ماهیت فلسفه دین و کلام جدید

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماهیت فلسفه دین در دنیای مغرب زمین و کلام جدید چند سالی در ادبیات مذهبی ما رواج پیدا کرده، که در سده های اخیر به واژگان فلسفی و کلامی راه یافته است. نخستین اثری که در زمینه کلامی اثر شبلی نعمانی (۱۲۷۴ـ۱۳۳۲ه. ق) می باشد.
نوگرایی، سؤالات و پرسش های مختلفی را فراروی انسان دین دار قرار داد و مشکلات و شبهات بسیاری را برای دین و دین داری به ارمغان آورد. این پرسش ها و شبهات، موجب رشد و شکوفایی اندیشه دینی در عرصه های گوناگون و پدید آمدن شاخه های مختلف در حوزه دین شد.دین پژوهی در این دوره پا به عرصه جدیدی نهاد و علوم متنوعی را تحت پوشش خود قرار داد. این علوم به عنوان دانش و معرفتی مستقل، مرتبط با دین نبودند، بلکه در پرتو تحولات بنیادین مدرنیته بود که این علوم با دین نسبتی پیدا کردند و در حوزه علوم دینی جای گرفتند. البته پدید آمدن این علوم، برای دین پیامدهایی ضمنی را نیز در پی داشت که همواره دین و اندیشه دینی را تهدید می کند.در این نوشتار، ابتدا علل و عواملی که موجب پدید آمدن شاخه های مختلف دین شناسی گردید، تحلیل و بررسی خواهیم کرد، سپس به شناسایی و توضیح این رشته ها خواهیم پرداخت.
عوامل به ثمره رسیدن دین پژوهشی
قرن نوزدهم شاهد تحول چشم گیری در زمینه دین یا دین پژوهشی (Study of Religion) بود. گرچه ریشه های این تحولات را در سده های پیشین و عمدتا در قرن هجدهم یا عصر روشنگری باید جست وجو کرد، اما علل و عواملی در اواخر این قرن به وجود آمد که تحولات پیشین را به ثمر رساند و موجب پدید آمدن چند رشته جدید در عرصه دین شناسی گردید. در ذیل به مهم ترین این عوامل اشاره می گردد:
← فتوحات استعماری اروپاییان
یکی از بزرگان ایده آلیسم پس از کانت، گ. و. ف. هگل (۱۱۷۰ـ۱۸۳۱) بود که جریان های تفکر زمانه خود را تلفیق کرد و تعالی داد. نهضت های برجسته فلسفی قرن نوزدهم و بیستم نظیر مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی، از کارهای وی نشات گرفت. او از مواضعی اساسا تاریخی و تکاملی، سیر خود را آغاز کرد و نه تنها گزارش جامعی از سیر و سلوک ذهن یا روح تا واپسین وضعیتش به دست داد، بلکه فلسفه تاریخ و فلسفه دین را هم به دقت به بررسی گرفت و به فرهنگ های بدوی آسیایی نیز توجه داشت. در بحث فلسفه دین خود، کار را از بررسی دین به عنوان جلوه بی همتای خودآگاهی، آغاز کرد و به تحلیل آگاهی و رهیافت دینی (به عنوان احساس، ادراک، تصور) رسید. از نظر هگل، تاریخ عینی ادیان همانا تحقق یابی اندیشه انتزاعی دین است. منتقدان او بر این باورند که تعبیر و تفسیر او، هم از نظر روش و هم از حیث محتوا نادرست است و راه و روش درست، سیر استقرایی بر مبنای داده های تاریخی است. به علاوه، تعبیر و تفسیر هگل، برداشت عملاً نادرستی از سیر تحول و تکوین دین است. با این حال، حتی منتقدان او نیز به احاطه جامع و سالم وی بر کل جهان پدیدارهای دینی و نیز نفوذ متین نظرگاه تکاملی او بر اندیشه قرن نوزدهم اذعان دارند.
پیدایش رشته ها
...

پیشنهاد کاربران

بپرس