لیبرالیسم

/liberAlism/

معنی انگلیسی:
liberalism

فرهنگ فارسی

آزادمنشی، آزادیخواهی، مکتب آزادیخواهی
( اسم ) ۱- نظری. طرفداران آزادی که در مقابل سوسیالسم و رهبری دولت قرار دارد . ۲- ( اختصاصا ) فرضیه ای که طبق آن دولت نباید در روابط اقتصادی افراد و اشخاص طبقات جامعه یاملت دخالت کند .

فرهنگ معین

(بِ ) [ فر. ] (اِ. ) نوعی منش و خط مشی آزاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و مذهبی که در آن فرد مخالف دخالت حاکمیت است .

فرهنگ عمید

نظریۀ سیاسی و اقتصادی که خواهان آزادی فرد در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، و فرهنگی است و لزوم دخالت دولت را در آن ها رد می کند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] لیبرالیسم به معنای آزادی‏خواهی‏ است.آزادی مبتنی بر فرد گرایی و تکیه بر عقل بدون در نظر گرفتن وحی از عناصر اصلی تفکر لیبرالیستی می باشد.
لیبرالیسم( liberalism )، خواهان درجاتی از آزادی در برابر تسلّط یا هدایت دولت و یا هر مؤسّسه دیگر است که تهدیدکننده آزادی بشر باشد لیبرالیسم، که خود از مؤلفّه‏های مدرنیسم است، در نظر و عمل از پروتستانتیسم- نهضت اصلاح دینی- در قرن ۱۶ میلادی بسیار مدد گرفته است.

اقسام لیبرالیسم
لیبرالیسم را می‏توان به دو قسم فرهنگی و اقتصادی تقسیم کرد؛ لیکن ما فقط به بررسی لیبرالیسم فرهنگی می‏پردازیم.

← لیبرالیسم فرهنگی
عناصر اصلی تفکّر لیبرالیستی عبارت‏اند از: تکیه بر عقل بدون در نظر گرفتن وحی؛ آزادی مبتنی بر فردگرایی (اومانیسم)؛ تساهل و تسامح با رویکرد نسبیّت گرایی مدرن.
لیبرالیست‏ها درباره آزادی معتقدند که وحدت دین برای تنظیم مصالح جامعه ضروری نیست و قانون باید عهده‏دار آزادی عقیده باشد آزادی‏خواهی لیبرالیست‏ها تا جایی پیش می‏رود که مرزهای دین را درنوردیده، انسان مدرن را برای تکلیف‏گریزی و بی‏قیدی نسبت به آموزه های دینی محق می‏پندارد. از این رو، لیبرالیسم، حاکمیت الهی را در جهان نمی‏پذیرد.

آزادی در اسلام
...

