لوح محفوظ


معنی انگلیسی:
(person with) divine memory

لغت نامه دهخدا

لوح محفوظ. [ ل َ ح ِ م َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قال اﷲ تعالی : فی لوح محفوظ، قیل هو لوح ما فی السماء و مکتوب مافیه و قیل انه من نور و قیل هو ام الکتاب و قیل هو فی حفظ اﷲ کانه فی لوح. ( منتهی الارب ). ام القرآن. ام الکتاب. کتاب حفیظ. ( ترجمان القرآن ) : تقدیر آفریدگار جل جلاله که در لوح محفوظ قلم چنان رانده است تغییر نیابد. ( تاریخ بیهقی ). که تقدیر آفریدگار در لوح محفوظ قلم چنان رانده است. ( تاریخ بیهقی ص 94 ).
بنگر اندر لوح محفوظ ای پسر
خطهاش از کاینات و فاسدات.
ناصرخسرو.
به لوح محفوظ اندر نگر که پیش تو است
در او همی نگرد جبرئیل و بویحیی.
ناصرخسرو.
وجودت لوح محفوظ و حمل در وی بود گوشَت ْ
دو دستت باز چون جوزا چنانچون ثور گردن دان.
ناصرخسرو.
لوح حافظ لوح محفوظی شود
عقل او از روح محظوظی شود.
مولوی ( مثنوی چ نیکلسن دفتر 1 بیت 1064 ).
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لوح محفوظ بالفتح و سکون الواو، هو عند جمهور اهل الشرع جسم فوق السماء السابعة کتب فیها ما کان و ما سیکون الی یوم القیامة کما یکتب فی الالواح المعهودة و لا استحالة فیه لان الکائنات عندنا متناهیة فلایلزم عدم تناهی اللوح المذکور فی المقدار. عن ابن عباس رضی اﷲ عنه. هو لوح من درة بیضاء طوله ما بین السماء الی الارض و عرضه ما بین المشرق و المغرب. و قال الامام الغزالی فی الاحیاء، هو اعلم ان لوح اﷲ تعالی لایشبه لوح الخلق کما ان ذات اﷲتعالی و صفاته لایشبه ذات الخلق و صفاته بل ثبوت المقادیر فی اللوح مضاهی ثبوت کلمات القرآن و حروفه فی دماغ حافظ القرآن و قلبه فانه منظور فیه حتی کأنه حیث یقراء ینظر الیه و لو فشت عن دماغه جزء فجزء لم یشاهد هذا الحظ فیمن هذا الحظ. و عند الحکماء هو العقل الفعال المنتقش بصور الکائنات علی ماهی علیه منه ینطبع العلوم فی عقول الناس. و فی شرح اشراق الحکمة، ان العقل الفعال هو المسمی بجبرئیل فی لسان الشریعة. و فی شرح المقاصد ان اللوح العقل الاول و لعل المراد الاول بالنسبة الینا و هو العقل الفعال بعینه فانه لایجوز ان یثبت الصور الکثیرة فی العقل الاول لأنه یبطل اذ ذاک قولهم : الواحد لایصدر عنه اًلاّ الواحد. ثم هذا عند المشائین النافین للنفس المجردة فی الافلاک المقتصرین علی اثبات النفوس المنطبعة فیها.اًذ الکلیات لاترتسم فی تلک النفوس عندهم. و اللوح المحفوظ لابد ان ترتسم فیها صور جمیع الموجودات و الجزئیات ترتسم فی العقل عندهم. و ان کان علی وجه کلی. و اما عند متأخری الفلاسفة المثبتین للنفس المجردة فی الافلاک فاللوح المحفوظ هو النفس الکلی للفلک الاعظم یرتسم فیها الکائنات ارتسام المعلوم فی العالم. هذا کله خلاصة ما فی التلویح و ما ذکر الچلپی فی حاشیته وحاشیة شرح المواقف. و قال ایضاً فی حاشیة التلویح یرید الحکماء باللوح و الکتاب المبین العالم العقلی -انتهی. و عند الصوفیة عبارة عن نور الهی حقی متجل فی مشهد خلقی انطبعت الموجودات فیه انطباعاً اصلیاً فهی ام الهیولی لان الهیولی لاتقتضی صورة الا و هو منطبعفی اللوح المحفوظ. فاذا اقتضت الهیولی صورة ما وجد فی العالم علی حسب ما اقتضته الهیولی من الفور و المهملة لان القلم الاعلی جری فی اللوح المحفوظ بایجادها حسب ما اقتضته الهیولی. و اعلم ان النور الالهی المنطبع فیه الموجودات هو المعبر عنه بالعقل الکل کما ان الانطباع فی النور هو المعبر عنه بالقضاء و هو التفصیل الاصلی الذی هو مقتضی الوصف الالهی المعبر عن مجلاه بالکرسی ثم التقدیر فی اللوح هو الحکم بابراز الخلق علی الصورة المعینة و الحالة المخصوصة فی الوقت المفروض و هذا هو المعبر عن مجلاه بالقلم الاعلی و هو فی اصطلاحنا معاشر الصوفیة العقل الاول مثاله : قضی الحق بایجاد زید علی الهیئة الفلانیة فی الزمان الفلانی و الامرالذی اقتضی هذا التقدیر فی اللوح هو القلم الاعلی و هو المسمی بالعقل الاول و المحل الذی وجد فیه بیان هذا الاقتضاء هو اللوح المحفوظ المعبّر عنه بالنفس الکلی ثم الامر الذی اقتضی ایجاد هذا الحکم فی الوجود هو مقتضی الصفات الالهیة المعبر عنه بالقضاء. و مجلاه هو الکرسی. فاعرف ما المراد بالقلم و اللوح و القضاء و القدر، ثم اعلم ان علم اللوح المحفوظ نبذة من علم اﷲ اجراه اﷲتعالی علی قانون الحکمة الالهیة علی حسب ما اقتضته حقائق الموجودات الخلقیة و علم وراء ذلک هو حسب ما اقتضته حقائق الحقیة برز علی نمط اختراع القدرة فی الوجود لاتکون مثبتة فی اللوح المحفوظ بل قد تظهر فیه عند ظهورها فی العالم العینی. و قد لاتظهر ایضاً فیه و جمیع ما فی اللوح المحفوظ هو علم مبداء الوجود الحسی الی یوم القیامة. و ما فیه من علم اهل النار و الجنة شی علی التفصیل. لان ذلک من اختراع القدرة. و امر القدرة مبهم لا معین. نعم یوجد فیها علمها علی الاجمال مطلقاً کالعلم بالنعیم مطلقاً لمن جری له القلم بالسعادة الابدیة. ثم لو فصل ذلک النعیم لکان ذلک الجنس هو ایضاً جملة کما تقول بأنه منه اهل الجنةالمأوی او اهل جنة النعیم. ثم اعلم ان المقضی به المقدر فی اللوح علی نوعین. مقدر لایمکن التغییر فیه من الامور التی اقتضتها الصفات الالهیة فی العالم. فلا سبیل الی وجودها. اما الامور التی یمکن فیها التغییر فهی الاشیاء التی اقتضتها قوابل العالم علی قانون الحکمة المعتادة، فقد یجریها الحق علی ذلک الترتیب فیقع المقضی به. و لا شک ان ما اقتضته قوابل العالم هو نفس مقتضی الصفات الالهیة. ولکن بینهما فرق اعنی بین ما اقتضته قوابل العالم و بین ما اقتضته الصفات مطلقاً و ذلک ان قوابل العالم و لو اقتضت شیئاً فانه من حکمها العجز لاستناد امرها الی غیرها. فلاجل هذا قد یقع وقد لایقع بخلاف الامور التی اقتضتها الصفات الالهیة فانها واقعة ضرورة للاقتدار الالهی. و ایضاً قوابل العالم ممکنة. و الممکن یقبل الشی و ضده فاذا اقتضت القابلیة شیئاً و لم یجر القدر الا بوقوع نقیضه کان ذلک النقیض ایضاً من مقتضی القابلیة التی فی الممکن فیقول بایقاع ما اقتضته قوابل العالم لکن بخلاف قانون الحکمةو اذا وقع ما اقتضته القابلیة بعینه قلنا بوقوعه علی القانون الحکمی و هذا امر ذوقی لایدرکه الا صاحب الکشف فالقضاء المحکم هو الذی لا تغییر فیه و لا تبدیل و القضاء المبرم هو الذی یمکن فیه التغییر و لهذا ما استعاذ النبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم باﷲ الا من القضاء المبرم لأنه یعلم انه یمکن فیه ان یحصل التغییر والتبدیل. قال اﷲ تعالی : یمحوا اﷲ ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب . بخلاف القضاء المحکم. فانه المشارالیه بقوله : و کان أمراﷲ قدراً مقدوراً و اصعب ما علی الکاشف لهذا العلم معرفة المبرم من المحکم. فیبادر فیما یعلمه محکماً و یشفع فیما یعلمه مبرماً و اعلام الحق له بالقضاء المبرم هو الاذن له فی الشفاعة قال اﷲتعالی : من ذا الذی یشفع عنده اًلاّ باًذنه . کذا فی الانسان الکامل و المفهوم من مجمع السلوک ان القضاء المبرم هو الذی لایمکن التغییر فیه حیث قال : و من موجبات ترک الاعتراض علی اﷲتعالی الرضاء بقدراﷲ المقدر و قضائه المبرم من الفقر و الغنی ؛ یعنی بعض از موجبات ترک اعتراض بر خدای راضی شدن است به تقدیر خدای که مقدر کرده شده است و حکم خدا که محکم کرده شده از فقر و غنا - انتهی. و رجوع به لوح شود.

