محاکمه
/mohAkeme/
مترادف محاکمه: استنطاق، بازپرسی، دادرسی، قضاوت
برابر پارسی: دادرسی، دادگری، دادوری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
محاکمه. [ م ُ ک َ م َ ] ( ع مص ) محاکمة. رفتن نزد حاکم برای رفع خصومت ورفع خصومت کردن حاکم. ترافع. مرافعه. به حاکم شدن با. به قاضی رفتن با. خصومت به حاکم بردن فیصله را و دیوان کردن قاضی. به دادگاه رفتن و اقامه دعوی کردن : مرافعه این سخن به قاضی بردیم و به محاکمه عدل راضی شدیم. ( گلستان ). || ( اِمص ) عمل حاکم یا قاضی در طی یک مرافعه. داوری. دادرسی.
- محاکمه شدن ؛ مورد دادرسی قرار گرفتن.
- محاکمه کردن ؛ دادرسی کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - با کسی نزد حاکم برای رفع خصومت رفتن بدادگاه رفتن و اقام. دعوی کردن . ۲ - عمل حاکم یا قاضی در طی یک مرافعه دادرسی جمع : محاکمات . توضیح محاکمه دادرسی و رسیدگی دادگاه است بدعوی و ادل. طرفین بمنظور اتخاذ تصمیم قضائی دربار. مورد نزاع . شروع دادرسی از زمانیست که تشریفات اداری پرونده در دفتر دادگاه تکمیل شده باشد .دادرسی یا محاکمه طبق قوانین آیین دادرسی دو قسم است : دادرسی اختصاری و دادرسی عادی . دادرسی در دادگاههای بخش اختصاری و دادرسی در دادگاههای شهرستان عادی است بجز در مواردی که قانون استثنا کرده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
محاکمه (رمان). محاکمه ( به آلمانی: Der Prozess ) رمانی ناتمام از فرانتس کافکا است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ چاپ شد. این کتاب از مشهورترین آثار کافکا است و داستان مردی است که به دست حاکمی خارج از صحنه و غیرقابل دسترسی، و به جرمی که هرگز ماهیتش نه برای خواننده و نه برای خودش مشخص نمی شود، دستگیر و مجازات می شود. مانند سایر آثار کافکا محاکمه هم کامل نشد؛ اگرچه، فصلی دارد که در آن داستان به سرانجامی می رسد. پس از مرگ کافکا، دوست و فعال ادبی اش ماکس برود نوشته ها را برای چاپ آماده کرد.
فیلم محاکمه یک بار در سال ۱۹۶۲ توسط اورسن ولز و یک بار هم بر اساس فیلمنامه هرولد پینتر که برگرفته از همین رمان بود، در سال ۱۹۹۳ ساخته شد.
محاکمه تاکنون پنج بار به فارسی برگردانده شده است:
• علی اصغر حداد، نشر ماهی ( شابک: ۹۷۸–۹۶۴–۹۹۷۱–۵۴–۴ )
• امیرجلال الدین اعلم، نشر نیلوفر ( شابک: ۹۷۸–۹۶۴–۴۴۸–۱۳۴–۵ )
• منوچهر بیگدلی خمسه، نشر نگارستان کتاب ( شابک: ۹۷۸–۶۰۰–۵۵۴۱–۳۶–۶ )
• محمد رمضانی، نشر آسو ( شابک:١–٩٥–٧٢٢٨–٦٠٠–٩٧٨ )
• حسینقلی جواهر چی، انتشارات فرخی ( تحت شماره ۱۲۰۰ در بهمن ۱۳۵۴ در دفتر مخصوص کتابخانه ملی به ثبت رسیده است )
فیلم محاکمه یک بار در سال ۱۹۶۲ توسط اورسن ولز و یک بار هم بر اساس فیلمنامه هرولد پینتر که برگرفته از همین رمان بود، در سال ۱۹۹۳ ساخته شد.
