مجردات مثالی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای صور موجود در عالم مثال و صور خیالی نمی توان مکان مادی قائل شد؛ ولو این که دارای ابعاد و اشکال هستند؛ چون احکام هر موطنی اختصاص به همان موطن دارد و احکامی که می شود به موجودات نسبت داد، تابع ظرف تحقق آن هاست؛ اگر ظرف تحقق آن ها ذهن بود، احکام آن هم ذهنی است و اگر ظرف تحقق موجود، خارج مادی بود، احکام آن هم خارجی و مادی است و اگر موجود، یک موجود مثالی بود، احکام آن که یکی از آن ها مکان است، مثالی است.
مکان تابع جسم است؛ هر کجا جسم، مادی بود، مکان آن هم مادی است و هر کجا جسم مادی نبود، مکان آن هم مادی نیست؛ مثلاً در عالم مثال، (عالم نیمه مجردی است بین عالم عقل «عالم فرشتگان یا جبروت» و عالم ماده که نه مانند جواهر عقلانی به کلی فاقد صفات و حدود جسمانی است و نه مانند جواهر جسمانی واجد همه صفات و حدود جسمانی است؛ بلکه صور مثالیه ماده ندارد؛ ولی اعراض ماده که عبارت باشد از رنگ و شکل و مقدار را داراست.) هم می توان گفت صور مثالیه مکان دارند و هم می توان گفت صور مثالیه مکان ندارند؛ اگر مقصود از مکان، مکان مادی بود، صور عالم مثال مکان ندارند و این چنین مکانی را نمی توان به صور مثالی نسبت داد؛ چون مبرای از ماده هستند، و اگر منظور از مکان، مکان غیر مادی بود، صور مثالیه مکان دارند و مکانشان هم مثل خودشان مثالی است.
دیدگاه قدما و متألهین
افلاطون و قدما از بزرگان فلسفه و هم چنین صدرالمتألهین از اهل ذوق و شهود بر این باورند که موجودات عالم مثال قائم به وجودی هستند که در مکان یا در جهتی مادی نیست و صوری که در عالم مثال هستند، از نظر تنزه از جهات و مکان دارای نوعی از تجرد می باشند و از نظر داشتن شکل و مقدار از گونه ای تجسم برخوردارند.
چیستی و حقیقت مکان
اما در مورد چیستی و حقیقت مکان، آراء و نظرات مختلفی وجود دارد که مهم ترین آنها سه قول است:
← دیدگاه اول
...

پیشنهاد کاربران

بپرس