فرهنگ فارسی

قال الله تعالی فی لوح محفوظ قیل هو لوح نا فی السمائ و مکتوب ما فیه و قیل انه من نور و قیل هو ام الکتاب و قیل هو فی حفظ الله کانه فی لوح . ان القر آن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طبق آیات و روایات، تمام پدیده های هستی از کوچک و بزرگ در کتاب یا لوحی تکوینی نوشته می شود که این کتاب ویژگی خاص خود را دارد.
لوح در لغت به معنای صفحه ای است که در آن نوشته می شود مانند کاغذ، پوست، سنگ و یا هر چیز دیگری که قابل نوشته شدن باشد و لوح محفوظ کتابی است که تمام پدیده های عالم با قلم تقدیر در آن ثبت شده و از هر گونه تغییری محفوظ است.بدون شک تعبیر لوح و قلم برای تقریب ذهن است و از باب تشبیه و یا تنزیل است و نباید آن را با قلم و کاغذ و کتاب معمولی مقایسه کرد، اگر چه به بزرگی عالم باشد، بلکه آن یک حقیقت والایی مانند عرش و کرسی است که وجود دارد و علم به وجود آن منحصرا از طریق شرع و نقل حاصل می شودو عقل را در آن راهی نیست.
لوح محفوظ از دیدگاه فلسفه
بعضی از فلاسفه لوح محفوظ را همان عقل فعال و یا نفس کلی فلک اعظم دانسته اند که کائنات در آن نقش بسته است. ملا صدرا درباره ی لوح محفوظ چنین توضیح می دهد:«و اما لوح محفوظ پس آن عبارت است از نفس کلی فلکی، بخصوص فلک اقصی؛ چون هر چه در عالم جریان می یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت در نفوس فلکی نوشته شده و ثبت شده است چون آن ها به لوازم حرکت های خود آگاهند... پس همان گونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسی به وسیله قلم نوشته می شود، همین طور از عالم عقل فعال صورت های مشخصی ترسیم می شود که به طور کلی علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورت ها نفس کلی است که قلب عالم است ».به نظر تطبیق اصطلاحات شرعی و نقلی با اصطلاحات فلسفی و عقلی، کاری نااستوار و حتی خطرناک است چون فرضیه های علمی و عقلی همواره در معرض باطل شدن و دگرگونی است و این اصطلاحات فلسفی ناظر به هیئت بطلمیوس است که سال هاست باطل شده و به تاریخ علم پیوسته است. بنابراین باید از چنین تطبیق هایی پرهیز نمود و حیطه شرع را آلوده چنین اصطلاحاتی نکرد. البته اگر علم قطعی و تجربی چیزی را ثابت کرد، تطبیق یک مفهوم شرعی و یا آیه ای از قرآن با آن، با رعایت احتیاط اشکالی ندارد ولی این جا از آن موارد نیست.
دیدگاه صحیح
لوح محفوظ، گنجینه ی علم خدا و آیینه صفت عالمیت اوست و چون علم خدا عین ذات اوست، سزاوار نیست که در این لوح تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آن تغییر و تبدیلی رخ نمی دهد و محتوای آن همواره ثابت و استوار است و می توانیم بگوییم که لوح محفوظ ظرف علم الهی است؛ البته علم خدا نامحدود است و این که این لوح را ظرف آن یا گنجینه ی آن قلمداد می کنیم نسبت به معلومات است که مجموع پدیده های جهان هستی است و به هر حال محدود است.
لوح محفوظ در قرآن و روایات
...