محاکمه تاکنون پنج بار به فارسی برگردانده شده است:
• علی اصغر حداد، نشر ماهی ( شابک: ۹۷۸–۹۶۴–۹۹۷۱–۵۴–۴ )
• امیرجلال الدین اعلم، نشر نیلوفر ( شابک: ۹۷۸–۹۶۴–۴۴۸–۱۳۴–۵ )
• منوچهر بیگدلی خمسه، نشر نگارستان کتاب ( شابک: ۹۷۸–۶۰۰–۵۵۴۱–۳۶–۶ )
• محمد رمضانی، نشر آسو ( شابک:١–٩٥–٧٢٢٨–٦٠٠–٩٧٨ )
• حسینقلی جواهر چی، انتشارات فرخی ( تحت شماره ۱۲۰۰ در بهمن ۱۳۵۴ در دفتر مخصوص کتابخانه ملی به ثبت رسیده است )
wiki: محاکمه (رمان)
محاکمه (فیلم ۱۹۴۸). محاکمه ( آلمانی: Der Prozeß ) فیلمی اتریشی در سبک درام به کارگردانی گئورگ ویلهلم پابست است که در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ارنست دویچ اشاره کرد.
گئورگ ویلهلم پابست در این اثر سینمایی به رویدادی تاریخی در مجارستان در سال ۱۸۸۲ میلادی می پردازد: دختری در روستایی مفقودالاثر می شود و ساکنان روستا یهودیان را گناهکار می دانند و دست به سرکوب و قتل آنان می زنند. «محاکمه» یکی از نخستین نمونه های واکنش فیلمسازان به مسئله کشتار یهودیان است.
گئورگ ویلهلم پابست در این اثر سینمایی به رویدادی تاریخی در مجارستان در سال ۱۸۸۲ میلادی می پردازد: دختری در روستایی مفقودالاثر می شود و ساکنان روستا یهودیان را گناهکار می دانند و دست به سرکوب و قتل آنان می زنند. «محاکمه» یکی از نخستین نمونه های واکنش فیلمسازان به مسئله کشتار یهودیان است.
wiki: محاکمه (فیلم ۱۹۴۸)
محاکمه (فیلم ۱۹۶۲). محاکمه ( به انگلیسی: The Trial ) فیلمی به کارگردانی اورسن ولز بر اساس رمان مشهور محاکمه از فرانتس کافکا محصول سال ۱۹۶۲ است. فیلمنامهٔ این کار را نیز خود ولز نوشت و همچنین در نقش وکیل مدافع، آلبرت هستلر، بازی کرد. وی بلافاصله پس از ساختن این فیلم اظهار کرد که: «محاکمه بهترین فیلمی است که ساخته ام. »[ ۲]
یک روز صبح جوزف ک. ( آنتونی پرکینز ) که در آپارتمان در کنار همسایه هایش زندگی می کند، در خواب است که مأموران قانون بی اطلاع وارد اتاقش می شوند و به او می گویند که دادگاهی شده است اما کسی از اتهام وی حرفی نمی زند…
• آنتونی پرکینز - جوزف ک.
• ژن مورو - ماریکا برستنر
• رومی اشنایدر - خانوم پیتل
• آکیم تامیروف - بلاچ
• السا مارتینلی - هیلدا
• اورسن ولز - آلبرت هستلر، وکیل مدافع
• مادلن رابینسون - خانوم گروبک
• آرنولدو فوآ - کارآگاه الف
• جس هان - دستیار دوم کارآگاه
• پائولا موری - بایگان دادگاه
• مکس هافلر - عمو مکس
• مایکل لونزدل - کشیش
• فرنان لودو - مدیر دفتر دادگاه
یک روز صبح جوزف ک. ( آنتونی پرکینز ) که در آپارتمان در کنار همسایه هایش زندگی می کند، در خواب است که مأموران قانون بی اطلاع وارد اتاقش می شوند و به او می گویند که دادگاهی شده است اما کسی از اتهام وی حرفی نمی زند…
• آنتونی پرکینز - جوزف ک.
