[ویکی فقه] صدرالمتالهین در مقدمه کتاب اسفار ضمن دعوت به تزکیه نفس از شهوات برمبنای بسیاری از آیات و روایات و استحکام معرفت و حکمت با اجتناب از ترهات و مضلات، به عارف نمایانی اشاره می کند که از جمله صوفیه بوده و دارای ترهات و لاطائلاتی هستند که هیچ سنخیتی با عقاید پاک ندارد و مردم را از شر آنها برحذر می دارد.
در طول تاریخ چنین بوده است که در کنار هر حقیقتی، معادل ساختگی آن نیز جعل می شد؛ به همین جهت به برخی صوفیانی که از جهال مردم بودند، اما سخن خود را به عرفان استناد می دادند، اشاره می کند و ترهات این گروه کاذب را فتنه ای گمراه کننده می شمارد که موجب لغزش گامها از جاده صواب است و دیگران را نسبت به شر این طائفه آگاهی می بخشد.همان گونه که در کنار انبیاء علیه السّلام متنبیانی همچون علف هرز می رویند و در میان فقیهان، متفقهانی می بالند و در جوار فلاسفه، متفلسفانی می خرامند، در دیار عرفا نیز جاهلانی کاذب سر بر آرند که میان اوهام باطلشان هرگز با مشهودات عارفان شاهد مساوقت نباشد:سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دارسامری کیست که دم از ید بیضا بزند
← حراست از آسمان عرفان
برخی می پندارند که اهل طریقت اند و کاری با احکام دین و ظواهر شریعت ندارند. می پندارند که می توان بدون توجه به شریعت، طی طریق کرد و به حقیقت رسید. آنان معتقدند که هدف، درک مقصود و محبوب است و عناصر دیگر، مانع وصول و سلوک است! همچنین احکام و تعالیم شریعت را ابزاری برای عوام می دانند و خواص را بی نیاز از وسیلت می شمارند و می پندارند که خواص می توانند به هر سبب و وسیله ای خود را به غایت مطلوب برسانند!
← پاسخ امام خمینی
خدای سبحان در قرآن کریم، نظام عالم را به قلمرو عقل، منطقه مثال و محدوده طبیعت تقسیم کرده است که هر یک، موجودات ویژه خود را دارد و در کنار سفره ای عام با هم مرتبط هستند، اما در این میان، شاهکار خلقت و خلیفة الله، نه همانند فرشتگان، از صرف فراطبیعت است، نه همتای گیاهان و حیوانات، فقط درگیر محدوده طبیعت؛ بلکه از خاک و گل آغاز می شود و تا اوج "انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه" پران و قربان می شود که خدای حکیم در شان چنین وجود جامعی فرمود: "فتبارک الله احسن الخالقین". هموست که طبیعت و ماورای آن را در خود گرد آورده و دو سرخط حلقه هستی را به یکدیگر وصل کرده است.
← مجمع البحاری
...
در طول تاریخ چنین بوده است که در کنار هر حقیقتی، معادل ساختگی آن نیز جعل می شد؛ به همین جهت به برخی صوفیانی که از جهال مردم بودند، اما سخن خود را به عرفان استناد می دادند، اشاره می کند و ترهات این گروه کاذب را فتنه ای گمراه کننده می شمارد که موجب لغزش گامها از جاده صواب است و دیگران را نسبت به شر این طائفه آگاهی می بخشد.همان گونه که در کنار انبیاء علیه السّلام متنبیانی همچون علف هرز می رویند و در میان فقیهان، متفقهانی می بالند و در جوار فلاسفه، متفلسفانی می خرامند، در دیار عرفا نیز جاهلانی کاذب سر بر آرند که میان اوهام باطلشان هرگز با مشهودات عارفان شاهد مساوقت نباشد:سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دارسامری کیست که دم از ید بیضا بزند
← حراست از آسمان عرفان
برخی می پندارند که اهل طریقت اند و کاری با احکام دین و ظواهر شریعت ندارند. می پندارند که می توان بدون توجه به شریعت، طی طریق کرد و به حقیقت رسید. آنان معتقدند که هدف، درک مقصود و محبوب است و عناصر دیگر، مانع وصول و سلوک است! همچنین احکام و تعالیم شریعت را ابزاری برای عوام می دانند و خواص را بی نیاز از وسیلت می شمارند و می پندارند که خواص می توانند به هر سبب و وسیله ای خود را به غایت مطلوب برسانند!
← پاسخ امام خمینی
خدای سبحان در قرآن کریم، نظام عالم را به قلمرو عقل، منطقه مثال و محدوده طبیعت تقسیم کرده است که هر یک، موجودات ویژه خود را دارد و در کنار سفره ای عام با هم مرتبط هستند، اما در این میان، شاهکار خلقت و خلیفة الله، نه همانند فرشتگان، از صرف فراطبیعت است، نه همتای گیاهان و حیوانات، فقط درگیر محدوده طبیعت؛ بلکه از خاک و گل آغاز می شود و تا اوج "انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه" پران و قربان می شود که خدای حکیم در شان چنین وجود جامعی فرمود: "فتبارک الله احسن الخالقین". هموست که طبیعت و ماورای آن را در خود گرد آورده و دو سرخط حلقه هستی را به یکدیگر وصل کرده است.
← مجمع البحاری
...
wikifeqh: مبانی_درمان_معنوی_در_اسلام