دانشنامه آزاد فارسی

لیبرالیسم (Liberalism)
(یا: آزادی خواهی؛ آزاداندیشی) خط مشی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که بر حقوق و آزادی های فردی و محدودسازی اختیارات دولت تأکید دارد. این نظریه هوادار حکومت مبتنی بر انتخاب مردم (مردم سالاری)، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی عبادت، برچیده شدن امتیازات طبقاتی، استفاده از منابع دولتی برای حفظ رفاه فرد، و تجارت آزاد بین المللی است. در تاریخ انگلستان حزب لیبرال و در ایالات متحد امریکا حزب دموکرات طرفدار چنین نظریه ای بوده اند. لیبرالیسم برخاسته از واکنش دفاعی در برابر انزجار ناشی از جنگ های مذهبی اروپا در قرن ۱۶ بود. تامس هابز و جان لاک اصول اصلی آن را مطرح کردند و هردو معتقد بودند که قدرت فرمانروایان نهایتاً با اجماع و رضایت فرمانبران (مردم) مشروعیت می یابد و بیشتر یک قرارداد اجتماعی است تا یک حق الهی. در حیطۀ اقتصاد، لیبرال ها در قرن ۱۹ خواستار پایان دادن به دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی جامعه بودند. آنان که از پیروان آدام اسمیت بودند، عقیده داشتند نظام های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد کارآمدترند و در مقایسه با نظام های نیمه دولتی ثروت بیشتری تولید می کنند. لیبرال ها در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در واکنش به توزیع ناعادلانۀ ثروت و مشکلات اجتماعی دیگر، که ناشی از انقلاب صنعتی در اروپا و امریکای شمالی بود، از محدودسازی دخالت دولت در بازار و ایجاد خدمات اجتماعی با سرمایۀ دولت، همچون تحصیلات دولتی رایگان و بیمۀ خدمات درمانی، طرفداری کردند. در امریکا، برنامۀ راه و رسم نو، که فرانکلین روزولت، رئیس جمهور آن کشور، مجری آن بود، نمونه ای از لیبرالیسم نو در حوزۀ فعالیت های دولتی و نظارت های آن بر اقتصاد بود. پس از جنگ جهانی دوم برنامه های رفاهی اجتماعی در انگلستان، امریکا و کشورهای اسکاندیناوی توسعۀ بیشتری یافت. رکود اقتصادی در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ منجر به اشاعۀ مجدد عقاید دیرین آزادی خواهانه و طرفدار بازار آزاد، به ویژه در میان محافظه کاران انگلستان و امریکا، شد. لیبرالیسم نو به اصلاحات اجتماعی، ازجمله کاهش نابرابری ها و افزایش حقوق اجتماعی پایبند است. در عین حال، تقریباً همۀ لیبرال های عصر جدید هم عقیده اند که هدف مشترکشان فراخ تر کردن دامنۀ فرصتی است که فرد در آن بتواند همۀ استعدادهای بالقوه اش را بالفعل کند.

فارسی به عربی

التحریة

پیشنهاد کاربران

متأسفانه مثل کاربر محمود، خیلی ها به اشتباه لیبرالیسم رو با بی بندوباری یا بی اخلاقی اشتباه می گیرن؛ نتیجه اینکه بی شرمانه ترین عملی که به ذهن شون می رسه رو به لیبرالیسم نسبت می دن!
چه کسی گفته لیبرالیسم یعنی شخصی می تونه برای ارضای شهوانی با مادر خودش رابطه داشته باشه؟!
...
[مشاهده متن کامل]

یه مثال خیلی ساده می تونه اینو جابندازه:
آقای X و آقای Y رو تصور کنید که روبروی هم ایستادن؛ آقای X کاملاً آزاده که دستش رو هرجوری که می خواد و با هر مدلی تکو ن بده، ولی به صورت آقای X که می رسه، حرکات دستش محدود می شه.
لیبرالیسم در لغت به معنای آزادی خواهی هست. اما نه هر نوع مطالبه آزادی ، و نه آزادی بی قید و بند؛ آزادی ای که هم هوشمندانه در جهت احیای کرامت انسانی باشه، و هم توسط عقلای جامعه - اعم از دانشمند، روشن فکر، فیلسوف، قانون گذار، حقوق دان و. . . - از منظر جامعه شناختی تأیید شده باشه.

لیبرالیسم ( به انگلیسی: Liberalism ) یا لیبرال گرایی در معنای لغوی، به معنی آزادی خواهی با قوانین خاص است و به آرایهٔ وسیعی از ایده ها و نظریه های مرتبط دولت گفته می شود که آزادی فردی را مهم ترین هدف سیاسی می داند. لیبرالیسم مدرن در عصرِ روشنگری ریشه دارد.
زنده باد لیبرالیسم
آزادی بی قیدو شرط
یعنی قانون وحق وعدالت وفرهنگ واقتصاد ودین وواصالت و. . . . . همه به دست ثروتمندان است تا هر وقت هر کدام را دوست داشتند انتخاب کنند و به هر مدلی که دوست دارند به مردم جامعه نشان دهند ، تا به هدف اصلی خودشان برسند. ( هدفشان چیزی جز کسب مال وارامش برای خودشان نیست )
...
[مشاهده متن کامل]

و در تفکر لیبرال تنها چیزی که مهمه پول وپولداره
و بقیه مردم جامعه مثل کالاهایی هستند که باعث میشوند لیبرال ها به اهدافشان راحت تر برسند

