لیام

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

لیام. ( ع ص ، اِ ) ج ِ لئیم. فرومایگان. ناکسان. بخیلان. ( آنندراج ). و رجوع به لئام شود.

فرهنگ فارسی

جمع لئیم
فرومایگان . تاکستان .

پیشنهاد کاربران

دوستان کجا نوشته شده که لیام به معنی محافظ هست؟توی چه منبعی؟ میخوام اسم پسرمو بزارم میخوام خیالم راحت بشه از معنی فارسیش.
لیام اگر به معنای محافظ باشد، فارسی نیست،
اصلا معنی پست و فرومایه نمیده کاش تصحیحش کنید
در لغت نامه دهخدا معنی لئام به اشتباه برای لیام درج شده است! لئام از ریشه لئم هست
محافظ بودن ، با اراده بودن ، محافظ ، قوی ، جنگجو
لیام پین شوهر زین مالیک
این معنی که در لغت نامه دهخدا گذاشته شده برای کلمه لَئام ( جمع لئیم ) است. هم نوشتنش و هم خواندنش متفاوت با لیام است. عوض کردن یک حرف معنی یک کلمه را میتواند به کلی عوض کند مانند رحیم و رجیم. متاسفانه این اشتباه برای نبود حرف ئ در کیبرد های فارسی است. خواهشمند است این اشتباه را در سایت درست کنید
اسم پر معنایی هست محافظ. جنگجو . پشتوانه . در زبان های مختلف از فارسی و عربی تا آلمانی و عبری معنی داره
در اصطلاح محلی در بعضی از مناطق لر زبان به آدم های تودار که خیلی زیرکانه کار باب میل شان رو انجام میدن می گویند لیم که بر گرفته از لئیم است.
اسم پسر من لیامه و من اصلا به معنی این در لغت نامه دهخدا اهمیت ندادم چون لیام به اسم بین المللیه و معانیشم همش زیبان. در فارسی هم به معنی حامیه.
ما میخوایم اسم پسرمونو لیام بزاریم
ولی متاسفانه درلغت نامه دهخدا معنیش خوب نیست درحالی که معنی اصلیش حامی ومحافظ هستش

لیام به معنی محافظ، پشتیبان و جنگجوی با اراده است.
لیام اسم خیلی زیبای پسرونه هست به معنی حمایت کننده
درطومارها و کتب باستانی به شهر بوشهر نیز لیام میگفته اند. این نام قبل از اوج گرفتن بندر سیراف بر بوشهر نهاده شده.
متاسفانه معنی این کلمه اشتباه وارد شده. کلمه لیام در زبان فارسی به معنی محافظ و پشتوانه است.
حمایت کننده
خاستگاه لیام در زبان فارسی به مناطق جنوب ایران خصوصاً خوزستان مربوط می باشد. در استان خوزستان در مناطقی مابین دزفول و اهواز گیاهان زیبایی رویش می کنند که در زبان محلی به نام لیام شناخته می شوند. لیام که ارتفاعی حدود ۵۰ سانتیمتر دارد در فصل تابستان گلهای
...
[مشاهده متن کامل]

مجاور را از تابش شدید نور خورشید محافظت می کند.

لیام در فارسی به معنای محافظ و حامی می باشد
حامی ، حمایت کننده، هوادار، طرفدار، جانبدار، پشتوانه
لیام نام یکی از سربازان ارمنشاه در داستان سمک عیار از داستانهای عامیانه فارسی نوشته فرامرز بن خداداد بن عبدالله ارجانی، نام یک گیاه خوشبو و مقاوم در جنوب ایران
محافظ. نگهبانی کننده. نگهبان. حافظ. حفیظ.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس