لو =درزبان فارسی به معانی زیر آمده است :
۱ - لو =لودادن ، افشاگری
۲ - لو=هرچند که /بااینگه /ولو /باوجود این
ودرزبان لکی علاوه بر مفاهیم بالا ، به معنای /لی ولوچه ؛دهان , کام ، /می باشد .
بنظرم لو می تونه معنی خورشید یا درخشش هم بده . مثل لولو. و بلور . در واقع این کلمات نشان از درخشندگی و نور می دهند می تونن معنی خورشید بدن . احتمالا واژه لور و لوت هم از این کلمه نشات گرفتن . چون خورشید
... [مشاهده متن کامل] یکی از نمادهای مردم هل تمتی هست. ( تمتی در قصه های مادربزرگان بختیاری نام یک دختر هست. هل را نمیدونم چیه ولی تمتی یک دختر باهوش و مظلوم بود که فرزند نامادری بود ) مردم لر مربوط به منطقه هل تمتی هستند و خورشید و شیر برای انها نماد هست و در ترکیب بسیاری از واژه ها بصورت های گوناگون پسوند و پیشوند استفاده شده. لوت هم بخاطر گرما و حرارت خورشید میتونه نمادی از خورشید باشه . خوراسان و خوزستان و سوریه و کوروش و داریوش و سوزیانا به اشکال مختلف نام خورشید در انها مستتر است و لو می تونه درخشش و روشنایی معنی بده
لو کلمه ای مازنی نیست و برای مسخره و. . . بر اساس جمله به کار میرود برای نمونه:
خر لو
به کسی میگویند که از تبار ریشه خر باشد ولی منظور در مازندران رفتار است ( نکته در قدیم برای توهین به بارکشان توسط اشراف و بالاسری به کار گرفته میشده ولی همه اشراف و کار آفرینان آن را به کار نمی گرفته اند ) .
لو در زبان کردی برای افراد وایلات به معنای نژاد است ودر اسم شهرها وروستاها به معنای سر چشمه است.
لوُ در زبان تُرکی پسوندی است ، که به همراه اسم زمان، مکان، ایلات، طوایف، اشخاص ، بکار برده می شود و نسبت کلمه ماقبل را توصیف می کند، مانند: بهارلو ، تبریز لو، افشارلو، اسماعیل لو
و در ادبیات تُرکی ( بر حسب مورد کاربرد آن ) گاهی به معنی همراه و نژاد، استفاده می شود.
توشک. [ ش َ ] ( اِ ) برخوابه را گویند که نهالی باشد و گویند این لغت به این معنی ترکی است و در چند نسخه بزخوابه نوشته بودند، ظاهراً تصحیف خوانی شده. ( برهان ) . دشک. نهالی. شادگونه. ( یادداشت بخط مرحوم
... [مشاهده متن کامل] دهخدا ) . دوشک و برخوابه و نهالی ، و بستری که بر روی آن می خوابند. ( ناظم الاطباء ) . به معنی برخوابه است و آن چیزی است نرم که بر زیر برافکنند و بر آن خوابند و در این لغت بعضی سهو کرده اند و به معنی بز جوان نوشته اند و این لفظ مصحف شده و بز جوان به این معنی در پارسی نیامده و در تحفةالاحباب گفته بزخوابه توشک را گویند. . . و برخوابه را بزجوانه یا برخوانه خوانده اند و به معنی نهالی دانسته و توشک با �واو� و بی �واو�، زیرانداز خواب است و آن نیز ترکی است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . برخوابه. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . بز جوان و به معنی نهالی ترکی است و تحقیق آن است که توشک به معنی بز جوان در فارسی نیامده و در تحفةالاخیار گفته که توشک برخوابه باشد و در فرهنگها این لفظ را به تصحیف خوانده به معنی بز جوان فهمیده اند و صحیح برخوابه است به معنی نهالی و توشک ترکی است و برخوابه فارسی. ( فرهنگ رشیدی ) . نهالین. ( غیاث اللغات ) . || در مؤیدالفضلا به معنی گربه نوشته اند که به عربی سنور خوانند. ( برهان ) . در برهان گفته در مؤیدالفضلا. . . مؤلف گوید: بشک را که گربه باشد به ترکی سهواً تشک دانسته اند. . . . ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . || نمد کوچک و کلفت و ستبر. ( ناظم الاطباء ) . به معنی فرش از لغات ترکی. ( غیاث اللغات )
رجوع به دوغولو یا همان دوقولو در دهخدا نوشته لو پسونده ترکیه
من مادرم کورمانج تورکیست
چون کورمانجا سربازای تورکای سلجوقی بودن به انها اتابک های محلی سمت میدادن
مثل صلاح الدین
اتبک یعنی پدربزرگ به ترکی و اسم پدر ان منطقه را با لو یعنی از ان منطقه میگفتن
در زبان لکی پسوند لی یعنی صفت بودن است مثلا فلانی سورلی است، یعنی فلانی خیلی سرخ و قرمز است در ضمن بیشتر ایلات کرمانج پسوند لو دارند ولی در هیچ یک از منابع معتبر گفته نشده پسوند لو و لی از ابتدا ترکی بوده
... [مشاهده متن کامل] اند دوستان ترک می توانند منابع خود را معرفی کنند چون در زبان فارسی هم پسوند لو وجود دارد مانند کوچلو، چاقالو و غیره در ضمن می توانید تحقیق کنید در زبان انگلیسی هم به همین معانی وجود دارند
منبع دهخدا
در کلمه دوقلو ( ترکی )
دهخدا نوشته لو پسوند ترکی عدد هم هست مثلی بیریلی ، ایکیلی و . . که در بازی ورق استعمال میشه یعنی یدونه ای دوتایی و سه تایی و. . .
