لکنته

/lakante/

معنی انگلیسی:
crap, decrepit, old, rickety, beat-up, cranky

لغت نامه دهخدا

لکنته. [ ل َک َ ت َ / ت ِ ] ( ص ) لکنت. لکنتی. چهارپای و یا دَدِ پیر و موی ریخته و ضعیف شده. کلته. فرسوده. شکسته. در تداول عوام ، پیر و لاغر و مردنی. || صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده ، چون : ساعت و شمشیر و آفتابه و کارد و چاقو و کالسکه و درشکه و جز آن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) لکنت : ساعت لکنته درشک. لکنته
لکنت . شکسته

فرهنگ معین

(لَ کَ تِ ) (ص . ) (عا. ) قراضه ، از کار افتاده .

پیشنهاد کاربران

لَکَنته - واژه فارسی
.
لَکَت: لَکَنت - واژه ای پهلوی که در سیستان ( سَجِستان، سَگِستان ) به وَشنادی ( فروانی ) کاربرد دارد!
چاچول گر، زیر و رو کش، ریو ( ریب ) ، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک باز، حقّه باز، زرنگ بازی -
...
[مشاهده متن کامل]

پست، لَئیم، خوار و زبون، فرومایه، مُهمَل، چرند، ژاژ، بیهوده، یاوه
.
واژه " لَکَنته" هم از آن گرفته شده است:
کُهنه، پوسیده، ژنده، فرسوده، رَمیم، اِسقاطی - خراب، داغون، زِوار ( زِهوار ) در رفته، بدرد نخور، فَکَسنی، زِپِرتی، زیقی!

منابع• https://abadis.ir/fatofa/لکاته/

بپرس