لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
لوکوموتیو، ماشینی کشنده یا یک خودروی ریلی است که واگن ها یا قطار به آن متصل می شوند و نیروی محرکه برای آن ها ایجاد می کند. لوکوموتیوها نیروی حرکتی خود را به دو طریق عمده به دست می آورند. لکوموتیوها با گازوئیل ( موتور دیزل ) یا با جریان برق ( موتور الکتریکی ) کار می کنند. لوکوموتیو خودش باری بر دوش ندارد و وظیفه آن کشیدن قطار بر روی ریل است.
واژه لوکوموتیو از واژهٔ لاتین لوکو به معنای «از جایی ( به جای دیگر ) » به علاوه واژه لاتین قرون وسطی موتیووس به معنای «جنباننده» ساخته شده است؛ بنابراین از ترکیب این دو واژه، واژه موتور لوکوموتیو به وجود آمده است.
لوکوموتیو از واژه های چند املایی میباشد در فرهنگ لغت دهخدا لکوموتیو یا لکمتیو هم نوشته شده است [ ۱]
دلایل زیادی برای استفاده سنتی از لوکوموتیو برای تولید نیروی محرکه قطار به جای استفاده از گونه خودکشش در قطار وجود دارد.
اگر لوکوموتیو از کار افتاد به راحتی با لوکوموتیو دیگری جایگزین می شود.
قطارها با لوکوموتیو جداگانه از نیروی محرکه آنقدر که مورد نیاز است استفاده می کنند.
وقتی نیاز به لوکوموتیو کوچک تر در قطار باشد، لوکوموتیو کوچک تر با بزرگ تر عوض می شود.
وقتی لوکوموتیو فرسوده شد بدون احتیاج به تغییر در سایر قسمت های قطار، تعویض می شود.
سر ته کردن قطار در مسیرهای کوتاه مشکل چندانی به وجود نخواهد آورد و عدم نیاز به سرو ته کردن قطار باعث تسریع در حمل و نقل شده و قطار براحتی در سیر قرار خواهد گرفت. ( البته بایستی حتماً در هر چند نوبت رفت و برگشت جهت قطار عوض شود ) چرا؟ - در احداث خطوط راه آهن به دلیل عوارض زمین امکان ساخت یک مسیر مستقیم بین مبدأ مقصد نیست و نیاز به قوس خط و شیب و فراز با توجه به محدودیتها می باشد بنابراین: در قوس قرار گرفتن قطار باعث تشدید سایش چرخ قطار شده و در صورتی که یک قطار در یک جهت بدون سرو ته کردن تردد نماید باعث سایش یک طرفه چرخ ها شده و عمر مفید بهره بردای از چرخ های قطار را کاهش خواهد داد
این نوع لوکوموتیو با موتور بخار کار می کند. بخار پیستون های رفت وبرگشتی را به حرکت در می آورد و این حرکت به چرخ ها منتقل می شود.
لوکوموتیو دیزلی نوعی قطار است که محرک اصلی آن موتور دیزل است که قدرت آن به برق تبدیل شده و به صورت الکتریکی به ترکشن موتورها و در نهایت به چرخها منتقل می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفواژه لوکوموتیو از واژهٔ لاتین لوکو به معنای «از جایی ( به جای دیگر ) » به علاوه واژه لاتین قرون وسطی موتیووس به معنای «جنباننده» ساخته شده است؛ بنابراین از ترکیب این دو واژه، واژه موتور لوکوموتیو به وجود آمده است.
لوکوموتیو از واژه های چند املایی میباشد در فرهنگ لغت دهخدا لکوموتیو یا لکمتیو هم نوشته شده است [ ۱]
دلایل زیادی برای استفاده سنتی از لوکوموتیو برای تولید نیروی محرکه قطار به جای استفاده از گونه خودکشش در قطار وجود دارد.
اگر لوکوموتیو از کار افتاد به راحتی با لوکوموتیو دیگری جایگزین می شود.
قطارها با لوکوموتیو جداگانه از نیروی محرکه آنقدر که مورد نیاز است استفاده می کنند.
وقتی نیاز به لوکوموتیو کوچک تر در قطار باشد، لوکوموتیو کوچک تر با بزرگ تر عوض می شود.
وقتی لوکوموتیو فرسوده شد بدون احتیاج به تغییر در سایر قسمت های قطار، تعویض می شود.
سر ته کردن قطار در مسیرهای کوتاه مشکل چندانی به وجود نخواهد آورد و عدم نیاز به سرو ته کردن قطار باعث تسریع در حمل و نقل شده و قطار براحتی در سیر قرار خواهد گرفت. ( البته بایستی حتماً در هر چند نوبت رفت و برگشت جهت قطار عوض شود ) چرا؟ - در احداث خطوط راه آهن به دلیل عوارض زمین امکان ساخت یک مسیر مستقیم بین مبدأ مقصد نیست و نیاز به قوس خط و شیب و فراز با توجه به محدودیتها می باشد بنابراین: در قوس قرار گرفتن قطار باعث تشدید سایش چرخ قطار شده و در صورتی که یک قطار در یک جهت بدون سرو ته کردن تردد نماید باعث سایش یک طرفه چرخ ها شده و عمر مفید بهره بردای از چرخ های قطار را کاهش خواهد داد
این نوع لوکوموتیو با موتور بخار کار می کند. بخار پیستون های رفت وبرگشتی را به حرکت در می آورد و این حرکت به چرخ ها منتقل می شود.
لوکوموتیو دیزلی نوعی قطار است که محرک اصلی آن موتور دیزل است که قدرت آن به برق تبدیل شده و به صورت الکتریکی به ترکشن موتورها و در نهایت به چرخها منتقل می شود.
wiki: لوکوموتیو
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:لکوموتیو
wikijoo: لوکوموتیو
مترادف ها
لوکوموتیو
لوکوموتیو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ناقله
قطار ترن
لوکوموتیو
قطارکِش ( غتارکِش )
کِشَنده، کِشگر ، کِشَن ، کِشران ، کِشبَر ، کِشرو
لوکَنده ( شتر جلوی کاروان را لوک می گفتند.
جُنبو ( از جُنباندن )
مایَنده ، مادار ، مودار ( از مودن و مادن به مینه اندازه گرفتن و به پیمیده ( فهمیده یا مفهوم ) حرکت کردن و هرکیدن یا ارکیدن )
قطارکِش ( غتارکِش )
کِشَنده، کِشگر ، کِشَن ، کِشران ، کِشبَر ، کِشرو
لوکَنده ( شتر جلوی کاروان را لوک می گفتند.
جُنبو ( از جُنباندن )
مایَنده ، مادار ، مودار ( از مودن و مادن به مینه اندازه گرفتن و به پیمیده ( فهمیده یا مفهوم ) حرکت کردن و هرکیدن یا ارکیدن )
لوکوموتیو=دنباله ران