دخالت نکردن دولت در امور اقتصادی! این زمانی درسته قانون مشخص و معینی در یک جامعه حاکم باشد در غیر اینصورت اربابان زر و زور و تزویر تمام امور یک ملت و کشور را در اختیار خود گرفته حق و حقوق عده کثیری از
...
[مشاهده متن کامل]
جامعه پایمال خواهد شد لیبرالیسم حاکم در سوئیس و سوئد و. . . . . . هیچوقت با لیبرالیسم حاکم بر ایران قابل مقایسه نخواهد بود چیزیکه در حال حاضر شاهد ان هستیم

آزاد منشی و آزاده خاهی
دخالت نکردن دولت در مساعل اقتصادی
زادمنشی، آزادیخواهی، مکتب آزادیخواهی
( اسم ) ۱ - نظری. طرفداران آزادی که در مقابل سوسیالسم و رهبری دولت قرار دارد . ۲ - ( اختصاصا ) فرضیه ای که طبق آن دولت نباید در روابط اقتصادی افراد و اشخاص طبقات جامعه یاملت دخالت کند
معنای لغوی ان بر مبنای آزادی می باشد خود این لیبرالیسم انواع مختلفی را دارد مانند لیبراسیم اقتصادی یا بازار ازاد برمبنای اقتصاد در دستان افراد و خصوصی سازی باشد نه به دست نهادها و دولت خودش را نباید قیمت
...
[مشاهده متن کامل]
گذاری و. . . کند بلکه این کار را عرضه و تقاضا مشخص میکند. لیبرایسم فردی بر مبنای ازادی فرد در هر نوع عقاید و ارزش و مباح و اباحیت همه امور در قیاس با انسان . اولین انقلاب سیاسی لیبرال در فرانسه رخ داد . که درسال ۱۷۸۹ میلادی که دلایل این انقلاب را می توان در حرکت های فرهنگی دوران رنسانس و اندیشه های فلسفه روشنگری و تغییرات اجتماعی مربوط به انقلاب صنعتی ریشه دارد

چیزی ب اسم ازادی خواهی نداریم اینا همش برای فریب دادن مردمه ک همش زیر سرگول باریسم ها و فراماسونری ها هستش
لیبرالیسم افکار و اندیشه سیاسی جدیدی است
و بر اساس اینکه به انسان اصالت میبخشد ، دنیای ( اومانیسم : اصالت انسان ) شکل میگیرد. . . .
و خواست و اراده آنسان را مبدا و شروع قانون گذاری میداند
آزادگرائی
رهانیدن اندیشه بشری از دریافت های دینی و شبه دینی و از هم پاشیده شدن همه جهان بینی های بسته و شکستن تمامی اسطوره های فوق طبیعی و نمادهای مقدس .
لیبرالیسم یعنی: آزادی بی و شرط در همه ی عرصه ها از جمله اخلاق؛ نتیجه ی آن نابودی انسانیت و سقوط در حضیض حیوانیت است. همان چیزی که امروز ما در غرب آشکارا می بینیم. پستی چ پلشتی ای که انسان در چهره ی یک
...
[مشاهده متن کامل]
حیوان انسان نما و بل پست تر از حیوان انسانیت را به خاک مذلت نشانده به تباهی کامل کشیده است. چه ذلتی بالاتر از این که یک فرد لیبرال به راحتی و بدون کمترین عذاب وجدانی برای فرونشاندن هیجان های جنسی خویش با مادر؛ دختر و زن شوهر دار رابطه جنسی برقرار می کند. و اسفناک تر از آن این که از این کار غیر انسانی و حیوانی خویش تحت عنوان �حقوق بشر�از حیث یک حق بشری٬ دفاع نیز می نماید.

آزادی اقتصادی که راه زورگویی را برای صاحبان ثروت باز کرد باعث بوجود آمدن چالش فقروغنا شد
اباحی گری ، از دین
مبتنی بر "لسفر"
آزادی مطلق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس