متعهد
/mote~ahhed/
برابر پارسی: پایبند، پذیرنده، هم آوا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- متعهد شدن ؛ پیمان کردن. پیمان بستن. تعهد کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه عهد و پیمان بندد کسی که اجرای کاری را بعهده گیرد عهده دار : بند. در گاه متعهد جمیع امور آن عالی جاهان و لشکریان و سپاهیان میشود . جمع: متعهدین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که امری را عهده دار شود، دارای تعهد.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
متعهد (فیلم). متعهد ( به انگلیسی: Committed ) فیلمی کمدی محصول سال ۲۰۰۰ و به کارگردانی لیزا کروگر است. در این فیلم بازیگرانی همچون هدر گراهام، کیسی افلک، لوک ویلسون، گوران ویسنجیک، پاتریشیا ولاسکوئز، آلفونسو آرائو، مارک روفالو، کلیا دووال، سامر فینیکس، کیم دیکنز، آرت آلکساکیس و جان استوارت ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: متعهد (فیلم)
مترادف ها
شاهد، ضامن، متعهد، گواه
متعهد، بیمه گر، تقبل کننده
متعهد، مقاطعه کار کفن ودفن، جواب گو، کارگیر، عزیمت کن
متعهد، وعده دهنده
کفیل، ضامن، متعهد، تعهد کننده
مسئول، متعهد، متقبل
نامزد شده، مشغول، متعهد، سفارش شده
متعهد، امید بخش، نوید دهنده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پذیرای فعلی. . .
پذیرندهٔ کاری. . .
تعهددادن. . .
ــــــــــــ
قول متقن ، متعهد،
کویرهابهشت. . .
ازتصورفراتر.
روزموعود. !
بساط فتنه وبیع، شراء. . .
پذیرندهٔ کاری. . .
تعهددادن. . .
ــــــــــــ
قول متقن ، متعهد،
کویرهابهشت. . .
ازتصورفراتر.
روزموعود. !
بساط فتنه وبیع، شراء. . .
کسی ک تعهد انجام کار ی را بر عهده گرفته است
متعهد به یک قلب در انلیسی جطور نوشته میشود؟
مسئولیت پذیر
متعهد: پایبند، هم آوا
متعهد شدند: پایبند شدند
مثال در جمله:
مسلمانان و یهودیان متعهد شدند که به پیمان نامه عمل کنند
متعهد شدند: پایبند شدند
مثال در جمله:
مسلمانان و یهودیان متعهد شدند که به پیمان نامه عمل کنند
پایند هم به همین ماناک و چم میباشد
ملتزم
ضمانت، ضامن،
این واژه تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از واژه هاى پدیستان Padistan ( پهلوى: متعهد ، وعده کننده ) ، توختار Tuxtar ( پهلوى: متعهد ، وفاکننده ، اداکننده ) ، ایکانگ ikanag ( باوفا ، متعهد ) ، خویشکار Xishkar ( پهلوى: متعهد ، وظیفه شناس ) ، گرفتارومندGereftaromand
... [مشاهده متن کامل]
( مسئول ، متعهد ، مأمور ) بهره بجویید
... [مشاهده متن کامل]
( مسئول ، متعهد ، مأمور ) بهره بجویید