[ویکی نور] مجری الاستصحاب حتی عصر الشیخ الأعظم الأنصاری، تألیف رضا استادی، کتابی است که با موضوع استصحاب به زبان عربی، در یک مجلد نگارش شده است. این اثر به مناسبت دویستمین سال ولادت شیخ اعظم انصاری تألیف شده است.
کتاب، مشتمل بر مقدمه، شش فصل و خاتمه است و به شیوه علمی و تحقیقی با ذکر قائلین دیدگاه های مختلف، دسته بندی اقوال و نظریات و ذکر نتیجه در انتهای هر فصل ارائه شده است.
نویسنده در ابتدای کتاب به این نکته اشاره می کند که اصول و قواعدی که به ما رسیده است بر دو قسم است: یک قسم درصدد بیان احکام واقعی و قسم دیگر درصدد بیان وظیفه مکلف به هنگام شک در حکم الله واقعی است؛ یعنی شک در اینکه وظیفه اش چیست و قاعده «استصحاب» از قبیل قسم دوم است که در این رساله در ضمن فصولی درباره آن بحث می کنیم.
در فصل اول کتاب به احادیث استصحاب پرداخته شده است. ابتدا سه روایت صحیح از زراره و پس از آن نه روایت دیگر نقل شده است. نویسنده سپس به این نکته اشاره می کند که شیخ انصاری تمامی این روایات را به عنوان اخبار مستفیضه، دلیل سوم بر حجیت استصحاب دانسته است. نویسنده، این روایات را جامع شرایط حجیت نمی داند.
در حقیقت کلمات علما تا قرن دهم ظهور در این دارد که در باب استصحاب نمی توان تمسک به روایات نمود.
نویسنده، در فصل دوم، عبارات مختلفی را از شیخ مفید (قرن چهارم) و متأخرین از او تا صاحب معالم (قرن دهم) ذکر کرده است که حاکی از آن است که برای اثبات حجیت استصحاب به روایات استناد نمی کردند، بلکه از دلائل دیگر استفاده می نمودند.
کتاب، مشتمل بر مقدمه، شش فصل و خاتمه است و به شیوه علمی و تحقیقی با ذکر قائلین دیدگاه های مختلف، دسته بندی اقوال و نظریات و ذکر نتیجه در انتهای هر فصل ارائه شده است.
نویسنده در ابتدای کتاب به این نکته اشاره می کند که اصول و قواعدی که به ما رسیده است بر دو قسم است: یک قسم درصدد بیان احکام واقعی و قسم دیگر درصدد بیان وظیفه مکلف به هنگام شک در حکم الله واقعی است؛ یعنی شک در اینکه وظیفه اش چیست و قاعده «استصحاب» از قبیل قسم دوم است که در این رساله در ضمن فصولی درباره آن بحث می کنیم.
در فصل اول کتاب به احادیث استصحاب پرداخته شده است. ابتدا سه روایت صحیح از زراره و پس از آن نه روایت دیگر نقل شده است. نویسنده سپس به این نکته اشاره می کند که شیخ انصاری تمامی این روایات را به عنوان اخبار مستفیضه، دلیل سوم بر حجیت استصحاب دانسته است. نویسنده، این روایات را جامع شرایط حجیت نمی داند.
در حقیقت کلمات علما تا قرن دهم ظهور در این دارد که در باب استصحاب نمی توان تمسک به روایات نمود.
نویسنده، در فصل دوم، عبارات مختلفی را از شیخ مفید (قرن چهارم) و متأخرین از او تا صاحب معالم (قرن دهم) ذکر کرده است که حاکی از آن است که برای اثبات حجیت استصحاب به روایات استناد نمی کردند، بلکه از دلائل دیگر استفاده می نمودند.