مالکیت خداوند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مالکیت، یکی از عناصری است که در تعیین نوع نظام اقتصادی نقش بسزایی دارد. آن جا که «مالکیت خداوند» در تبیین جایگاه فلسفی ساختار مالکیتی اسلام نقش بسزایی دارد، لازم است بررسی شود.
در بحث های متعارف اقتصادی که با توجه به مبانی فلسفی نظام اقتصاد سرمایه داری مطرح است، هنگام پرداختن به عنصر مالکیت، خداوند در جایگاه مالک مطرح نیست؛ زیرا در مکتب دئیسم (آن ها الگوی «خدای غایب» را مطرح کرده اند؛ یعنی آفریدگاری که پس از آفرینش جهان در آن چه در آن نهاده است، هیچ دخالتی نمی کند آن ها به خداوند در جایگاه خالق بهشت و زمین اعتقاد داشتند، ولی منکر عیسی مسیح (علیه السّلام) و آموزه های او بودند. که به صورت یکی از عناصر جهان بینی نظام سرمایه داری مطرح است، هرگونه دخالت پروردگار نفی شده است. این دخالت که می توانست در زمینه «رابطه خدا با اموال» و «رابطه انسان با اموال» نیز در نظر گرفته شود، مطابق این دیدگاه، جایگاهی نداشته و به همین سبب، در ادبیات متعارف اقتصادی بررسی نشده است؛ اما از آن جا که «مالکیت خداوند» در تبیین جایگاه فلسفی ساختار مالکیتی اسلام نقش بسزایی دارد، لازم است بررسی شود.
مالکیت حقیقی خداوند
خداوند، بر تمام جهان هستی سلطنت واقعی دارد و این، همان معنای مالکیت حقیقی او است. اثبات مالکیت حقیقی برای خداوند به دلیل قرآنی یا روایی نیاز ندارد؛ بلکه نتیجه قهری پذیرش خالقیت او به شمار می آید. مالکیت حقیقی خداوند مهم ترین مبنای فلسفی ساختار مالکیت اسلامی است که در بسیاری از آیات قرآن کریم از آن یاد شده. به طور کلی، آیات قرآن دلالت می کنند که مالکیت حقیقی پروردگار، به شان خالقیت وی باز می گردد؛ یعنی از آن جا که وی خالق و رب همه اشیا است مالک آنان نیز به شمار می رود؛ به همین سبب این مالکیت مطلق بوده، همه تصرفات را شامل می شود. از آیاتی که رابطه «خالقیت» و «مالکیت» را ترسیم می کند، آیات ۲۵ و ۲۶ سوره زمر است:• «الله خالق کل شی ء و هو علی کل شی ء وکیل • له مقالید السموت و الارض و الذین کفروا بآیات الله اولئک هم الخسرون؛ خداوند، خالق همه چیز، و ناظر بر همه اشیاء است. کلیدهای آسمان و زمین از آن او است، و کسانی که به آیات خداوند کافر شدند، زیانکارند.»مقالید به معنای کلید، و به گفته لغت شناسان اصل آن از کلید فارسی گرفته شده است. این تعبیر، به طور معمول کنایه از مالکیت یا سلطه بر چیزی است؛ چنان که می گوییم: کلید این کار به دست فلان است؛ پس آیه پیش گفته می تواند هم اشاره به توحید مالکیت خداوند، و هم توحید تدبیر و ربوبیت و حاکمیت او بر عالم هستی باشد. آن چه در این جا مطرح شد، به مالکیت حقیقی پروردگار مربوط است؛ اما نقش این مالکیت در شکل گیری نهاد مالکیت، مطابق تصویری که از عوامل پیدایی مالکیت مطرح شد، به تامل دیگری نیاز دارد. مالکیت حقیقی خداوند، به عالم تکوین و هستی باز می گردد. آفرینش ویژه انسان به وسیله پروردگار که قرآن کریم از آن با واژه «فطرت» یاد می کند، مصداق آشکاری از تاثیر مالکیت حقیقی خداوند، در تحقق عوامل پیدایی نهاد مالکیت است که در گذشته بررسی شد. انسان با توجه به این آفرینش ویژه، از عناصر «گرایش اختصاص دادن اشیاء به خود» و نیز «نیکو دانستن این اختصاص در صورتی که از نوعی کوشش برخاسته باشد»، بهره مند می شود. این دو عنصر، زمینه مناسبی را برای تصور و اعتبار رابطه مالکیت، نزد فرد فراهم می آورد. از سوی دیگر، تمایل فطری انسان به شرکت در اجتماع و بهره مندی از آثار سودمند این مشارکت، او را می دارد که در صورت گوناگونی این اعتبارات به وسیله افراد متفاوت، به توافق نسبی درباره رابطه مزبور که لازمه تنظیم روابط افراد جامعه است، دست یابد. چنین توافقی، نمود کاملی از نهاد مالکیت در اجتماع مزبور است. در آینده، رابطه طولی که اکنون درباره «مالکیت حقیقی خداوند» و «نهاد مالکیت» ترسیم شد، با تکیه بر آموزه توحید، درباره بررسی خواهد شد.
مالکیت اعتباری خداوند
درباره مالکیت حقیقی خداوند، اختلاف نظری مشاهده نشد؛ اما برخی، مالکیت اعتباری او را نپذیرفته اند. برخی بر این نوع مالکیت، اشکال ثبوتی داشته، اعتبار آن را لغو و باطل می دانند؛ زیرا با برخورداری خداوند از مالکیت حقیقی مطلق، تمام آثاری که برای مالکیت اعتباری شمرده شده، تحقق یافته است و به مالکیت اعتباری نیازی نیست؛ درحالی که در هر اعتباری باید اثر یا آثار عقلایی که بتواند بر اعتبار مزبور مترتب شود، وجود داشته باشد. مرحوم محقق اصفهانی در این باره می گوید: اعتبار ثبوت شی ء هنگامی صحیح است که به وسیله ثبوت آن شی ء برای شی ء دیگر به طور حقیقی از آن بی نیازی حاصل نشده باشد وگرنه اعتبار لغوی است و از این جا ظاهر می شود که ملکیت خدای تعالی و تسلط او بر معلولاتش به اعتبار نیست تا از موارد ملک و حق و نظایر آن ها قرار داده شود.
← دلایل قائلین به مالکیت اعتباری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس