قیمت عادلانه یک نظریه فلسفه اخلاق در علم اقتصاد است که تلاش می کند استانداردهایی برای رعایت عدالت در معاملات تعیین کند. این نظریه که از جهت منطقی ریشه هایی در فلسفه یونان باستان دارد، توسط توماس آکویناس بر اساس یک بحث علیه ربا مطرح شد. در زمان او ربا، به ایجاد هرگونه نرخ بهره در وام اشاره داشت. این امر باعث ایجاد اصل قراردادی laesio enormis شد.
بحث علیه ربا این بود که وام دهنده در ازای هیچ کاری، دریافت درآمد می کرد، زیرا در واقع چیزی قرض داده نمی شد، بلکه تنها پول رد و بدل می شد. و از آنجایی که یک دلار را فقط می توان با یک دلار به طور عادلانه مبادله کرد، درخواست بیشتر پول در ازای همان مقدار قرض داده شده، ناعادلانه بود.
آکویناس بعداً استدلال خود را برای مخالفت با هرگونه درآمد ناعادلانه ای که در تجارت به دست می آمد گسترش داد و ادعای خود را بر اساس قانون طلایی استوار کرد. بر اساس ضرب المثل «با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند»، انسان نیز باید ارزش را با ارزش معاوضه کند. آکویناس معتقد بود که افزایش قیمت ها به طور مشخص امری غیراخلاقی است، زیرا اگر یک خریدار خاص به چیزی که فروخته می شود نیاز فوری پیدا کند، به علت شرایط زمانی، ممکن است متقاعد شود که قیمت بالاتری بپردازد:
بنابراین آکویناس اقداماتی مانند افزایش قیمت تجهیزات ساختمانی در پی یک بلای طبیعی را محکوم می کرد. افزایش تقاضا که به علت تخریب ساختمان های موجود به وجود آمده بود بر هزینه های فروشنده نمی افزود، بنابراین بهره گیری از افزایش تمایل خریداران به پرداخت، از دیدگاه آکویناس نوعی تقلب محسوب می شد. [ ۲]
آکویناس بر این باور بود که تمام عواید حاصل از تجارت باید به نیروی کار بازرگان مربوط باشد نه به نیاز خریدار. از این رو، او سود متوسط را به عنوان پرداخت حتی برای تجارت غیرضروری، مشروط بر اینکه قیمت تنظیم شده و در محدوده خاصی نگه داشته شود، چشم پوشی کرد:
در زمان آکویناس، بیشتر محصولات توسط تولیدکنندگان مستقیم ( یعنی کشاورزان و صنعتگران ) فروخته می شد و کار مزدی و بانکداری هنوز در مراحل ابتدایی خود بودند. نقش بازرگانان و پول دهندگان محدود بود. مکتب بعدی سالامانکا استدلال کرد که قیمت عادلانه با استفاده از یک تخمین رایج تعیین می شود که می تواند با قیمت بازار یکسان باشد - بسته به شرایط مختلف مانند قدرت چانه زنی نسبی فروشندگان و خریداران - یا می تواند توسط مقامات دولتی تعیین شود. [ نیازمند منبع] . با ظهور سرمایه داری ، استفاده از نظریه قیمت عادلانه کم رنگ شد و تا حد زیادی با مفهوم اقتصاد خرد عرضه و تقاضا از لاک ، استوارت ، ریکاردو ، ابن تیمیه و به ویژه آدام اسمیت جایگزین شد. در مفهوم بازده در اقتصاد مدرن ، بهره به عنوان پرداختی در ازای یک خدمت ارزشمند، که همان استفاده از آن پول است، تلقی می شود، با این وجود اکثر سیستم های بانکی هنوز نرخ بهره بیش از حد را ممنوع می کنند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبحث علیه ربا این بود که وام دهنده در ازای هیچ کاری، دریافت درآمد می کرد، زیرا در واقع چیزی قرض داده نمی شد، بلکه تنها پول رد و بدل می شد. و از آنجایی که یک دلار را فقط می توان با یک دلار به طور عادلانه مبادله کرد، درخواست بیشتر پول در ازای همان مقدار قرض داده شده، ناعادلانه بود.
آکویناس بعداً استدلال خود را برای مخالفت با هرگونه درآمد ناعادلانه ای که در تجارت به دست می آمد گسترش داد و ادعای خود را بر اساس قانون طلایی استوار کرد. بر اساس ضرب المثل «با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند»، انسان نیز باید ارزش را با ارزش معاوضه کند. آکویناس معتقد بود که افزایش قیمت ها به طور مشخص امری غیراخلاقی است، زیرا اگر یک خریدار خاص به چیزی که فروخته می شود نیاز فوری پیدا کند، به علت شرایط زمانی، ممکن است متقاعد شود که قیمت بالاتری بپردازد:
بنابراین آکویناس اقداماتی مانند افزایش قیمت تجهیزات ساختمانی در پی یک بلای طبیعی را محکوم می کرد. افزایش تقاضا که به علت تخریب ساختمان های موجود به وجود آمده بود بر هزینه های فروشنده نمی افزود، بنابراین بهره گیری از افزایش تمایل خریداران به پرداخت، از دیدگاه آکویناس نوعی تقلب محسوب می شد. [ ۲]
آکویناس بر این باور بود که تمام عواید حاصل از تجارت باید به نیروی کار بازرگان مربوط باشد نه به نیاز خریدار. از این رو، او سود متوسط را به عنوان پرداخت حتی برای تجارت غیرضروری، مشروط بر اینکه قیمت تنظیم شده و در محدوده خاصی نگه داشته شود، چشم پوشی کرد:
در زمان آکویناس، بیشتر محصولات توسط تولیدکنندگان مستقیم ( یعنی کشاورزان و صنعتگران ) فروخته می شد و کار مزدی و بانکداری هنوز در مراحل ابتدایی خود بودند. نقش بازرگانان و پول دهندگان محدود بود. مکتب بعدی سالامانکا استدلال کرد که قیمت عادلانه با استفاده از یک تخمین رایج تعیین می شود که می تواند با قیمت بازار یکسان باشد - بسته به شرایط مختلف مانند قدرت چانه زنی نسبی فروشندگان و خریداران - یا می تواند توسط مقامات دولتی تعیین شود. [ نیازمند منبع] . با ظهور سرمایه داری ، استفاده از نظریه قیمت عادلانه کم رنگ شد و تا حد زیادی با مفهوم اقتصاد خرد عرضه و تقاضا از لاک ، استوارت ، ریکاردو ، ابن تیمیه و به ویژه آدام اسمیت جایگزین شد. در مفهوم بازده در اقتصاد مدرن ، بهره به عنوان پرداختی در ازای یک خدمت ارزشمند، که همان استفاده از آن پول است، تلقی می شود، با این وجود اکثر سیستم های بانکی هنوز نرخ بهره بیش از حد را ممنوع می کنند.

wiki: قیمت عادلانه