قوری

/quri/

برابر پارسی: غوری

معنی انگلیسی:
pot, teapot, tea-pot

لغت نامه دهخدا

قوری.( اِ ) غوری و آن آوندی است لوله دار که در آن چای و جز آن دم می کنند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به غوری شود.
- قوری گلین ؛ ظرف گلین که در آن چای بگذارند. ( آنندراج ).

قوری. [ ق َ را ] ( اِخ ) موضعی است به مدینه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قیس بن حطیم درباره آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود.

قوری. [ ق ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ازگاه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، سکنه آن 211 تن. آب آن از چاه و رودخانه. محصول آن غلات ، خرما، تنباکو و لیمو. شغل اهالی زراعت و باغداری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) غوری .
موضعی است بمدینه قیس بن حطیم درباره آن اشعاری دارد .

فرهنگ معین

فرهنگ عمید

ظرف چینی یا فلزی لوله دار که در آن چای، قهوه، گل گاوزبان، و مانند آن را دم می کنند و کنار آتش یا روی سماور می گذارند.

دانشنامه عمومی

قوری یا در فارسی افغانستان و تاجیکستان چاینک[ ۱] ظرفی است لوله دار که برای دم کردن چای و دیگر نوشیدنی های گیاهی به کار می رود. [ ۲] [ ۳] [ ۴] معمولاً قوری ها یک در اصلی دارند که از بالا باز شده و از طریق این در، چای خشک یا چای کیسه ای و آب جوش به قوری افزوده می شود. علاوه بر آن قوری ها دارای دسته ای برای در در کنار و یک لوله برای ریختن چای هستند. بعضی از قوری ها دارای یک سوراخ کوچک برای تنظیم فشار هوا و خروج بخار در قسمت فوقانی خود می باشند. [ ۴]
قوری ها احتمالاً منشأ چینی داشته اند و از این کشور به سراسر جهان راه یافته اند. [ ۴] [ ۵] در سال ۱۶۱۰، بازرگانان هلندی برای نخستین بار قوری هایی را با خود از چین به اروپا برده اند؛ ولی از فراگیر شدن چای در ایران به دست کاشف السلطنه بیش از یکصد سال نمی گذرد.
عکس قوری

قوری (قصه). " قوری" ( دانمارکی  : Tepotten ) یک قصه ادبی نوشته شده توسط شاعر و نویسنده دانمارکی هانس کریستین آندرسن درباره یک قوری و ماجراهای اوست. این داستان برای اولین بار در سال ۱۸۶۳ منتشر شد و نشان از استعداد آندرسن برای سرمایه گذاری در اشیاء خانگی معمولی و دادن شخصیت به آنهاست.
یک قوری چینی بود که به خود بسیار افتخار می کرد ، اما در خود عیبی می دید ( که ترک خورده است ) . او بسیار از خودش مفتخر بود که عیبی در خود می بیند. یک روز صاحب قوری حواسش نبود و قوری از دستش افتاد و قوری شکسته شد . مدتی قوری را در انباری نگهداری می کردند تا اینکه یکی از کارکنان قوری را با خاک پر کرد و از قوری یک گلدان زیبا ساخت. قوری چنان احساس خوشبختی کرد که هرگز چنین احساسی نداشت. صاحب قوری وقتی قوری را دید بسیار خوشحال شد و اورا کنار پنجره گذاشت.
این اثر در ۱۲ دسامبر ۱۸۷۱ در جلد چهارم داستانهای پریا منتشر شد. [ ۱]
عکس قوری (قصه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ظرفی برای دَم کردنِ چای، قهوه و مانند آن ها که معمولاً بالای سماور یا کِتری گذارند. قوری اغلب دارای آبریز و لوله ای استوانه ای و نسبتاً بلند است که به بدنه وصل شده و دسته ای به شکل دستۀ زنبیل در بالا یا کنار آن چسبیده است و در بالای سَر و روی دهنۀ ظرف، اغلب دری کوچک وجود دارد که مایعات از آن دهنه به درون ظرف ریخته می شود. پایۀ آن صاف و گاهی حلقه ای است. این ظرف معمولاً از جنس چینی، گِلی، فلزی و امروزه از جنس شیشه است و از آن برای جوشاندن آب و دم کردن چای، قهوه و مانند آن ها استفاده می شود. قوری از گذشته تاکنون طرح ها و رنگ های مختلفی داشته، و گاه دارای نقش و نگار بوده است.

مترادف ها

pot (اسم)
قابلمه، دیگ، سبو، گلدان، کتری، دیگچه، قوری، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، هر چیز برجسته و دیگ مانند

فارسی به عربی

وعاء

پیشنهاد کاربران

قوری؛ گودی،
به بدنه این مایحتاج زندگی که گودی دارد قوری گفته می شود به درب آن قُر. مثل چوغ که به فضای لانه پرنده گفته می شود و به سقف آن چُغ و به کف آن چیغ. ذات سه حرف ( ُ او ی ) سه حالت از فیزیک کار را ایجاد می کند. مثل اصطلاح قُرُّ و تَپّه که رایج در مکالمات امروزی می باشد. به مکانهای آبگیر و محل تجمعات و قریه ها و شهرهایی که در یک دشت دارای گودی ایجاد می شوند تحت عنوان قوریان، قورین، قوریق، قوریه، قوری آباد، قوریجان، قوری چشمه، قوری چاو، قوری گل، قوریون، قوریلتای، و. . . گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

حتی کلمه قورباغه نیز منشعب از همین مفهوم می باشد. تحت عنوان موجودی که در آبگیر باغ زندگی می کند.
اصطلاح قُوْر نمودن در مسائل نیز یعنی به صورت عمیق به یک مسئله ای پرداختن.
اصطلاح قَریه که تحت عنوان روستا در زمان جاری می باشد منشعب از همین مفهوم می باشد منتها قَر در قریه از مفهوم گردش و گردیدن انسانها در یک مکان ایجاد گردیده مثل چرخ قرقره یا حتی کلمه ی گاری که از گردیدن و گردش ایجاد شده مرتبط با همین مفاهیم می باشد.
از اصطلاح قُوْر در زوایا و ابعاد مختلف کلمات و مفاهیم ایجاد گردیده است.

غوری، ریخت درست این واژه هست که در گویش دشتی هم به کار میرود زیرا در این گویش همچنان به فارسی میانه و پهلوی ساسانی و فارسی باستان وفادار تر هست حرف ق را به هیچ روی نداریم و تنها ما امروزی ها که مدرسه رفتیم
...
[مشاهده متن کامل]
و تحت تاثیر تلفظ فارسی معیار در رسانه ها و . . . بودیم میتوانیم آن را تلفظ کنین ولی پدر و مادرهایمان آن را ک تلفظ میکنند. و قوری هم نمی گویند و غوری میگویند زیرا ریخت درستش این هست و دکتر محمد معین هم باور داشته است که ریخت درست قوری ، غوری هست. قوری یا معرب شده هست یا تحت تاثیر ترکی هست.

قوری گلین ؛ ظرف گلین که در آن چای بگذارند. ( آنندراج ) .
قوری چومور ( قوری گلین )
ساخت اولیه سفال با پخت گل ( چومور میباشد )
آنندراج نیز این ساختار رو مستقیما از تورکی به دری نوشته .
...
[مشاهده متن کامل]

دقت : قوری چومور قوری گلین !
قوری : خشک
قوراقلیک : خشکی
قاره : خشکی
سودا قارادا : در آب ها خشکی ها
قوروماق : خشک شدن

قوری یک اسم خانم هست
چایدان
آخه قوری با غوری چه فرقی داره؟
قوری یا قورو در زبان ترکی به معنی خشک است قورولوق هم به معنی خشکی است
در گویش دری افغانستان
قوری یا غوری= دیس غذا خوری که می تواند شیشه ای و یاملامین و. . . باشد، مثلا : یک قوری برنج بیاور! یعنی یک دیس یا پرس برنج بیاور.
به قوری فارسی ایرانی در افغانستان" چاینک" می گویند.

در زبان گرجی به خوک ghori گفته می شود . قوری چای که به شکل خوک ساخته می شده خواستگاهش از این سرزمین هست به این خاطر به این نام نامیده شده

بپرس