[ویکی شیعه] لوح محفوظ ، صفحه ای است که تمام اتفاقات عالم در آن ثبت شده است. این اتفاقات، همراه با جزئیات کامل است و به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیست. جنس این کتاب معلوم نیست، هرچند قطعا از جنس کتاب کاغذی و مادی نیست. گاهی از این لوح با نام های ام الکتاب، کتاب مسطور، رق منشور، کتاب مکنون و کتاب حفیظ نیز یاد می شود.
در مقابل آن، لوح محو و اثبات قرار دارد که محل ثبت حوادث و اتفاقاتی است که قرار است محقق شود و برخلاف لوح محفوظ، اموری که در آن نوشته شده است، بر اساس شرایط و ضوابطی قابل تغییر و تبدیل است.

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در علوم قرآنی و علم کلام. لوح در لغت یعنی هر چیزی که بر روی آن بتوان نوشت، و محفوظ یعنی نگاه داشته شده و مصون از تحریف و تبدیل. نظر قرآن پژوهان و برخی نحله های فکری در معنای اصطلاحی آن متفاوت است. این ترکیب یک بار در قرآن آمده است (بروج، ۲۱ـ۲۲). اهل حدیث معتقدند که خدا در قرآن ما را به وجود آن خبر داده، اما حقیقت آن را بازنگفته و ما باید به آن ایمان آورده و به آن اکتفا کنیم. امام محمد غزالی آن را علم الهی نامیده و برخی آن را نور، امّ الکتاب و امّ القرآن گفته اند. از لوح محفوظ تأویل های دیگری هم در آثار مفسران و عرفا و متکلمان آمده است. روایات در صفت لوح زیاد و مختلف است امّا همۀ آن ها جنبۀ تمثیل دارند یعنی امور معنوی را با زبان مادی مجسم ساخته اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گفته اند که مراد از لوح محفوظ یا «کتاب مبین» یا «کتاب مسطور» که در قرآن آمده همان متن اعیان و موجودات با حوادثی است که همراه آن ها هستند و این همراهی از این نظر حتمی است که هر چیزی مترتب بر علت خویش است و پیدایش معلول بعد از وجود علت غیرقابل تخلف است و اگر قرآن کریم نظام علیت و معلولیت را کتاب مبین و لوح محفوظ نامیده است به این منظور بوده که حقیقت امر را به کمک مثال تفهیم نماید.

