لمعه دشت

لغت نامه دهخدا

لمعه دشت. [ ل َ ع َ دَ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد، واقع در 9500گزی باختر هروآباد و پنج هزارگزی شوسه هروآباد به میانه. کوهستانی ، معتدل و دارای 762 تن سکنه. آب آن از دورشته چشمه. محصول غلات ، حبوبات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هرو آباد .

پیشنهاد کاربران

لمعه دشت یعنی دشتی ک لمیده لم داده خوابیده اگه ب دقت نگاه کنید از مرز گورانسراب تا داخل روستا ی دشت هست ک خوابیده و سرو دستش معلومه و از سینه نا انتهای پا رو دشت فرا گرفته
لیمیت داش
لیمیت به معنی سر حد ومرز می باشد
داش نیز به معنی سنگ
در واقع اسم این روستا از زبان رومی وترکی گرفته شده است
به این دلیل که بیشتر مرز این روستا را کوه های سنگی تعین می کند اینجارا لیمیت داش نام گذاری کردن
که به مرور زمان واشتباه در تلفظ به لمعه دشت تبدیل شده است
لیمیت داش
لیمیت یعنی سر حد یا مرز
داش یعنی سنگ
چون تمام مرز این روستا از راست به سنگ کوه منتهی می شود این روستا را به این نام می خواندن
لیمیت به زبان رمی وکشور های خارجی به معنی سر حد می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

وبعد ها به مرور زمان این روستا را لمعه دشت خواندن
و در بیشتر مناطق این روستا مرزش به سنگ کوه منتهی میشود

لمعه دشت در یک معنی پناه گاه در معنی دیگر زمین که بادگیر باشه
دشت پرنور
دشت نورانی . نام روستایی در استان اردبیل و شهرستان خلخال

بپرس