لالنگ

لغت نامه دهخدا

لالنگ. [ ل َ ] ( اِ ) زله و آن طعامی است که مردم فرومایه از مهمانیها بردارند و نان پاره های گدائی را نیز گویند. ( برهان ). نان پاره و طعامهائی که گدایان از مهمانیها و سفره ها جمع کنند. زله و پس خورده. ( غیاث ) :
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم.
مولوی.
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) طعامی است که مردم فرومایه در مهمانیها بردارند زله : مرثیه سازم که مرد شاعرم تا از ینجا برگ و لالنگی برم . ( مثنوی نیک. ۳۱۸ : ۶ )

فرهنگ معین

(لَ ) نان پارة گدایی ، غذایی که آدم های فقیر از مهمانی ها با خود ببرند.

فرهنگ عمید

طعامی که مردم فقیر از مهمانی ها با خود ببرند، نان پارۀ گدایی: پاره های نان و لالنگ و طعام / در میان کوی یابد خاص و عام (مولوی: ۴۶۶ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس