ماورای داستان ( انگلیسی: Metafiction ) ، نوعی داستان است که بر ساختگی بودن خود تأکید می کند.
فراداستان به طور مداوم به مخاطب یادآوری می کند که در حال خواندن یا مشاهده یک اثر داستانی است. فراداستان نسبت به زبان، فرم ادبی و داستان سرایی خودآگاه است و آثار فراداستانی به طور مستقیم یا غیرمستقیم توجه خواننده را به داستانی بودن اثر جلب می کند. فراداستان اغلب به ماورای گفتارهای ادبی و واقعیت، زندگی ملموس می رسد.
اگرچه فراداستان معمولاً با ادبیات پست مدرن که در اواسط قرن بیستم توسعه یافت، مرتبط است، استفاده از آن را می توان به آثار داستانی بسیار قدیمی تر، مانند داستان های کانتربری ( جفری چاسر، ۱۳۸۷ ) ، دون کیشوت ( میگل د سروانتس، ۱۶۰۵ ) ، زندگی و عقاید تریسترام شاندی، جنتلمن ( لارنس استرن، ۱۷۵۹ ) ، Vanity Fair ( William Makepeace Thackeray, 1847 ) .
فراداستان در دهه ۱۹۶۰ با آثاری مانند Lost in the Funhouse اثر جان بارت، «کودک نگهدار» و «پوکر جادویی» اثر رابرت کوور، سلاخ خانه پنج اثر کرت وونگات، [ ۱] زن ستوان فرانسوی اثر جان، برجسته شد. فاولز، گریه لوت ۴۹ اثر توماس پینچون، و همسر تنهای استاد ویلی اثر ویلیام اچ گس.
از دهه ۱۹۸۰، ادبیات لاتین معاصر سرشار از آثار خود بازتاب و فراداستانی است، از جمله رمان ها و داستان های کوتاه از جونوت دیاز ( زندگی شگفت انگیز کوتاه اسکار وائو ) ، ساندرا سیسنروس ( Caramelo ) ، خوزه باروخا. ( چهاردهم فوریه نبود ) ، Salvador Plascencia ( مردم کاغذ ) ، [ ۲] کارمن ماریا ماچادو ( بدن او ) ، [ ۳] ریتا ایندیانا ( شاخک ) ، [ ۴] و والریا لویزلی ( فرزندان گمشده ) آرشیو ) . [ ۲]
فراداستان بخشی از داستان تجربی زندگی است. توسعه به سمت نوشتن فراداستانی در پست مدرنیسم مبنی بر اینکه تاریخ زندگی ها رمانی طولانی است. مانند رمان تاریخ نگاری Linda Hutcheon.
بازی های ویدیویی نیز به ویژه با ظهور بازی های ویدیویی مستقل در دهه ۲۰۱۰ از مفاهیم فراداستانی استفاده کردند. بازی هایی مانند The Magic Circle , The Beginner's Guide، Undertale و Pony Island از تکنیک های مختلفی استفاده می کنند تا بازیکن مرزهای بین داستان بازی ویدیویی و واقعیت بازی را زیر پرسش ببرد.
به گفته ورنر ولف، فراداستان را می توان در ترکیب چهار شکل بیان نمود:[ ۵]
فراداستان صریح از طریق استفاده از عناصر فراداستانی واضح در سطح متن قابل شناسایی است. به تصنع خودش نظر می دهد و قابل نقل است. فراداستان صریح شیوه ای از توصیف است. یک مثال می تواند یک راوی باشد که روند خلق داستانی را که می گویند توضیح می دهد. فراداستان ضمنی شیوه ای از توصیف زیسته است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففراداستان به طور مداوم به مخاطب یادآوری می کند که در حال خواندن یا مشاهده یک اثر داستانی است. فراداستان نسبت به زبان، فرم ادبی و داستان سرایی خودآگاه است و آثار فراداستانی به طور مستقیم یا غیرمستقیم توجه خواننده را به داستانی بودن اثر جلب می کند. فراداستان اغلب به ماورای گفتارهای ادبی و واقعیت، زندگی ملموس می رسد.
اگرچه فراداستان معمولاً با ادبیات پست مدرن که در اواسط قرن بیستم توسعه یافت، مرتبط است، استفاده از آن را می توان به آثار داستانی بسیار قدیمی تر، مانند داستان های کانتربری ( جفری چاسر، ۱۳۸۷ ) ، دون کیشوت ( میگل د سروانتس، ۱۶۰۵ ) ، زندگی و عقاید تریسترام شاندی، جنتلمن ( لارنس استرن، ۱۷۵۹ ) ، Vanity Fair ( William Makepeace Thackeray, 1847 ) .
فراداستان در دهه ۱۹۶۰ با آثاری مانند Lost in the Funhouse اثر جان بارت، «کودک نگهدار» و «پوکر جادویی» اثر رابرت کوور، سلاخ خانه پنج اثر کرت وونگات، [ ۱] زن ستوان فرانسوی اثر جان، برجسته شد. فاولز، گریه لوت ۴۹ اثر توماس پینچون، و همسر تنهای استاد ویلی اثر ویلیام اچ گس.
از دهه ۱۹۸۰، ادبیات لاتین معاصر سرشار از آثار خود بازتاب و فراداستانی است، از جمله رمان ها و داستان های کوتاه از جونوت دیاز ( زندگی شگفت انگیز کوتاه اسکار وائو ) ، ساندرا سیسنروس ( Caramelo ) ، خوزه باروخا. ( چهاردهم فوریه نبود ) ، Salvador Plascencia ( مردم کاغذ ) ، [ ۲] کارمن ماریا ماچادو ( بدن او ) ، [ ۳] ریتا ایندیانا ( شاخک ) ، [ ۴] و والریا لویزلی ( فرزندان گمشده ) آرشیو ) . [ ۲]
فراداستان بخشی از داستان تجربی زندگی است. توسعه به سمت نوشتن فراداستانی در پست مدرنیسم مبنی بر اینکه تاریخ زندگی ها رمانی طولانی است. مانند رمان تاریخ نگاری Linda Hutcheon.
بازی های ویدیویی نیز به ویژه با ظهور بازی های ویدیویی مستقل در دهه ۲۰۱۰ از مفاهیم فراداستانی استفاده کردند. بازی هایی مانند The Magic Circle , The Beginner's Guide، Undertale و Pony Island از تکنیک های مختلفی استفاده می کنند تا بازیکن مرزهای بین داستان بازی ویدیویی و واقعیت بازی را زیر پرسش ببرد.
به گفته ورنر ولف، فراداستان را می توان در ترکیب چهار شکل بیان نمود:[ ۵]
فراداستان صریح از طریق استفاده از عناصر فراداستانی واضح در سطح متن قابل شناسایی است. به تصنع خودش نظر می دهد و قابل نقل است. فراداستان صریح شیوه ای از توصیف است. یک مثال می تواند یک راوی باشد که روند خلق داستانی را که می گویند توضیح می دهد. فراداستان ضمنی شیوه ای از توصیف زیسته است.
wiki: ماورای داستان