قیاس اولویت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قیاس اولویت به معنای اقوی و اشدّ بودن «علّت» در « فرع » قیاس فقهی است.
قیاس اولویت، قیاسی است که در آن از راه اقوی و اشد بودن وجود علت (مناط حکم اصل) در فرع، حکم اصل به فرع سرایت داده می شود و حکم آن استنباط می گردد. بنابراین، در مواردی که علت حکم اصل در فرع به صورتی قوی تر از اصل موجود باشد، حکم اصل نیز به طریق اولی بر فرع بار شده و به آن سرایت می کند. برای مثال، در آیه «لا تقل لهما افّ»، از اف گفتن به پدر و مادر نهی شده، و از آن جا که ملاک و علت این نهی، بی احترامی و ایذا است که در اف گفتن وجود دارد، دلالت آن بر زدن آنها، قوی تر است، زیرا در زدن، ایذای بیشتری است؛ یعنی علت حکم که همان ایذا باشد در زدن به صورت قوی تر وجود دارد.
اختلاف در حجیت قیاس اولویت
هر چند در حجیت این نوع قیاس اختلاف وجود دارد، اما بیشتر فقها آن را حجت دانسته و از قیاس باطل استثنا کرده اند.برخی از دانشمندان اصولی شیعه و اهل سنت همانند مرحوم « علامه حلی »، « محقق قمی » و « غزالی » آن را از باب حجیت ظهور لفظ نه از باب قیاس معتبر دانسته و از آن به «مفهوم موافق»، «لحن خطاب» و «فحوای خطاب» تعبیر نموده اند.
نکته
قیاس اولویت در جایی محقق است که دو شرط زیر حاصل باشد:۱. حکم در اصل و فرع از یک سنخ باشد؛ برای مثال، اگر حکم در اصل، وجوب است، در فرع نیز وجوب باشد و اگر حرمت است، در فرع نیز چنین باشد و از نظر ایجاب و سلب نیز یکسان باشند؛۲. ملاک حکم در فرع از ملاک حکم در اصل اقوی باشد.
قیاس اولویت، قیاسی است که در آن از راه اقوی و اشد بودن وجود علت (مناط حکم اصل) در فرع، حکم اصل به فرع سرایت داده می شود و حکم آن استنباط می گردد. بنابراین، در مواردی که علت حکم اصل در فرع به صورتی قوی تر از اصل موجود باشد، حکم اصل نیز به طریق اولی بر فرع بار شده و به آن سرایت می کند. برای مثال، در آیه «لا تقل لهما افّ»، از اف گفتن به پدر و مادر نهی شده، و از آن جا که ملاک و علت این نهی، بی احترامی و ایذا است که در اف گفتن وجود دارد، دلالت آن بر زدن آنها، قوی تر است، زیرا در زدن، ایذای بیشتری است؛ یعنی علت حکم که همان ایذا باشد در زدن به صورت قوی تر وجود دارد.
اختلاف در حجیت قیاس اولویت
هر چند در حجیت این نوع قیاس اختلاف وجود دارد، اما بیشتر فقها آن را حجت دانسته و از قیاس باطل استثنا کرده اند.برخی از دانشمندان اصولی شیعه و اهل سنت همانند مرحوم « علامه حلی »، « محقق قمی » و « غزالی » آن را از باب حجیت ظهور لفظ نه از باب قیاس معتبر دانسته و از آن به «مفهوم موافق»، «لحن خطاب» و «فحوای خطاب» تعبیر نموده اند.
نکته
قیاس اولویت در جایی محقق است که دو شرط زیر حاصل باشد:۱. حکم در اصل و فرع از یک سنخ باشد؛ برای مثال، اگر حکم در اصل، وجوب است، در فرع نیز وجوب باشد و اگر حرمت است، در فرع نیز چنین باشد و از نظر ایجاب و سلب نیز یکسان باشند؛۲. ملاک حکم در فرع از ملاک حکم در اصل اقوی باشد.
wikifeqh: قیاس_به_طریق_اولی
دانشنامه آزاد فارسی
قیاس اولویّت
(یا: قیاس به طریق اولی) در اصول فقه، هرگاه جامع یا علّت در فرع، قوی تر از اصل باشد. قیاس فرع بر اصل را قیاس اولویت یا مفهوم موافق نامند؛ مانند این که: خداوند از گفتن افّ (وای) به پدر و مادر نهی فرموده است، پس زدن پدر و مادر به طریق اولی ممنوع است. در این مثال، حکم فرع، یعنی حکم زدن پدر و مادر بیان نشده است. اما فقیه می تواند با قیاس اولویت، حکم به تحریم زدن پدر و مادر کند، چون علت حرمت اف گفتن، به طور قوی تر در زدن نیز وجود دارد. این نوع قیاس مورد قبول شیعه هم هست. نیز ← قیاس_فقهی
(یا: قیاس به طریق اولی) در اصول فقه، هرگاه جامع یا علّت در فرع، قوی تر از اصل باشد. قیاس فرع بر اصل را قیاس اولویت یا مفهوم موافق نامند؛ مانند این که: خداوند از گفتن افّ (وای) به پدر و مادر نهی فرموده است، پس زدن پدر و مادر به طریق اولی ممنوع است. در این مثال، حکم فرع، یعنی حکم زدن پدر و مادر بیان نشده است. اما فقیه می تواند با قیاس اولویت، حکم به تحریم زدن پدر و مادر کند، چون علت حرمت اف گفتن، به طور قوی تر در زدن نیز وجود دارد. این نوع قیاس مورد قبول شیعه هم هست. نیز ← قیاس_فقهی
wikijoo: قیاس_اولویت
پیشنهاد کاربران
ضمیمه مثال به متن بالا:
مثلا در قرآن اُف به پدر و مادر نهی شده است.
پس به طریق اولی یا قیاس اولویت ، کتک زدن ایشان ( که عملی قبیح تر است ) نیز نهی شده است.
پلیس سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت جریمه می کند.
پس به قیاس اولویت ۱۴۰ تا نیز جریمه می کند.
مثلا در قرآن اُف به پدر و مادر نهی شده است.
پس به طریق اولی یا قیاس اولویت ، کتک زدن ایشان ( که عملی قبیح تر است ) نیز نهی شده است.
پلیس سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت جریمه می کند.
پس به قیاس اولویت ۱۴۰ تا نیز جریمه می کند.
سرایت حکمِ گزاره اول به گزاره دوم که اقوی از گزاره اول است.