پیشنهاد کاربران

چارچوب طرح مطلق آفرینش و محتوا و مفاد و آئین نامه ها و برنامه های اجرائی آن در خاطره مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی یکبار برای جاودانگی طوری ثبت و ضبط گردیده که هیچگاه و هرگز کوچکترین خلل و لغزشی در آنها ایجاد نخواهد شد. اما و صد اما از اینکه در این مورد باید بیدار و هوشیار و آگاه باشیم و بدانیم که دو نوع خدا وجود دارد؛ یکی خدای حقیقی، واقعی، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس، بیکران و بینهایت، محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. و دیگری خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی و کوشش های برهانی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. از این به بعد و بسوی آینده میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، ملی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی. احساس، فهم و درک خدای حقیقی و واقعی از خود به کمک حواس و فهم و عقل افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده همیشه محدود و نسبی و مشمول حال تکامل بوده و می باشد، اما به کمک حواس و فهم و عقل بیکران خویش جاودانه در نهایت کمال ایده آل مطلق می باشد یعنی خود آگاه و آگاه مطلق به همه چیز و همه کس. محتوای هر کتابی کلام جزئی خدا می باشد به کمک قوای ادراکی فهم و عقل، احساسات، عواطف، غرایز، افکار، خیالات، اوهامات و ابهامات نویسنده ی آن کتاب در شرائط تاریخی، جغرافیایی، آب و هوائی، اقتصادی، تمدنی، فرهنگی، هنری، سیاسی خاص و ویژه ای که در آن متولد شده و رشد و نمّو کرده و تعلیم و تربیت یافته و نه کلام خدا در حالت کلی و بیکرانی. لذا محتوای کتب علمی به حقیقت و واقعیت بسیار نزدیک ترند تا محتوای کتب وحیانی، حدیثی و روائی دینی و فلسفی و عرفانی منجمله آتئیستی. انسان امروز و آینده باید بتواند بین این دو حالت فرق و تمیز قائل شود تا بتواند میل شدید اقتدار و انحصار و اسارت طلبی بیرحمانه و ظالمانه ی آئینی و دینی منجمله آتئیستی را نرم نماید. عشق و زندگی افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) هیچ چیز های دیگری نیستند غیر از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خدای حقیقی و واقعی در قالب جزئیات زنده. هر فرد انسانی ( منجمله هر نبات و حیوان مفیدی ) از عشق و زندگی جاودانه و سه نوع سرنوشت زیر برخوردار است؛ یکی در طول زندگی دنیوی که آغشته به جنبه های جهنمی گوناگون می باشد و دیگری در طی عالم یا حالت برزخ پس از مرگ تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت و سومی در طی زندگی در حالت بهشت برین در پایان سفر های دایره وار مقعطی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) . سرنوشت دوم و سوم از پیش یکبار برای جاودانگی تعیین گردیده و انسان هیچگاه نمی تواند در چهارچوب و محتوای آنها دخل و تصرف نماید و کوچکترین اثر مثبت یا منفی روی آنها بگذارد. این دو سرنوشت بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها، گفتار ها، کردار ها و یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرند. انسان فقط در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی خود از اختیار و اراده و خواست نسبتا آزاد برخوردار است که در لحظه مرگ بطور کامل از وی طوری سلب میگردند که پس از مرگ، نمیتواند از جای خود بلند شود و نگاهی به دیگران و اطراف خود بیندازد.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید برای خود ما ایرانیان امروز و آینده مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خود پس از مرگ بطور جاودانه در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. هدف این سفر دایره وار بسیار طولانی و مقطعی بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی و ایسائی و محمّدی و اعم و ذالک.