• ژن مورو - ماریکا برستنر
• رومی اشنایدر - خانوم پیتل
• آکیم تامیروف - بلاچ
• السا مارتینلی - هیلدا
• اورسن ولز - آلبرت هستلر، وکیل مدافع
• مادلن رابینسون - خانوم گروبک
• آرنولدو فوآ - کارآگاه الف
• جس هان - دستیار دوم کارآگاه
• پائولا موری - بایگان دادگاه
• مکس هافلر - عمو مکس
• مایکل لونزدل - کشیش
• فرنان لودو - مدیر دفتر دادگاه
wiki: محاکمه (فیلم ۱۹۶۲)
محاکمه (فیلم ۱۹۹۳). محاکمه ( انگلیسی: The Trial ) فیلمی به کارگردانی دیوید جونز محصول سال ۱۹۹۳ است که توسط بی بی سی ساخته شد. این فیلم بر اساس فیلم نامه ای از هارولد پینتر مقتبس از رمان محاکمه نوشتهٔ فرانتس کافکا ساخته شد.
• کایل مک لاکلن - جوزف ک.
• آنتونی هاپکینز - کشیش
• جیسون روباردز - دکتر هالد
• جولیت استیونسون - فرولاین برستنر
• آلفرد مولینا - تایتورلی
• دیوید تیولیس - فرانتس
• مایکل کیچن - بلاک
• کایل مک لاکلن - جوزف ک.
• آنتونی هاپکینز - کشیش
• جیسون روباردز - دکتر هالد
• جولیت استیونسون - فرولاین برستنر
• آلفرد مولینا - تایتورلی
• دیوید تیولیس - فرانتس
• مایکل کیچن - بلاک
wiki: محاکمه (فیلم ۱۹۹۳)
محاکمه (فیلم ۲۰۰۶). محاکمه ( انگلیسی: The Trial ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۶ کشور پرو است.
wiki: محاکمه (فیلم ۲۰۰۶)
محاکمه (فیلم ۲۰۱۰). محاکمه ( انگلیسی: The Trial ) فیلمی به کارگردانی گری ویلر است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به متیو موداین، رندی وین، باب گانتون و رابرت فورستر اشاره کرد.
wiki: محاکمه (فیلم ۲۰۱۰)
محاکمه (فیلم ۲۰۱۴). محاکمه ( انگلیسی: The Trial ) فیلمی فیلیپینی در سبک درام خانوادگی است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: محاکمه (فیلم ۲۰۱۴)
دانشنامه آزاد فارسی
محاکمه (کتاب).
طرح جلد نخستین نسخه ی چاپی «محاکمه»
(عنوان اصلی:Der Prozess)
رمانی ناتمام به زبان آلمانی، نوشته ی فرانتس کافکا. علی رغم توصیه ای که به دوست صمیمی اش ماکس برود داشت تا تمامی آثارش را از بین ببرد، او از این کار سر باز زد و به این ترتیب، رمان محاکمه-که در سال های 1914 تا 1915 نوشته شده بود- در سال 1925 منتشر گردید. این کتاب، در «فهرست صد رمان برتر قرن بیستم نشریه ی لوموند» قرار گرفت و همچنین، در فهرست بهترین رمان های آلمانی زبان این نشریه، در جایگاه دوم قرار گرفت.
طرح داستان
یوزف کا، کارمند بانک، در روز تولد سی سالگی خود با دو مرد مواجه می شود که از طرف سازمانی نامشخص برای دستگیری او آمده اند. از ابتدا تا انتهای کتاب، ماهیت جرمی که کا به آن متهم است نامعلوم باقی می ماند. در این مواجهه، یوزف کا دستگیر نمی شود و به او هشدار داده می شود تا منتظر دستورالعمل های بعدی بماند. مافوق این دو نفر نیز به خانه ی یوزف کا می رود و در نبود او، برگه ی دادگاه را به دست خانم فراولین بوستنر همسایه ی کا می سپارد. همان شب، کا به خانه ی خانم فراولین می رود و از این که مزاحم او شده اند عذرخواهی می کند.
روز بعد با یوزف کا تماس گرفته می شود و به او اطلاع می دهند که از این به بعد، باید هر یکشنبه در دادگاه حاضر باشد، گرچه زمان مشخصی را برای مراجعه ی وی تعیین نمی کنند. روز یکشنبه، او به دادگاه (که در اتاق شیروانی ساختمانی چندطبقه و کهنه و شلوغ واقع شده) می رود. هوای دادگاه متراکم و آلوده است و کا اگرچه از جرم خود مطلقاً بی خبر است، برای دقایقی طولانی با صدای بلند به انتقاد از وضعیت دادرسی می پردازد.
روز بعد در یکی از اتاق های بانکی که یوزف کا در آن مشغول به کار است، او با دو مردی که پیش از این به سراغش آمده بودند مواجه می شود. این دو مرد به جرم درخواست رشوه از کا در حال شلاق خوردن هستند. کا به مردی که در حال محاکمه ی آن هاست می گوید که آن ها درخواستی برای رشوه نداشته اند و مستحق شلاق نیستند اما مرد توجهی به صحبت های او نمی کند. روز بعد، کا از دیدن دوباره ی صحنه های مشابه روز قبل شدیداً شوکه می شود: درست مانند دیروز، دو مأمور در حال تحمل ضربه های شلاق هستند.
کا هر یکشنبه به دادگاه می رود. در این بین، عموی او به دیدنش می آید و وکیلی از آشنایانش را برای رسیدگی به امور کا به وی پیشنهاد می دهد. پس از مدتی، از آن جایی که پرونده همچنان بلاتکلیف مانده، کا وکیل را عزل می کند و پیگیری دادگاه را دوباره شخصاً به دست می گیرد-تصمیمی که موجب رنجش خاطر شدید عمویش می شود.
کا بارها به دادگاه مراجعه می کند، داستان رنج و مرارت های خود و امثال خود در پیگیری پرونده را برای قاضی و وکلای مختلف بازگو می کند و باز هم به نتیجه ای نمی رسد. بنابر توصیه ی یکی از همکاران، سراغ نقاشی به نام تیتورلی می رود که پرتره ی قاضیان میان رده را با ابهت و شکوهی بسیار اغراق آمیز نقاشی می کند و به دلیل آشنایی با قضات، به خوبی از وضعیت دادگاه ها باخبر است. تیتورلی که در اتاقی نمور و زیرشیروانی درست مانند دادگاه زندگی می کند، خطاب به کا می گوید که تا به حال هیچ کس نتوانسته نظر دادگاه را جلب کند و حکم را به نفع خودش برگرداند. با این حال، دو راه را به کا پیشنهاد می دهد که البته آن ها هم در نهایت به نتیجه ای نمی رسند. به در خواست مأمورین بانک، کا موظف می شود تا یک مشتری ایتالیایی را به گردشی فرهنگی درون شهر ببرد. هنگام بازدید از کلیسای جامع، کشیش کا را خطاب قرار می دهد. کشیش، کا را به خاطر نوع برخوردش در جریان دادگاه سرزنش می کند و در این بین، داستانی تمثیلی را برای او بازگو می کند(داستانی که کافکا آن را پیش از این با عنوان قبل از قانون به چاپ رسانده بود). در نهایت، در روز تولد سی و یک سالگی، دو مرد به آپارتمان یوزف کا می آیند. او مقاومت چندانی از خود نشان نمی دهد و به نظر می رسد که به جرم خود باور پیدا کرده است. آن ها در حالی که یک چاقوی قصابی بزرگ به دست دارند، کا را از خانه بیرون می برند. اگرچه کا-بنابر گفته ی راوی- کاملاً آگاه است که خود باید چاقو را به دست بگیرد و خود را بکشد، از این کار سر باز می زند. بنابراین، یکی از مردها دست و پای او را می گیرد و دیگری دو بار چاقو را به قلب یوزف کا می زند. آخرین کلماتی که از زبان کا خارج می شود چنین هستند: «مثل یک سگ!»
تفاسیر
ماهیت مبهم و رازآلود محاکمه، مانند دیگر آثار کافکا، به منتقدان و متفکران فرصت داده تا از زوایای متفاوتی به تحلیل داستان بپردازند. در این میان، تحلیل داستان بر مبنای زندگی شخصی کافکا و تفسیر آن به عنوان اثری مبتنی بر خودزندگی نامه بسیار مورد توجه بوده است. این برداشت، خصوصاً با این واقعیت تقویت می شود که شباهتی مشخص بین نام یکی از شخصیت های داستان به نام فراولاین بورستنر با نامزد فرانتس کافکا، یعنی فلیسه باوئر، وجود دارد. همچنین، تجربه ی شغلی کافکا به عنوان کارشناس بیمه احتمالاً در توصیف های دقیق او از مناسبات و فضای اداری موثر بوده است. علاوه بر این، نام اختصاری کا، با حرف اول نام خانوادگی نویسنده، یعنی کافکا،مشترک است. اگرچه جورجیو آگامبن اعتقاد دارد که چون در قانون رومی پیشانی مجرمان را با حرف k (ابتدای کلمه ی Kalumniator، به معنای تهمت زننده) داغ می کردند، نویسنده چنین نامی را انتخاب کرده است.
در تحلیلی متفاوت، تئودور آدورنو برداشت مبتنی بر زندگی شخصی نویسنده را رد می کند و اعتقاد دارد که محاکمه، تصویری از وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران است و حتی می توان آن را اثری پیشگویانه درباره ی ظهور نازیسم دانست.
بعضی دیگر از منتقدان از جمله ولادیمیر_ناباکوف، محاکمه را بیش از هر چیز به عنوان داستانی درباره ی مرگ تفسیر می کنند. به گفته ی او، اگر جنایت_و_مکافات داستان مصایبی است که راسکولنیکف به دلیل ارتکاب جرم تحمل می کند، در محاکمه، یوزف کا به مکافاتی مبتلاست که هیچ جرمی پشت آن نیست و راه فراری هم از آن وجود ندارد-مکافاتی که انسان در تمام طول زندگی با آن دست و پنجه نرم می کند و در انتها تسلیم می شود. از نظر ناباکوف، همه ی این ها با مرگ تطابق دارد.
ترجمه به فارسی
از میان ترجمه های موجود از این رمانمهم و تأثیرگذار، دو ترجمه ی شناخته شده تربه فارسی عبارتند از:ترجمه ی جلال الدین اعلم که این کتاب را از انگلیسی به فارسی برگردانده (نشر نیلوفر) و دیگری، ترجمه یعلی اصغر حداد که آن را از زبان اصلی به فارسی ترجمه کرده است. (نشر ماهی).
طرح جلد نخستین نسخه ی چاپی «محاکمه»
(عنوان اصلی:Der Prozess)
رمانی ناتمام به زبان آلمانی، نوشته ی فرانتس کافکا. علی رغم توصیه ای که به دوست صمیمی اش ماکس برود داشت تا تمامی آثارش را از بین ببرد، او از این کار سر باز زد و به این ترتیب، رمان محاکمه-که در سال های 1914 تا 1915 نوشته شده بود- در سال 1925 منتشر گردید. این کتاب، در «فهرست صد رمان برتر قرن بیستم نشریه ی لوموند» قرار گرفت و همچنین، در فهرست بهترین رمان های آلمانی زبان این نشریه، در جایگاه دوم قرار گرفت.
طرح داستان
یوزف کا، کارمند بانک، در روز تولد سی سالگی خود با دو مرد مواجه می شود که از طرف سازمانی نامشخص برای دستگیری او آمده اند. از ابتدا تا انتهای کتاب، ماهیت جرمی که کا به آن متهم است نامعلوم باقی می ماند. در این مواجهه، یوزف کا دستگیر نمی شود و به او هشدار داده می شود تا منتظر دستورالعمل های بعدی بماند. مافوق این دو نفر نیز به خانه ی یوزف کا می رود و در نبود او، برگه ی دادگاه را به دست خانم فراولین بوستنر همسایه ی کا می سپارد. همان شب، کا به خانه ی خانم فراولین می رود و از این که مزاحم او شده اند عذرخواهی می کند.
روز بعد با یوزف کا تماس گرفته می شود و به او اطلاع می دهند که از این به بعد، باید هر یکشنبه در دادگاه حاضر باشد، گرچه زمان مشخصی را برای مراجعه ی وی تعیین نمی کنند. روز یکشنبه، او به دادگاه (که در اتاق شیروانی ساختمانی چندطبقه و کهنه و شلوغ واقع شده) می رود. هوای دادگاه متراکم و آلوده است و کا اگرچه از جرم خود مطلقاً بی خبر است، برای دقایقی طولانی با صدای بلند به انتقاد از وضعیت دادرسی می پردازد.
روز بعد در یکی از اتاق های بانکی که یوزف کا در آن مشغول به کار است، او با دو مردی که پیش از این به سراغش آمده بودند مواجه می شود. این دو مرد به جرم درخواست رشوه از کا در حال شلاق خوردن هستند. کا به مردی که در حال محاکمه ی آن هاست می گوید که آن ها درخواستی برای رشوه نداشته اند و مستحق شلاق نیستند اما مرد توجهی به صحبت های او نمی کند. روز بعد، کا از دیدن دوباره ی صحنه های مشابه روز قبل شدیداً شوکه می شود: درست مانند دیروز، دو مأمور در حال تحمل ضربه های شلاق هستند.
کا هر یکشنبه به دادگاه می رود. در این بین، عموی او به دیدنش می آید و وکیلی از آشنایانش را برای رسیدگی به امور کا به وی پیشنهاد می دهد. پس از مدتی، از آن جایی که پرونده همچنان بلاتکلیف مانده، کا وکیل را عزل می کند و پیگیری دادگاه را دوباره شخصاً به دست می گیرد-تصمیمی که موجب رنجش خاطر شدید عمویش می شود.
کا بارها به دادگاه مراجعه می کند، داستان رنج و مرارت های خود و امثال خود در پیگیری پرونده را برای قاضی و وکلای مختلف بازگو می کند و باز هم به نتیجه ای نمی رسد. بنابر توصیه ی یکی از همکاران، سراغ نقاشی به نام تیتورلی می رود که پرتره ی قاضیان میان رده را با ابهت و شکوهی بسیار اغراق آمیز نقاشی می کند و به دلیل آشنایی با قضات، به خوبی از وضعیت دادگاه ها باخبر است. تیتورلی که در اتاقی نمور و زیرشیروانی درست مانند دادگاه زندگی می کند، خطاب به کا می گوید که تا به حال هیچ کس نتوانسته نظر دادگاه را جلب کند و حکم را به نفع خودش برگرداند. با این حال، دو راه را به کا پیشنهاد می دهد که البته آن ها هم در نهایت به نتیجه ای نمی رسند. به در خواست مأمورین بانک، کا موظف می شود تا یک مشتری ایتالیایی را به گردشی فرهنگی درون شهر ببرد. هنگام بازدید از کلیسای جامع، کشیش کا را خطاب قرار می دهد. کشیش، کا را به خاطر نوع برخوردش در جریان دادگاه سرزنش می کند و در این بین، داستانی تمثیلی را برای او بازگو می کند(داستانی که کافکا آن را پیش از این با عنوان قبل از قانون به چاپ رسانده بود). در نهایت، در روز تولد سی و یک سالگی، دو مرد به آپارتمان یوزف کا می آیند. او مقاومت چندانی از خود نشان نمی دهد و به نظر می رسد که به جرم خود باور پیدا کرده است. آن ها در حالی که یک چاقوی قصابی بزرگ به دست دارند، کا را از خانه بیرون می برند. اگرچه کا-بنابر گفته ی راوی- کاملاً آگاه است که خود باید چاقو را به دست بگیرد و خود را بکشد، از این کار سر باز می زند. بنابراین، یکی از مردها دست و پای او را می گیرد و دیگری دو بار چاقو را به قلب یوزف کا می زند. آخرین کلماتی که از زبان کا خارج می شود چنین هستند: «مثل یک سگ!»
تفاسیر
ماهیت مبهم و رازآلود محاکمه، مانند دیگر آثار کافکا، به منتقدان و متفکران فرصت داده تا از زوایای متفاوتی به تحلیل داستان بپردازند. در این میان، تحلیل داستان بر مبنای زندگی شخصی کافکا و تفسیر آن به عنوان اثری مبتنی بر خودزندگی نامه بسیار مورد توجه بوده است. این برداشت، خصوصاً با این واقعیت تقویت می شود که شباهتی مشخص بین نام یکی از شخصیت های داستان به نام فراولاین بورستنر با نامزد فرانتس کافکا، یعنی فلیسه باوئر، وجود دارد. همچنین، تجربه ی شغلی کافکا به عنوان کارشناس بیمه احتمالاً در توصیف های دقیق او از مناسبات و فضای اداری موثر بوده است. علاوه بر این، نام اختصاری کا، با حرف اول نام خانوادگی نویسنده، یعنی کافکا،مشترک است. اگرچه جورجیو آگامبن اعتقاد دارد که چون در قانون رومی پیشانی مجرمان را با حرف k (ابتدای کلمه ی Kalumniator، به معنای تهمت زننده) داغ می کردند، نویسنده چنین نامی را انتخاب کرده است.
در تحلیلی متفاوت، تئودور آدورنو برداشت مبتنی بر زندگی شخصی نویسنده را رد می کند و اعتقاد دارد که محاکمه، تصویری از وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران است و حتی می توان آن را اثری پیشگویانه درباره ی ظهور نازیسم دانست.
بعضی دیگر از منتقدان از جمله ولادیمیر_ناباکوف، محاکمه را بیش از هر چیز به عنوان داستانی درباره ی مرگ تفسیر می کنند. به گفته ی او، اگر جنایت_و_مکافات داستان مصایبی است که راسکولنیکف به دلیل ارتکاب جرم تحمل می کند، در محاکمه، یوزف کا به مکافاتی مبتلاست که هیچ جرمی پشت آن نیست و راه فراری هم از آن وجود ندارد-مکافاتی که انسان در تمام طول زندگی با آن دست و پنجه نرم می کند و در انتها تسلیم می شود. از نظر ناباکوف، همه ی این ها با مرگ تطابق دارد.
ترجمه به فارسی
از میان ترجمه های موجود از این رمانمهم و تأثیرگذار، دو ترجمه ی شناخته شده تربه فارسی عبارتند از:ترجمه ی جلال الدین اعلم که این کتاب را از انگلیسی به فارسی برگردانده (نشر نیلوفر) و دیگری، ترجمه یعلی اصغر حداد که آن را از زبان اصلی به فارسی ترجمه کرده است. (نشر ماهی).
wikijoo: محاکمه_(کتاب)
جدول کلمات
مترادف ها
رنج، ازمایش، کوشش، امتحان، محنت، مرافعه، محاکمه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
محاکمه فیلمی به کارگردانی ایرج قادری، نویسندگی سعید مطلبی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته ساخته سال ۱۳۸۵ است. این فیلم در مرداد ۱۳۸۶ بر روی پرده سینما رفته است.
حمید پرتوی که سالها قبل شغل خود به عنوان دادستان را کنار گذاشته و اکنون به وکالت مشغول است. وکالت جوانی به نام فرهاد ( که متهم به قتل است ) را به عهده می گیرد. از سوی دیگر دختر حمید ( پرستو ) رابطه احساسی با فرهاد دارد. . .
... [مشاهده متن کامل]
حمید پرتوی که سالها قبل شغل خود به عنوان دادستان را کنار گذاشته و اکنون به وکالت مشغول است. وکالت جوانی به نام فرهاد ( که متهم به قتل است ) را به عهده می گیرد. از سوی دیگر دختر حمید ( پرستو ) رابطه احساسی با فرهاد دارد. . .
... [مشاهده متن کامل]
دستوره. فرمانه:محاکمه
یعنی قضاوت کردن👑
دادگاه سپاری [کسی] ( محاکمه ی کسی )
دادگاهی در ایتالیا به دادگاه سپاری ( محاکمه ) ماتئو سالوینی رای داد.
دادگاهی در ایتالیا به دادگاه سپاری ( محاکمه ) ماتئو سالوینی رای داد.
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
پریژید ( سنسکریت: پریچهید paricchid )
بازجویی bãzjui، بازخواست bãzxãst، دادرسی dãdrasi ( پارسی دری )
پریژید ( سنسکریت: پریچهید paricchid )
بازجویی bãzjui، بازخواست bãzxãst، دادرسی dãdrasi ( پارسی دری )