته چنین محبتی است، جز خداوند نیست. محبت او توجیه گر خلقت عالم و تحقّق بخش آمال آدم و اهداف عالم است. از این رو خداوند می فرماید: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حبّاً لله؛ ولی کسانی که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیشتری دارند». و اعلام می دارد: یحبّهم و یحبّونه؛ خدا آنان را دوست می دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند».از سوی دیگر، محبت پرودگار پاداشی است که خداوند در قرآن به خواص بندگان خویش بشارت می دهد؛ همانند مجاهدان که سر و جان را فدای او می کنند، انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کاّنَّهم بنیانٌ مرصوصٌ.. و محسنین، توابین، مطهرین، مقسطین، صابرین و متوکلین که در قرآن کریم محبوب پروردگار قرار گرفته اند. البته محور سخن ما در این جا محبت انسان به خداوند است، ولی چون در واقع نوعی ملازمه میان محبت بندگان نسبت به پروردگار خویش با محبت خداوند به آنان وجود دارد، ناگزیر باید از هر دو منظر به موضوع نگریست.
محبت بندگان به خداوند
...
wikifeqh: محبت_خداوند