متبری

لغت نامه دهخدا

متبری. [ م ُ ت َ ب َرْ ری ] ( ع ص ) بمعنی متعرض. ( آنندراج ). متعرض شونده. || آزاد و بی گناه. || واسطه و میانجی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبری و ماده بعد شود.

متبری. [ م ُ ت َ ب َرْ را ] ( ع ص ) آزاد شده و خلاص شده و معفو گشته. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبرا شود.

فرهنگ فارسی

آزاد شده

پیشنهاد کاربران

بپرس