و اشاره کرده دو قلو سه قلو غلط هست
چرا؟ چون گفته از مصدر دغماق و زاییدن ترکی و شکل صحیح آن دوغولو هست
لو یا لی پسوند هست به معنای اونجایی
هارالی ؟ کجایی؟
تبریزلی = تبریزی
آذربایجانی لی = آذربایجانی
لی ( لو ) به زبان کرمانج ها هم رفته چرا؟؟؟؟
چون کرمانج ها طایفه ای هستند که با ترک های سلجوقی و ترک های خراسانی
... [مشاهده متن کامل]
ازدواج داشتند برا همین کرمانج ها زبانشون متفاوت تر هست و حتی گروهی از کرمانج ها ترک هستند
دوست عزیزمان هست استاد ادبیات فارسی که ترک نژاد هستند و کرمانج زبان اگر
استاد اومدید حتما کامنت بزارید ممنون
لو کان اعلم معلقا بالثریا. . . .
اگر کان علم به ثریا ( خوشه پروین ) آویزان باشد. . .
راز
لو با تلفظ لِو و نوشتار لیو در کوردی به معنای لب است
لو یا بو با تلفظ لُ و بُ به معنای "چرا" است
در گویش اچمی به چم کنار که شیوه ی تلفظ آن به صورت low می باشد
لو در زبان کوردی سورانی هولیری یا اربیل یعنی ( چرا )
در اورامی لولو به بچه یتیم گفته میشود یا بچه که داره گریه میکند یا مشکلی دار میگوند اخ لوله گیان
وباز به بچه کوچولو وزیبا گویند لوله گیان چقد خوشکله
... [مشاهده متن کامل]
حتا به بچه خیلی از حیواناک به کارش میبرند
وباز در مقابل چیزهای کوچولو زیبا به کار برده میشود
این لو از لانک _وچکلوله _مچکلاله_وشلوله_وشلانه_لوله_لوت_لوکه_لوشکه لوشک _ وخیلی از واژه های کوردی
نوعی حلوا
معنی لر::لهراسب کیانی
ما لک ها ایلی از قوم بزرگ لر هستیم
ولی نمدونم چرا بعضی از پان های تاریخ
رو تحریف می کنند
لو =لون =نژاد= طایفه
لو =لب=لبه= کنار
لور=لر=لب رود =طایفه یا نژادی که کنار رودخانه سکونت دارند یا لب رودخانه نشین هستند
زبان لکی و لری
لو =لون ، در زبان لکی و لری به معنای نژاد میباشد
در زبان لری بختیاری به معنی
لب. کنار . بغل.
Lav
لوخند::لبخند
لورو::لب رود
لو تو ناده::بغل خانه نهاده
آلو - پسوند ترکی نسبت ( لیاقت ) -
مثل: ژیگولّو، تپلّو، خپلّو، کپلّو، کوچولّو، شاملو -
چاقالو، گامبالو، پشمالو، خرمالو، خوابالو و. . . >>> مشتق
ولی آلبالو، شفتالو، زردآلو و. . . پسوند آلو ندارند و معنی خود آلو می دهند!>>> مرکّب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)