[ویکی فقه] مالکیت انفال طبق آیه یک سوره انفال ملک خدا و رسول خدا می داند.
قرآن کریم در آیه ۱ انفال که در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده همه انفال را ملک خدا و رسول دانسته است:«قُلِ الاَنفالُ لِلّهِ والرَّسولِ»؛ اما در آیه ۴۱ همین سوره تنها خمس غنایم را متعلق به خدا و رسول دانسته و بقیه را به پیکارگران اختصاص داده است:«واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ ولِلرَّسولِ ولِذِی القُربی»؛ همچنین در آیه ۶ حشر/۵۹ اموالی را که بدون پیکار از کافران به دست می آید (فئ) و بخشی از انفال است متعلق به رسول خدا دانسته است:«وما اَفاءَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیل ولا رِکاب ولکِنَّ اللّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَن یَشاءُ واللّهُ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر»؛ اما در آیه بعد این اموال را متعلق به خدا و رسول و ذوی القربی و گروهی از نیازمندان شمرده است:«ما اَفاءَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ مِن اَهلِ القُری فَلِلّهِ ولِلرَّسولِ ولِذِی القُربی والیَتمی والمَسکینِ وابنِ السَّبیلِ»، ازاین رو این مسئله موجب شده است که مفسران و فقها در مورد مالکیت انفال و چگونگی حل تنافی ظاهری میان این آیات آرای متعددی مطرح کنند. در مورد حلّ تعارض دو آیه اول سه نظریه مطرح است:۱. برخی از مفسران به ویژه اهل سنت آیه خمس (انفال۴۱) را ناسخ آیه انفال دانسته و گفته اند: انفال و غنایم در ابتدا از آنِ خدا و رسول بود؛ ولی با نزول آیه ۴۱ این حکم نسخ گردید و تنها خمس این اموال را از آنِ خدا و رسول شمرد. ۲. برخی دیگر معتقدند اصولاً بین دو آیه مذکور تنافی نیست، زیرا آیه انفال حکم اصل مالکیت همه انفال را بیان کرده و آن را متعلق به خدا و رسول دانسته است؛ اما آیه خمس موارد مصرف این اموال را تفصیلاً بیان کرده و مقدر کرده که حاکم اسلامی باید خمس این اموال را در موارد تعیین شده مصرف و مابقی را میان جنگجویان قسمت کند. به تعبیر برخی مفسران، غنایم جنگی نیز از آنِ رسول خدا و حاکم اسلامی است و این که در آیه خمس آن را به جنگجویان اختصاص داده از باب تشویق و جبران گوشه ای از زحمات آنان است. سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در تقسیم نکردن غنایم فتح مکه و حنین و روایت امام صادق (علیه السلام) که در آن همه غنایم جنگ بدر متعلق به پیامبر دانسته شده است و نیز روایتی از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) که در آن حق تصرف در غنایم جنگی قبل از تخمیس و تقسیم آن میان جنگجویان به امام مسلمین واگذار گردیده نیز مؤید این رأی است.۳. قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر می گیرد که بدون جنگ و خونریزی از کافران ستانده شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آن ها منافاتی نیست. این رأی هرچند با بیش تر روایاتی که در شأن نزول آیه انفال ذکر شده منافات دارد؛ ولی با رأی مشهور فقیهان امامیه در مورد غنایم جنگی موافق است.در مورد تنافی ظاهری آیات ۶ -۷ حشر نیز دو نظر مهم وجود دارد:برخی موضوع آیه نخست را که همه اموال را متعلق به رسول خدا شمرده اموالی دانسته اند که بدون جنگ و خونریزی از کافران گرفته شود ؛ اما موضوع حکم در آیه دوم را که اموال را متعلق به خدا و رسول و ذوی القربی و دیگران دانسته اموالی می دانند که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است که در این صورت مفاد این آیه با مفاد آیه خمس یکی خواهد بود. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) نیز این معنا آمده است ؛ اما بیش تر مفسران هر دو آیه را مربوط به انفال و فئ دانسته اند، با این تفاوت که آیه نخست ملکیت انفال را بیان کرده و آیه دوم موارد مصرف آن را. در هر صورت چه غنایم جنگی جزو انفال باشد یا نباشد و چه آیه ۷ حشر مربوط به غنایم جنگی باشد یا مربوط به فئ و انفال، آیات فوق صریح در این است که انفال ملک خدا و رسول است.در روایاتی پرشمار از اهل بیت (علیهم السلام) این اموال متعلق به رسول خدا و امامان پس از او (علیهم السلام) دانسته شده است ؛ لیکن این بحث مطرح است که آیا انفال ملک شخص رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و امام مسلمین است یا ملک منصب آنان؟ از این که در آیه انفال ملکیت رسول خدا در کنار ملکیت خداوند آمده و بر آن عطف شده به دست می آید که این مالکیت ملک منصب است؛ نه شخص، زیرا ملکیت خداوند از نوع ملکیت اعتباری نیست، بلکه به نحو ولایت در تصرف است. در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز تعبیرهایی مانند: مسلمین، کسی که امور مسلمانان به او واگذار شده، اموال مسلمانان، اموال بیت المال در مورد انفال و مالکیت آن آمده و حکایت از این دارد که این اموال ملک منصب امامت و حاکمیت اسلامی است؛ نه ملک شخص آنان. سپس قرآن کریم در پایان آیه ۷ حشر به راز تعلق انفال به رسول خدا و حاکم اسلامی اشاره کرده و علت این امر را انباشته نشدن ثروت در دست گروهی خاص و ثروتمند دانسته است:«کَی لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم». در شأن نزول آیه فوق نقل شده که پس از به غنیمت گرفتن اموال بنی نضیر جمعی از رؤسای مسلمانان به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گفتند:برگزیده این اموال را بردار و بقیه را میان ما قسمت کن، چنان که در جاهلیت چنین می کردیم که آیه فوق نازل و این سنت نادرست را نفی کرد. به نظر برخی سپردن مالکیت انفال به حکومت و قرار دادن سهمی برای نیازمندان جامعه از امتیازات قوانین اسلامی است که بر خلاف نظامهای سرمایه داری و کمونیستی، ضمن رعایت عدالت مانع از پدید آمدن اقلیتی توانگر و اکثریتی تهیدست می گردد.
قرآن کریم در آیه ۱ انفال که در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده همه انفال را ملک خدا و رسول دانسته است:«قُلِ الاَنفالُ لِلّهِ والرَّسولِ»؛ اما در آیه ۴۱ همین سوره تنها خمس غنایم را متعلق به خدا و رسول دانسته و بقیه را به پیکارگران اختصاص داده است:«واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ ولِلرَّسولِ ولِذِی القُربی»؛ همچنین در آیه ۶ حشر/۵۹ اموالی را که بدون پیکار از کافران به دست می آید (فئ) و بخشی از انفال است متعلق به رسول خدا دانسته است:«وما اَفاءَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیل ولا رِکاب ولکِنَّ اللّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَن یَشاءُ واللّهُ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر»؛ اما در آیه بعد این اموال را متعلق به خدا و رسول و ذوی القربی و گروهی از نیازمندان شمرده است:«ما اَفاءَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ مِن اَهلِ القُری فَلِلّهِ ولِلرَّسولِ ولِذِی القُربی والیَتمی والمَسکینِ وابنِ السَّبیلِ»، ازاین رو این مسئله موجب شده است که مفسران و فقها در مورد مالکیت انفال و چگونگی حل تنافی ظاهری میان این آیات آرای متعددی مطرح کنند. در مورد حلّ تعارض دو آیه اول سه نظریه مطرح است:۱. برخی از مفسران به ویژه اهل سنت آیه خمس (انفال۴۱) را ناسخ آیه انفال دانسته و گفته اند: انفال و غنایم در ابتدا از آنِ خدا و رسول بود؛ ولی با نزول آیه ۴۱ این حکم نسخ گردید و تنها خمس این اموال را از آنِ خدا و رسول شمرد. ۲. برخی دیگر معتقدند اصولاً بین دو آیه مذکور تنافی نیست، زیرا آیه انفال حکم اصل مالکیت همه انفال را بیان کرده و آن را متعلق به خدا و رسول دانسته است؛ اما آیه خمس موارد مصرف این اموال را تفصیلاً بیان کرده و مقدر کرده که حاکم اسلامی باید خمس این اموال را در موارد تعیین شده مصرف و مابقی را میان جنگجویان قسمت کند. به تعبیر برخی مفسران، غنایم جنگی نیز از آنِ رسول خدا و حاکم اسلامی است و این که در آیه خمس آن را به جنگجویان اختصاص داده از باب تشویق و جبران گوشه ای از زحمات آنان است. سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در تقسیم نکردن غنایم فتح مکه و حنین و روایت امام صادق (علیه السلام) که در آن همه غنایم جنگ بدر متعلق به پیامبر دانسته شده است و نیز روایتی از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) که در آن حق تصرف در غنایم جنگی قبل از تخمیس و تقسیم آن میان جنگجویان به امام مسلمین واگذار گردیده نیز مؤید این رأی است.۳. قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر می گیرد که بدون جنگ و خونریزی از کافران ستانده شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آن ها منافاتی نیست. این رأی هرچند با بیش تر روایاتی که در شأن نزول آیه انفال ذکر شده منافات دارد؛ ولی با رأی مشهور فقیهان امامیه در مورد غنایم جنگی موافق است.در مورد تنافی ظاهری آیات ۶ -۷ حشر نیز دو نظر مهم وجود دارد:برخی موضوع آیه نخست را که همه اموال را متعلق به رسول خدا شمرده اموالی دانسته اند که بدون جنگ و خونریزی از کافران گرفته شود ؛ اما موضوع حکم در آیه دوم را که اموال را متعلق به خدا و رسول و ذوی القربی و دیگران دانسته اموالی می دانند که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است که در این صورت مفاد این آیه با مفاد آیه خمس یکی خواهد بود. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) نیز این معنا آمده است ؛ اما بیش تر مفسران هر دو آیه را مربوط به انفال و فئ دانسته اند، با این تفاوت که آیه نخست ملکیت انفال را بیان کرده و آیه دوم موارد مصرف آن را. در هر صورت چه غنایم جنگی جزو انفال باشد یا نباشد و چه آیه ۷ حشر مربوط به غنایم جنگی باشد یا مربوط به فئ و انفال، آیات فوق صریح در این است که انفال ملک خدا و رسول است.در روایاتی پرشمار از اهل بیت (علیهم السلام) این اموال متعلق به رسول خدا و امامان پس از او (علیهم السلام) دانسته شده است ؛ لیکن این بحث مطرح است که آیا انفال ملک شخص رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و امام مسلمین است یا ملک منصب آنان؟ از این که در آیه انفال ملکیت رسول خدا در کنار ملکیت خداوند آمده و بر آن عطف شده به دست می آید که این مالکیت ملک منصب است؛ نه شخص، زیرا ملکیت خداوند از نوع ملکیت اعتباری نیست، بلکه به نحو ولایت در تصرف است. در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز تعبیرهایی مانند: مسلمین، کسی که امور مسلمانان به او واگذار شده، اموال مسلمانان، اموال بیت المال در مورد انفال و مالکیت آن آمده و حکایت از این دارد که این اموال ملک منصب امامت و حاکمیت اسلامی است؛ نه ملک شخص آنان. سپس قرآن کریم در پایان آیه ۷ حشر به راز تعلق انفال به رسول خدا و حاکم اسلامی اشاره کرده و علت این امر را انباشته نشدن ثروت در دست گروهی خاص و ثروتمند دانسته است:«کَی لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم». در شأن نزول آیه فوق نقل شده که پس از به غنیمت گرفتن اموال بنی نضیر جمعی از رؤسای مسلمانان به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گفتند:برگزیده این اموال را بردار و بقیه را میان ما قسمت کن، چنان که در جاهلیت چنین می کردیم که آیه فوق نازل و این سنت نادرست را نفی کرد. به نظر برخی سپردن مالکیت انفال به حکومت و قرار دادن سهمی برای نیازمندان جامعه از امتیازات قوانین اسلامی است که بر خلاف نظامهای سرمایه داری و کمونیستی، ضمن رعایت عدالت مانع از پدید آمدن اقلیتی توانگر و اکثریتی تهیدست می گردد.
wikifeqh: مالکیت_انفال
[ویکی فقه] مالکیت انفال (قرآن). مالکیت رسول خدا و امامان بر انفال ، پس از وی عطف بر مالکیت خداوند شده است. بنابراین این مالکیت، ولایت در تصرف است.
