[ویکی فقه] مارژینالیسم که به نام مکتب روان شناسی یا مکتب اتریشی نیز خوانده می شود، در دهه های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ چیرگی داشت و عقاید آن ها عکس العملی در برابر تحقیقات موضوعی کلاسیک ها بود.
در حقیقت، مارژینالیست ها همان اصول کلاسیک ها را در زمینه آزادی و رقابت و منافع شخصی، پذیرفتند؛ لکن اصل مطلوبیت را جایگزین نظریه ارزش-کار کردند و برخلاف کلاسیک ها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار می دیدند، در طرف تقاضا جستجو نمودند. مارژینالیست ها آموزه کلاسیک ها را با نظریه مطلوبیت نهایی ارتباط دادند. اقتصاددانانی نیز بعدا به عرصه آمدند که بدون توجه به نظریه مطلوبیت نهایی، به بازسازی افکار کلاسیک ها و حفظ اصول آن پرداختند و به اقتصادانان نئوکلاسیک معروف شدند.
نمازی، حسین، نظامهای اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۷۰.
ظهور مکتب سوسیالیسم نوعی همزاد برای نهایی گرایی محسوب می شود. بین ۱۵ تا ۲۰ سال اوایل دهه های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ دشواری ها و حتی بحرانهایی در اوضاع زندگی اجتماعی اقتصادی مردم، به ویژه در جوامع سرمایه داری بروز کرد؛ که حاکی از ناکارآمدی اقتصاد کلاسیک بوده و نیازمند تدوین نظریه ای جدید در اقتصاد را آشکار می ساخت. با وجودی که حدود صد سال از انقلاب صنعتی و اجرای راه حل های کلاسیک می گذشت، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده باقی بود. فقر و فاصله طبقاتی، فشار سنگین بر روی نیروی کار، فقدان سیستم حمایتی از کار گران و کشاورزان فقیر، حاکمیت ربا خواری و ربا خواران، گسترش فقر در میان طبقات بی سرپرست و از کار افتاده، و غیره این باور را ایجاد کرد که برای رفع بحران، دیگر، راه حل های مکتب کلاسیک پاسخ گو نیست و نیاز به تدوین الگوها و نظریه های جایگزین است.
مکتب نهایی گرایی
ریکاردو و مالتوس از اقتصاددانان کلاسیک با پدیده بازدهی نزولی و اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی آشنا بودند. "ثونن" در مورد بازدهی نزولی، یک مطالعات تجربی انجام داده بود، "کورنو"زمینه های کاربرد ریاضیات را در اقتصاد برای نهایی گرایان فراهم کرد، "دوپوئه" مساله مازاد مصرف کننده را نیز با توجه به تفاوت قیمت بازاری کالا و ارزش دهی ذهنی مطلوبیّتی آن توضیح داد و مهمتر از همه، خدمات "گوسن"، که در ایجاد نهایی گرایی بسیار مؤثر بوده است. او تقریبا تمامی ابعاد نظریه نهایی گرایی را ترسیم کرد.
دادگر، یدالله، تاریخ تحولات اندیشه های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۵۶-۳۶۴.
...
در حقیقت، مارژینالیست ها همان اصول کلاسیک ها را در زمینه آزادی و رقابت و منافع شخصی، پذیرفتند؛ لکن اصل مطلوبیت را جایگزین نظریه ارزش-کار کردند و برخلاف کلاسیک ها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار می دیدند، در طرف تقاضا جستجو نمودند. مارژینالیست ها آموزه کلاسیک ها را با نظریه مطلوبیت نهایی ارتباط دادند. اقتصاددانانی نیز بعدا به عرصه آمدند که بدون توجه به نظریه مطلوبیت نهایی، به بازسازی افکار کلاسیک ها و حفظ اصول آن پرداختند و به اقتصادانان نئوکلاسیک معروف شدند.
نمازی، حسین، نظامهای اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۷۰.
ظهور مکتب سوسیالیسم نوعی همزاد برای نهایی گرایی محسوب می شود. بین ۱۵ تا ۲۰ سال اوایل دهه های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ دشواری ها و حتی بحرانهایی در اوضاع زندگی اجتماعی اقتصادی مردم، به ویژه در جوامع سرمایه داری بروز کرد؛ که حاکی از ناکارآمدی اقتصاد کلاسیک بوده و نیازمند تدوین نظریه ای جدید در اقتصاد را آشکار می ساخت. با وجودی که حدود صد سال از انقلاب صنعتی و اجرای راه حل های کلاسیک می گذشت، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده باقی بود. فقر و فاصله طبقاتی، فشار سنگین بر روی نیروی کار، فقدان سیستم حمایتی از کار گران و کشاورزان فقیر، حاکمیت ربا خواری و ربا خواران، گسترش فقر در میان طبقات بی سرپرست و از کار افتاده، و غیره این باور را ایجاد کرد که برای رفع بحران، دیگر، راه حل های مکتب کلاسیک پاسخ گو نیست و نیاز به تدوین الگوها و نظریه های جایگزین است.
مکتب نهایی گرایی
ریکاردو و مالتوس از اقتصاددانان کلاسیک با پدیده بازدهی نزولی و اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی آشنا بودند. "ثونن" در مورد بازدهی نزولی، یک مطالعات تجربی انجام داده بود، "کورنو"زمینه های کاربرد ریاضیات را در اقتصاد برای نهایی گرایان فراهم کرد، "دوپوئه" مساله مازاد مصرف کننده را نیز با توجه به تفاوت قیمت بازاری کالا و ارزش دهی ذهنی مطلوبیّتی آن توضیح داد و مهمتر از همه، خدمات "گوسن"، که در ایجاد نهایی گرایی بسیار مؤثر بوده است. او تقریبا تمامی ابعاد نظریه نهایی گرایی را ترسیم کرد.
دادگر، یدالله، تاریخ تحولات اندیشه های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۵۶-۳۶۴.
...
wikifeqh: مارژینالیسم