مأتاه

لغت نامه دهخدا

( مأتاة ) مأتاة. [ م َءْ ] ( ع مص ) آمدن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اَتی. اِتیان. اتیانة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اتی و اتیان شود. || ( اِ ) جانب امر و جهت آن و گویند: اتیت الامر من مأتاته ؛ یعنی آمدم به این کار از جهتی که بدان واصل می شود. مأتی [ م َ تا ]. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). جهت و جانب کار و راه کار: اتیت الامر من مأتاته ؛ از راه کار داخل در آن کار شدم. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس