لاشخور
/lASxor/
مترادف لاشخور: رخمه، کرکس، لاشه خوار، مرده خوار، مفتخور
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنکه لاشه خورد . ۲- کرکس ۳- کسی که اموال دیگران را بجبر و حیله تصرف کند . ۴- آنکه از راههای نامشروع زندگی کند .
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) جانوری که لاشۀ جانوران دیگر را بخورد.
۳. (صفت ) [مجاز] کسی که مال وثروت دیگری را به زور تصاحب کند.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:کرکس
wikijoo: لاشخور
جدول کلمات
مترادف ها
سنقر، لاشخور، پرنده ای شبیه باز، ادم لاشخور و پست
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی لاش از ریشه ی دو واژه ی لاش و خور فارسی هست
زبان های تُخاری�شاخه ای منقرض شده از خانوادهٔ�زبان های هندواروپایی�بودند که در هزارهٔ اول پس از میلاد در شمال�حوضه تاریم�در منطقه�سین کیانگ�چین�توسط�تخارها�گویش می شدند. �از این زبان ها، نوشته هایی از سدهٔ پنجم تا هشتم میلادی به جا مانده است. این دو زبان پس از آمدن قوم�ترک تبار�اویغور�در سدهٔ نهم میلادی منقرض شدند.
... [مشاهده متن کامل]
این زبان ها در نتیجهٔ پژوهش های تاریخی در ناحیه�تورفان�شناخته شدند. �در اسناد ثبت شده دو زبان نزدیک به هم تخاری A ( همچنین تخاری شرقی، آنگیایی یا تورفانی ) و تخاری B ( تخاری غربی یا کوچایی ) یافت شدند. موضوع متون حاکی از آن است که تخاری A باستانی تر بوده و به عنوان زبان دینی�آیین بودایی�کاربرد داشته در حالی که تخاری B رایج تر بوده و از�تورفان�در شرق تا�تومشوق�در غرب تکلم می شده است. مجموعه ای از وام واژگان و اسامی یافت شده در اسناد�پراکریت�حوزه�لوپ نور، تخاری C ( کرورنی ) لقب گرفته اند.
کهن ترین نسخه های خطی موجود به تخاری B اکنون به قرن ۵ یا حتی اواخر قرن ۴ میلادی مربوط می شود و باعث می شود که تخاری به زبانی�باستانی پسین، هم عصر با�گوتی، �ارمنی کلاسیک�و�ایرلندی نخستین، تبدیل شود.
پیشینه
تخارها از اقوام�آریایی ایرانی تبار�بودند که در سدهٔ سوم پیش از میلاد در نواحی�کوچا�و�تورفان�در شمال شرقی سرزمینی که بعدها�ترکستان شرقی�یا ترکستان چین خوانده شد، به سر می بردند.
در میانه های سدهٔ دوم پیش از میلاد تخارها بر اثر تهاجمات�هون ها�ناگزیر به نواحی غربی تر کوچ کردند. منابع چینی در شرح این رویداد از دو قوم�یوئه چی�و�ووسون�نام برده اند که از برابر هون ها گریخته، و به نواحی�فرغانه�رانده اند و اندکی پس از ۱۶۰ پ. م از�سیحون� ( سیردریا ) گذشتند و به قلمرو�دولت یونانی باختر�سرازیر شدند. �و میان سال های ۱۴۰ تا ۱۳۰ پ. م. دولت یونانی باختر را برانداختند. �استرابون�از مردمی چادرنشین به نام �تخاروی ( Tokharoi ) � یاد کرده است که در این تهاجم شرکت داشته اند. با برافتادن دولت یونانی باختر، این قبایل بیابان گرد�دولت کوشانیان�را بنیاد نهادند و پس از آن، تاریخ تخاریان و زیستگاه جدیدشان، یعنی تخارستان با تاریخ این دولت درآمیخت.
با انقراض کوشانیان به دست�شاپور اول�ساسانی ( ۲۴۰–۲۷۰ میلادی ) قلمرو آنان و از آن میان تخارستان بر قلمرو�ساسانیان�افزوده شد. �بنابر سنگ نوشتهٔ شاپور اول ساسانی در�کعبهٔ زرتشت، او حکومت تخارستان را به پسرش�نرسی�سپرد و پس از آن، این سرزمین را استانداران ساسانی ملقب به �کوشانشاه� اداره می کردند، �تا آنکه در ۳۶۰ م. با تهاجمات گروهی از هون ها موسوم به�هون های کیداری�به نواحی شرقی شاهنشاهی ساسانیان، حکومت ایرانی کوشانشاهان برافتاد و این سرزمین به تصرف آن ها درآمد. �اما دیری نپایید که در اواخر سدهٔ چهارم میلادی موج تازه ای از مهاجمان هون، معروف به�هپتالی�از جیحون گذشتند و�کیداری ها�را به نواحی جنوبی تر راندند و نخستین پادشاهی هپتالی را در تخارستان بنیاد نهادند که از تخارستان تا�مرو�را شامل می شد. �تخارستان در دست هپتالیان باقی بود، تا آنکه در حدود سال ۵۵۸ م. �خسرو اول انوشیروان�با یاری�خاقانات غربی ترک�آنجا را تصرف کرد و هپتالیان را به اطاعت درآورد. اما چیرگی ساسانیان بر تخارستان چندان نپایید، زیرا با گذر ترکان غربی از جیحون و استقرار در نواحی جنوبی آن، تخارستان به دست آنان افتاد.
تخارستان در سال ۳۲ هجری قمری/۶۵۲ میلادی توسط سپاهیان�عبدالله بن عامر بن کریز�به جنگ و صلح گشوده، و بر قلمرو مسلمانان عرب افزوده شد. �از سدهٔ نهم میلادی به بعد ( پس از آمدن قوم�ترک تبار�اویغور�در سدهٔ نهم میلادی ) از قوم تُخار و زبان تخاری دیگر اثری پیدا نشده و گمان می رود این زبان با هجوم اقوام ترک به منطقه منقرض شده باشد.
منابع ها. ریچارد نلسون فرای� ( Richard Nelson Frye ) ، ویراستار:�احسان یارشاطر، تاریخ ایران کمبریج ( The Cambridge History of Iran ) ، جلد سوم، لندن ۱۹۸۸، ص. ۱۸۱
. . . . . . . . . . . . . . . . .
گروسه ( R. Grousset ) ، شاهنشاهی استپ ها ( L’Empire des steppes ) ، پاریس، ۱۹۴۸
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
رقیه بهزادی، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، تهران، ۱۳۷۳ ه. خ، ص. ۹
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
گیرشمن ( R. Ghirshman ) ، ایران ( Iran ) ، لندن، ۱۹۶۱، ص. ۲۹۲
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بیوار ( A. D. H. Bivar ) ، تاریخ سرزمین های خاوری ایران ( The History of Eastern Iran ) ، ص. ۲۰۹
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاریخ طبری، ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق نامه، تهران ۱۳۳۲ ش، 7 2/100
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ ه. ق/۱۹۸۷
• م. صص. ۵۷۱–۵۷۴
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• ↑�[مجموعهٔ یونسکو از تاریخ تمدن ها در آسیای میانه، جلد سوم UNESCO Collection of History of Civilizations of Central Asia ) ) ]
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مجموعهٔ یونسکو از تاریخ تمدن ها در آسیای میانه ( UNESCO Collection of History of Civilizations of Central Asia ) ، جلد سوم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• سمیعی احمد. ادبیات ساسانی. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
Benjamin W. Fortson, Indo - European Language and Culture: An Introduction, pages 351 - 366, 2004





واژه ی لاش از ریشه ی دو واژه ی لاش و خور فارسی هست
زبان های تُخاری�شاخه ای منقرض شده از خانوادهٔ�زبان های هندواروپایی�بودند که در هزارهٔ اول پس از میلاد در شمال�حوضه تاریم�در منطقه�سین کیانگ�چین�توسط�تخارها�گویش می شدند. �از این زبان ها، نوشته هایی از سدهٔ پنجم تا هشتم میلادی به جا مانده است. این دو زبان پس از آمدن قوم�ترک تبار�اویغور�در سدهٔ نهم میلادی منقرض شدند.
... [مشاهده متن کامل]
این زبان ها در نتیجهٔ پژوهش های تاریخی در ناحیه�تورفان�شناخته شدند. �در اسناد ثبت شده دو زبان نزدیک به هم تخاری A ( همچنین تخاری شرقی، آنگیایی یا تورفانی ) و تخاری B ( تخاری غربی یا کوچایی ) یافت شدند. موضوع متون حاکی از آن است که تخاری A باستانی تر بوده و به عنوان زبان دینی�آیین بودایی�کاربرد داشته در حالی که تخاری B رایج تر بوده و از�تورفان�در شرق تا�تومشوق�در غرب تکلم می شده است. مجموعه ای از وام واژگان و اسامی یافت شده در اسناد�پراکریت�حوزه�لوپ نور، تخاری C ( کرورنی ) لقب گرفته اند.
کهن ترین نسخه های خطی موجود به تخاری B اکنون به قرن ۵ یا حتی اواخر قرن ۴ میلادی مربوط می شود و باعث می شود که تخاری به زبانی�باستانی پسین، هم عصر با�گوتی، �ارمنی کلاسیک�و�ایرلندی نخستین، تبدیل شود.
پیشینه
تخارها از اقوام�آریایی ایرانی تبار�بودند که در سدهٔ سوم پیش از میلاد در نواحی�کوچا�و�تورفان�در شمال شرقی سرزمینی که بعدها�ترکستان شرقی�یا ترکستان چین خوانده شد، به سر می بردند.
در میانه های سدهٔ دوم پیش از میلاد تخارها بر اثر تهاجمات�هون ها�ناگزیر به نواحی غربی تر کوچ کردند. منابع چینی در شرح این رویداد از دو قوم�یوئه چی�و�ووسون�نام برده اند که از برابر هون ها گریخته، و به نواحی�فرغانه�رانده اند و اندکی پس از ۱۶۰ پ. م از�سیحون� ( سیردریا ) گذشتند و به قلمرو�دولت یونانی باختر�سرازیر شدند. �و میان سال های ۱۴۰ تا ۱۳۰ پ. م. دولت یونانی باختر را برانداختند. �استرابون�از مردمی چادرنشین به نام �تخاروی ( Tokharoi ) � یاد کرده است که در این تهاجم شرکت داشته اند. با برافتادن دولت یونانی باختر، این قبایل بیابان گرد�دولت کوشانیان�را بنیاد نهادند و پس از آن، تاریخ تخاریان و زیستگاه جدیدشان، یعنی تخارستان با تاریخ این دولت درآمیخت.
با انقراض کوشانیان به دست�شاپور اول�ساسانی ( ۲۴۰–۲۷۰ میلادی ) قلمرو آنان و از آن میان تخارستان بر قلمرو�ساسانیان�افزوده شد. �بنابر سنگ نوشتهٔ شاپور اول ساسانی در�کعبهٔ زرتشت، او حکومت تخارستان را به پسرش�نرسی�سپرد و پس از آن، این سرزمین را استانداران ساسانی ملقب به �کوشانشاه� اداره می کردند، �تا آنکه در ۳۶۰ م. با تهاجمات گروهی از هون ها موسوم به�هون های کیداری�به نواحی شرقی شاهنشاهی ساسانیان، حکومت ایرانی کوشانشاهان برافتاد و این سرزمین به تصرف آن ها درآمد. �اما دیری نپایید که در اواخر سدهٔ چهارم میلادی موج تازه ای از مهاجمان هون، معروف به�هپتالی�از جیحون گذشتند و�کیداری ها�را به نواحی جنوبی تر راندند و نخستین پادشاهی هپتالی را در تخارستان بنیاد نهادند که از تخارستان تا�مرو�را شامل می شد. �تخارستان در دست هپتالیان باقی بود، تا آنکه در حدود سال ۵۵۸ م. �خسرو اول انوشیروان�با یاری�خاقانات غربی ترک�آنجا را تصرف کرد و هپتالیان را به اطاعت درآورد. اما چیرگی ساسانیان بر تخارستان چندان نپایید، زیرا با گذر ترکان غربی از جیحون و استقرار در نواحی جنوبی آن، تخارستان به دست آنان افتاد.
تخارستان در سال ۳۲ هجری قمری/۶۵۲ میلادی توسط سپاهیان�عبدالله بن عامر بن کریز�به جنگ و صلح گشوده، و بر قلمرو مسلمانان عرب افزوده شد. �از سدهٔ نهم میلادی به بعد ( پس از آمدن قوم�ترک تبار�اویغور�در سدهٔ نهم میلادی ) از قوم تُخار و زبان تخاری دیگر اثری پیدا نشده و گمان می رود این زبان با هجوم اقوام ترک به منطقه منقرض شده باشد.
منابع ها. ریچارد نلسون فرای� ( Richard Nelson Frye ) ، ویراستار:�احسان یارشاطر، تاریخ ایران کمبریج ( The Cambridge History of Iran ) ، جلد سوم، لندن ۱۹۸۸، ص. ۱۸۱
. . . . . . . . . . . . . . . . .
گروسه ( R. Grousset ) ، شاهنشاهی استپ ها ( L’Empire des steppes ) ، پاریس، ۱۹۴۸
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
رقیه بهزادی، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، تهران، ۱۳۷۳ ه. خ، ص. ۹
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
گیرشمن ( R. Ghirshman ) ، ایران ( Iran ) ، لندن، ۱۹۶۱، ص. ۲۹۲
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بیوار ( A. D. H. Bivar ) ، تاریخ سرزمین های خاوری ایران ( The History of Eastern Iran ) ، ص. ۲۰۹
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاریخ طبری، ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق نامه، تهران ۱۳۳۲ ش، 7 2/100
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ ه. ق/۱۹۸۷
• م. صص. ۵۷۱–۵۷۴
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• ↑�[مجموعهٔ یونسکو از تاریخ تمدن ها در آسیای میانه، جلد سوم UNESCO Collection of History of Civilizations of Central Asia ) ) ]
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مجموعهٔ یونسکو از تاریخ تمدن ها در آسیای میانه ( UNESCO Collection of History of Civilizations of Central Asia ) ، جلد سوم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• سمیعی احمد. ادبیات ساسانی. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .





وقتیکه "آدم قحطی" میشه، لاشه خورها بهترین دوست مردم میشن!
لاشخور : لاشخور تغییر یافته ی لَش خور می باشد . لش به معنی مردار و همچنین به روده ی حیوان که معمولا خورده نمی شود گفته می شود .
پرنده ای شبح به باز
همه میدونن لاشخور اسم پرنده ایه که از لاشه یا جسد انسان و حیوانات تغذیه میکنه. واین لغب منفی رو به بعضی از انسان ها که از حق یکی بکنه یا سوءاتفاده کنه میدن.
کفتار