مارگریتا ساووی ( Margherita Maria Teresa Giovanna؛ ۲۰ نوامبر ۱۸۵۱–۴ ژانویه ۱۹۲۶ ) ملکه همسر پادشاهی ایتالیا با ازدواج با امبرتو اول بود.
مارگریتا در شاهزاده فردیناند، دوک جنوا و پرنسس الیزابت زاکسن به دنیا آمد. پدر او در سال ۱۸۵۵ درگذشت، و مادرش دوباره ازدواج کرد.
گفته می شود، او در آن زمان تحصیلات پیشرفته تری نسبت به اکثر شاهزاده خانم ها داشته و کنجکاوی فکری زیادی را از خود نشان داده است. [ ۱] به عنوان یک شخص، او را حساس، مغرور و با اراده ای قوی بدون سخت بودن و همچنین توانایی جذاب بودن در صورت تمایل توصیف کردند. او فردی بلند قد و بلوند بود.
در ابتدا به او پیشنهاد دادند که با شاهزاده چارلز رومانی ازدواج کند. [ ۱] با این حال، در سال ۱۸۶۷، رئیس شورای سلطنتی شاه را تحت فشار قرار داد تا ازدواج مارگاریتا و پسر عمویش، وارث تاج و تخت ایتالیا را ترتیب دهد.
مارگاریتا در ۲۱ آوریل ۱۸۶۸ با پسر عموی خود، آمبرتو، شاهزاده پیدمونت، ازدواج کرد و پس از عروسی در ناپل مستقر شدند. در ۱۱ نوامبر ۱۸۶۹، مارگریتا ویکتور امانوئل، شاهزاده ناپل، بعداً ویکتور امانوئل سوم ایتالیا را در کپودیمونته ناپل به دنیا آورد.
رابطه مارگریتا و امبرتو از نظر احساسات موفقیت آمیز نبود. قبل از ازدواج، امبرتو درگیر رابطه با معشوق خود، اوگنیا آتندولو بولونینی بود و دو سال پس از ازدواج روابط زناشویی خود را قطع کردند. پسر آنها تنها فرزندشان باقی بود. آنها هرگز جدایی خود را به اطلاع عموم نرساندند و روابط آنها از جنبه های دیگر کاملاً دوستانه بود: مارگریتا و امبرتو به عنوان همکاران با هم هماهنگ کار می کردند، امبرتو حتی از نظر سیاسی به او اعتماد می کرد.
مارگریتا بلافاصله پس از ازدواج خود به دلیل نداشتن یک ملکه، بانوی اول ایتالیا شد و به وی وظایف نمایندگی زیادی داده شد تا خانه جدید سلطنتی ایتالیای متحد را در سراسر شبه جزیره محبوب کند. او در این نقش بسیار موفق بود. وی در طول سفرهای خود در ایتالیا و برای ایجاد محبوبیت خانه سلطنتی لباس محلی می پوشید و شور و شوق زیادی برای آداب و رسوم ، سنت ها و فرهنگ محلی نشان می داد و باعث شد محبوبیت او بیشتر از همسرش شود.
در ژانویه ۱۸۷۱، پس از اتحاد نهایی ایتالیا و اعلام رم به عنوان پایتخت ایتالیا ولیعهد در رم مستقر شد. وی سرانجام موفق شد اتاق مهمانخانه خود را به یکی از منحصر به فردترین و مشهورترین سالن های اروپای معاصر تبدیل کند. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمارگریتا در شاهزاده فردیناند، دوک جنوا و پرنسس الیزابت زاکسن به دنیا آمد. پدر او در سال ۱۸۵۵ درگذشت، و مادرش دوباره ازدواج کرد.
گفته می شود، او در آن زمان تحصیلات پیشرفته تری نسبت به اکثر شاهزاده خانم ها داشته و کنجکاوی فکری زیادی را از خود نشان داده است. [ ۱] به عنوان یک شخص، او را حساس، مغرور و با اراده ای قوی بدون سخت بودن و همچنین توانایی جذاب بودن در صورت تمایل توصیف کردند. او فردی بلند قد و بلوند بود.
در ابتدا به او پیشنهاد دادند که با شاهزاده چارلز رومانی ازدواج کند. [ ۱] با این حال، در سال ۱۸۶۷، رئیس شورای سلطنتی شاه را تحت فشار قرار داد تا ازدواج مارگاریتا و پسر عمویش، وارث تاج و تخت ایتالیا را ترتیب دهد.
مارگاریتا در ۲۱ آوریل ۱۸۶۸ با پسر عموی خود، آمبرتو، شاهزاده پیدمونت، ازدواج کرد و پس از عروسی در ناپل مستقر شدند. در ۱۱ نوامبر ۱۸۶۹، مارگریتا ویکتور امانوئل، شاهزاده ناپل، بعداً ویکتور امانوئل سوم ایتالیا را در کپودیمونته ناپل به دنیا آورد.
رابطه مارگریتا و امبرتو از نظر احساسات موفقیت آمیز نبود. قبل از ازدواج، امبرتو درگیر رابطه با معشوق خود، اوگنیا آتندولو بولونینی بود و دو سال پس از ازدواج روابط زناشویی خود را قطع کردند. پسر آنها تنها فرزندشان باقی بود. آنها هرگز جدایی خود را به اطلاع عموم نرساندند و روابط آنها از جنبه های دیگر کاملاً دوستانه بود: مارگریتا و امبرتو به عنوان همکاران با هم هماهنگ کار می کردند، امبرتو حتی از نظر سیاسی به او اعتماد می کرد.
مارگریتا بلافاصله پس از ازدواج خود به دلیل نداشتن یک ملکه، بانوی اول ایتالیا شد و به وی وظایف نمایندگی زیادی داده شد تا خانه جدید سلطنتی ایتالیای متحد را در سراسر شبه جزیره محبوب کند. او در این نقش بسیار موفق بود. وی در طول سفرهای خود در ایتالیا و برای ایجاد محبوبیت خانه سلطنتی لباس محلی می پوشید و شور و شوق زیادی برای آداب و رسوم ، سنت ها و فرهنگ محلی نشان می داد و باعث شد محبوبیت او بیشتر از همسرش شود.
در ژانویه ۱۸۷۱، پس از اتحاد نهایی ایتالیا و اعلام رم به عنوان پایتخت ایتالیا ولیعهد در رم مستقر شد. وی سرانجام موفق شد اتاق مهمانخانه خود را به یکی از منحصر به فردترین و مشهورترین سالن های اروپای معاصر تبدیل کند. [ ۱]
wiki: مارگاریتا ماریا ترزا