لوح محفوظ: پهنه ی آسمان که هر چیزی بر آن نوشته شده که از دید ما پنهان و تنها بر آفریدگار آشکار ست و بوسیله او هم نگه داشته و کسی را یارای از بین بردن و نابودی آن نیستو
لوح محفوظ ( عربی: اللوح المحفوظ ) ، لوحی که آنچه بوده و خواهد بود در آن نوشته شده است.
خداوند با قلم سرنوشت همه چیز را در آن نوشته است. قرآن مجید در این لوح نگاشته شده، و این لوح به نام «ام الکتاب» نیز خوانده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: یکی مرحله قطعیت که هیچ گونه دگرگونی در آن راه ندارد «أُمُّ الْکِتابِ» و دیگری مرحله غیر قطعی به تعبیر دیگر «مشروط» است که در این مرحله دگرگونی در آن راه دارد، و از آن تعبیر به مرحله «محو و اثبات» می شود. گاهی نیز از این دو، تعبیر به «لوح محفوظ» و «لوح محو و اثبات» می شود، گویی در یکی از این دو لوح، آنچه نوشته شده است به هیچ وجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملاً محفوظ است و اما دیگری ممکن است، چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جای آن چیز دیگری نوشته شود.
لوح محفوظ در اصطلاح اهل شرع عبارت است از جسمی در بالای آسمان هفتم که آنچه بوده و آنچه تا قیامت باشد، در آن نوشته شده است. «و نوشتیم برای او در الواح از هر چیزی به عنوان پند و شرح هر چیزی. » ( وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ ) ( قرآن کریم، اعراف/ ۱۴۵ ) .
در اصطلاح حکما، لوح محفوظ عقل فعال است، و در نظر بعضی از ایشان عقل اول است. متأخیرین فلاسفهٔ اسلامی آن را نفس کلی فلک اعظم دانسته اند، که همهٔ کائنات در آن نقش است.
در نظر صوفیه لوح محفوظ نوری است الهی که تمام موجودات در آن نقش است.

لوح محفوظلوح محفوظ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/لوح_محفوظ
بسم الله الرحمن الرحیم درود خدا بر شما دوست عزیز که اینقدر زیبا شرح دادید، بله و اما درست و کامل میکنم تا بدانید و آگاه بشید وقت اش شده قرآن ( ذی القرنین ) ( ذوالقرنین ) ( دی آل قرآن ین ) ( دو آل قرآن�
...
[مشاهده متن کامل]
ح� از حق� س از قاف طور س�و ین از دِینِ کافرون ) ( دوآل قرآن ین ) ین اضاف نیست� حس را کم دارد حس ین=حسین، چون قاف ( قلهء طور سین ) ق ربَّ مقرّبین

لوح محفوظ برنامه تکوینی این جهان است که به مشیت و اراده الهی صورت تحقق و تکوین یافته است. مقدرات تمام موجودات و مخلوقات عالم با قلم صنع در این لوح ثبت و ضبط شده تا فرشتگان بتوانند در آن لوح نگاه کنند و با اطلاع و آگاهی از قضا و قدر موجودات در مقام اجرا و امتثال اوامر صادره از مصدر رب الارباب برآیند.
...
[مشاهده متن کامل]

از کعب الاحبار راجع به اسرافیل و وظایفش سؤال شد، جواب داد: «اسرافیل از فرشتگان مقرب است که در میان دو چشمش به قول انس به مالک در محاذی جبین اسرافیل لوحی از جوهر قرار دارد. هر گاه مشیت الهی بر صدور حکم و فرمان تعلق گیرد قلم را دستور دهد تا حکم و فرمان را بر آن لوح بنویسد. آن گاه لوح محفوظ را میان دو چشم اسرافیل نگاه می دارند: «اول اسرافیل از جریان اطلاع یابد آن گاه مجموع ملائکه را آگاه گرداند و فوجی از فرشتگان که بر آن قضیه و حادثه موکل باشند بدان فهم ارسال فرماید. ( مقایسه نمایید با نحوه کار ابررایانه ها ) » جنس ماهیت لوح محفوظ به روایات مختلف از دره بیضا آفریده شده صفحات آن از یاقوت احمر و کتابت آن از نور است.
در ازای لوح پانصد ساله راه و پهنای آن مسافت میان مغرب و مشرق است. روایت دیگر طول لوح را فاصله بین زمین و آسمان نقل کرده است. از ابن عباس راجع به معراج پیامبر اسلام روایت شد که فرمود : «مرا تا آنجا بردند که صدای قلم را بر لوح در حین نوشتن می شنیدیم و فرایض آنجا به من تعلیم شد. »
آنچه در لوح محفوظ ثبت و ضبط می شود از بندگان مخفی و پنهان است و تا زمانی که به منصه ظهور و بروز نرسد هیچ کس از آن آگاهی ندارد.

بپرس