طبق نص صریح قرآن کریم بعد از جنگ بدر که اختلافات و نظرات زیادی در خصوص مالکیت واقعی غنائم جنگی و تقسیم آن پیش آمد، خداوند فرمود که مالکیت انفال از آن خدا و رسول خداست. یسـلونک عن الانفال قل الانفال لله والرسول...(ای پیامبر از تو در باره غنایم جنگی می پرسند بگو غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده (او) دارد.) (یسالونک الانفال)، یعنی ان تعطیهم. قل الانفال لله والرسول: مختصة بهما یضعانها حیث شاءا. در تفسیر شریف المیزان آمده است: و در بعضی از روایات دارد که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلّم ایشان را وعده داد که ( (سلب) ) و ( (غنیمت) ) را به ایشان بدهد و لیکن خداوند با جمله ( (قل الانفال لله و الرسول) ) آن را نسخ کرد، و به این معنا اشاره دارد آنچه که در این روایت است، و لذا بعضی ها بهمین روایت استناد کرده و گفته اند ( (زمامدار می تواند به وعده ای که به لشکریان خود داده وفا نکند) ) لیکن این روایت با اختلافی که در روز بدر در باره غنیمت کردند جور درنمی آید، برای اینکه اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم به ایشان چنین وعده ای داده بود دیگر با وعده صریح آن جناب اختلاف نمی کردند.
مصادیق انفال
انفال دارای مصادیق و موارد متعدد مثل دره ها، کوه ها ، جنگل ها و شن زارها، معادن و زمین های به دست آمده از دشمن بدون جنگ، اراضی موات ، زمین های مربوط به پادشاهان و ارث بدون وارث می باشد. یسـلونک عن الانفال...(ای پیامبر از تو در باره غنایم جنگی می پرسند...) قدر مسلم از انفال، در «یسئلونک عن الانفال» به قرینه سیاق آیات بعد ـ که درباره جنگ بدر است و نیز شان نزول نقل شده ـ غنایم جنگی است.
طبق نص صریح قرآن کریم بعد از جنگ بدر که اختلافات و نظرات زیادی در خصوص مالکیت واقعی غنائم جنگی و تقسیم آن پیش آمد، خداوند فرمود که مالکیت انفال از آن خدا و رسول خداست. یسـلونک عن الانفال قل الانفال لله والرسول...(ای پیامبر از تو در باره غنایم جنگی می پرسند بگو غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده (او) دارد.) (یسالونک الانفال)، یعنی ان تعطیهم. قل الانفال لله والرسول: مختصة بهما یضعانها حیث شاءا. در تفسیر شریف المیزان آمده است: و در بعضی از روایات دارد که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلّم ایشان را وعده داد که ( (سلب) ) و ( (غنیمت) ) را به ایشان بدهد و لیکن خداوند با جمله ( (قل الانفال لله و الرسول) ) آن را نسخ کرد، و به این معنا اشاره دارد آنچه که در این روایت است، و لذا بعضی ها بهمین روایت استناد کرده و گفته اند ( (زمامدار می تواند به وعده ای که به لشکریان خود داده وفا نکند) ) لیکن این روایت با اختلافی که در روز بدر در باره غنیمت کردند جور درنمی آید، برای اینکه اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم به ایشان چنین وعده ای داده بود دیگر با وعده صریح آن جناب اختلاف نمی کردند.
مصادیق انفال
انفال دارای مصادیق و موارد متعدد مثل دره ها، کوه ها ، جنگل ها و شن زارها، معادن و زمین های به دست آمده از دشمن بدون جنگ، اراضی موات ، زمین های مربوط به پادشاهان و ارث بدون وارث می باشد. یسـلونک عن الانفال...(ای پیامبر از تو در باره غنایم جنگی می پرسند...) قدر مسلم از انفال، در «یسئلونک عن الانفال» به قرینه سیاق آیات بعد ـ که درباره جنگ بدر است و نیز شان نزول نقل شده ـ غنایم جنگی است.
wikifeqh: مالکیت_انفال_(قرآن)