مباحثه

/mobAhese/

مترادف مباحثه: بحث، جدل، جروبحث، صحبت، گفت وگو، محاجه، مناظره

برابر پارسی: گفت و شنود، گفت و شنید، گفتاورد، گفتگو، گفتمان

معنی انگلیسی:
controversy, debate, disputation, argument, dispute

لغت نامه دهخدا

مباحثه. [ م ُ ح ِ ث َ / ث ِ ] ( از ع ، مص ) بحث و جدال و مجادله. ( از ناظم الاطباء ). با یکدیگر پژوهیدن علم. مطارحه. مفاقهه. با یکدیگر بحث کردن. مناظره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). گفتگو کردن بر سر موضوعی یا مسأله ای و بخصوص در مسائل علمی و نظری. بحث و گفتگو. و در فارسی بیشتر با کردن و نمودن و رفتن صرف شود : متکلم و از اهل جدل و مباحثه بود. ( تاریخ قم ص 233 ). دید که میان ایشان مباحثه می رود. ( انوار سهیلی ).

فرهنگ فارسی

باهم بحث کردن
۱ - ( مصدر ) با یکدیگر بحث کردن . ۲ - ( اسم ) بحث گفتگو. جمع : مباحثات .

فرهنگ معین

(مُ حَ ثَ یا ثِ ) [ ع . مباحثة ] (مص ل . ) گفتگو و بحث نمودن .

فرهنگ عمید

با هم بحث کردن.

واژه نامه بختیاریکا

تو گفت و مو گفت

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مباحثه از آداب درسی و یکی از مهم ترین روش های تحصیلی نظام آموزشی حوزه علمیه است که از دیرباز تا کنون در میان طلاب علوم دینی شیعه مرسوم بوده است.
اساتید علوم دینی چهار مرحله را برای ماندگاری درس در حافظه و فهم بهتر آن پیشنهاد می کنند: پیش مطالعه که قبل از شروع درس صورت می گیرد، حضور در درس، مطالعهٔ پس از درس و مباحثه.
مباحثه کلمه ای عربی از ماده «ب ـ ح ـ ث» و باب مفاعله به معنای بحث دو سویه است. این کلمه در عربی، مباحَثـَه به فتح حاء و ثاء تلفظ می شود؛ اما در فارسی مباحِثِه به کسر آن دو حرف تلفظ می گردد.

[ویکی اهل البیت] مباحثه درسها یکی از سنت های حوزه های علمیه است که برای رفع اشکالات و ابهامات درس انجام می شود، بدین صورت که هر دو یا چند نفر گرد هم می نشینند و یکی از آنها نقش استاد را به عهده می گیرد و درس را مرور می کند و توضیح می دهد. «مباحثه» امروزه در دانشگاه های غرب هم به منزله راهی برای افزایش مشارکت اجتماعی دانشجویان در فرآیند آموزش است.
بحث و جدال و مجادله، با یکدیگر پژوهیدن علم، مطارحه، مفاقهه، با یکدیگر بحث کردن، مناظره، گفتگوکردن بر سر موضوعی یا مسأله ای و بخصوص در مسائل علمی و نظری.
مباحثه دارای فوایدی است که عبارتند از:
مباحثه نه تنها مفاهیم تدریس شده را در ذهن منقش می کند بلکه بسیاری از مطالب مرتبط به آن را در ذهن متعلم ماندگار می سازد همچنین مباحثه یادگیری را به نوع محکمی تقویت می کند. بدین وسیله است که طلبه کم کم درمی یابد که استعداد و توان یادگیری و یادآوری بالایی دارد، در هر مباحثه که یک طلبه بتواند در بیان مطالب درسی موفق شود، علاقه وی به مباحثه افزون می شود و این امر مرتباً بر سیستم یادگیری او تأثیر می گذارد.
گاهی اوقات فردی احساس حقارت می کند ولی با بحث و مناظره پی به استعدادها و توانایی های خویش می برد و زمینه بروز استعدادها برایش فراهم می شود و به خودشناسی بیشتری می رسد. مباحثه اثر عمیقی در شکفتن استعداد و شکل گیری گرایش های علمی طلبه دارد. استعددهای طلبه به تدریج در طول مباحثات مکرر رخ می نماید و طلبه احساس می کند. در یک یا چند روش و علم مشخص توانایی بیشتری دارد.
برخی اوقات انسان گمان می کند درک او از مطلب صحیح بوده است. در صورتی که با بحث و مناظره افقهای فکری دیگری به رویش گشوده و متوجه اشتباه خویش می شود. آگاهی یافتن از نقاط ضعف باعث می شود طلبه به سوی یادگیری بیشتر و برطرف کردن سریعتر مشکلات علمی پیش رود و توفیق خود را در مباحثات بعدی تضمین کند و به پرسش ها پاسخ علمی و منطقی دهد.
مباحثه به طلبه می فهماند که در چه سطحی از علم قرار دارد، معمولاً چه نوع مطالبی را فراموش می کند و مانند آن. در صورت ادامه چنین روشی طلبه به تدریج شیوه دقت و نکته سنجی و روش یافتن نقاط ضعف و نیز روش صحیح اصلاح مطالب ضعیف و بی منطق را می آموزد و این گونه دقتها به سرعت انتقال مفاهیم و توانایی نقد صحیح و سریع یاری می دهد.

مترادف ها

discourse (اسم)
مباحثه، سخن، قدرت استقلال

contention (اسم)
نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، مباحثه، مشاجره، مغایرت، درگیری

debate (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، مذاکره، مذاکرات پارلمانی

discussion (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل

argument (اسم)
اثبات، بهی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول

controversy (اسم)
ستیزه، بهی، مباحثه، مشاجره، جدال، هم ستیزی

disputation (اسم)
ستیزه، مباحثه، مناظره، بحی و جدل، علم بحی

فارسی به عربی

حدیث

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه : " اَندرگفت، اَندرگفتن، اَندرگویی و. . . "
برابرِ پارسیِ " مناظره، مباحثه" = " اَندرگفت"
برابرِ پارسیِ " عملِ مناظره، عملِ مباحثه" = اَندرگویی/ اَندرگویِش
برابر پارسیِ " مناظره کردن، مباحثه کردن" = " اَندرگفتن"
...
[مشاهده متن کامل]

کاربردِ پیشوندِ " اَندر" در واژه یِ " اَندرگفتن":
ما برایِ هر گفتگویی که " میانِ" دو یا چند تَن برگزار می شود یا رُخ می دهد، از واژه یِ " اَندرگُفتن" بهره می گیریم.
" اَندر" در اینجا بازنمایی کننده یِ " میان" است ( به واژه یِ " میانِ دو یا چند تَن" در گزاره یِ بالا بنگرید. برایِ آگاهیِ بیشتر درباره یِ پیشوندِ " اَندر" به زیرواژه یِ " اَندر" در همین تارنما رجوع کنید. )

بحث کردن. جمع مباحث
بحث، جدل، جروبحث، صحبت، گفت وگو، محاجه، مناظره، دیالوگ
مباحثه: [ اصطلاح آخوندی] بعد از درس استاد طلاب چند نفری درس را جهت فهم بهتر باهم مباحثه می کنند.
گفتمان
دیالوگ
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
همچَرچ ( هم + چرچ از سنسکریت: چَرچَ= بحث )
هم ویمْر ( هم + ویمر از سنسکریت: ویمَرسَ= بحث )
هم وُتیژ ( هم + وتیژ از کردی: وتوویژ= بحث )
همتوژیب ( هم + توژیب از کردی: تویژینه وه= بحث )

بپرس