[ویکی فقه] قوانین جزایی پادشاه مصر (قرآن). حضرت یوسف پس از آن که بنیامین را به اتهام سرقت بازداشت نمودد او را باید مجازات می کرد. حضرت یوسف او را مطابق قانون کنعانیان (بنی اسرائیل) مجازات نمود.
یوسف علیه السّلام طبق قوانین جزایی پادشاه مصر مجاز نبود بنیامین را به جرم سرقت نگاه دارد..... ثم استخرجها من وعآء اخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک.... .. آن گاه از بار برادرش بیرونش آورد. حیله ای این سان به یوسف آموختیم. در آیین آن پادشاه، گرفتن برادر حق او نبود.مقصود از «دین» قوانین و مقرراتی است که از سوی پادشاه وضع شده که به موجب آن نمی توانست برادرش را در مصر نگهدارد.
کیفر بنیامین
در قوانین جزایی پادشاه مصر قانون بردگی به جرم سرقت، وجود نداشت.قالوا جزؤه من وجد فی رحله فهو جزؤه کذلک نجزی الظـلمین• فبدا باوعیتهم قبل وعآء اخیه ثم استخرجها من وعآء اخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک الا ان یشـآء الله نرفع درجـت من نشـآء وفوق کل ذی علم علیم. گفتند: جزایش همان کسی است که در بار او یافته شود. پس او خود جزای عمل خود است و ما گنهکاران را چنین جزا دهیم • پیش از بار برادر به بار آنها پرداخت، آن گاه از بار برادرش بیرونش آورد. حیله ای این سان به یوسف آموختیم. در آیین آن پادشاه، گرفتن برادر حق او نبود، چیزی بود که خدا می خواست. هر کس را که بخواهیم به درجاتی بالا می بریم و فراز هر دانایی داناتری است.
کیفر سرقت
۴- کیفر سرقت در آن زمان چه بوده ؟- از آیات فوق استفاده می شود که مجازات سرقت در میان مصریان و مردم کنعان متفاوت بوده، نزد برادران یوسف و احتمالا مردم کنعان، مجازات این عمل، بردگی (همیشگی یا موقت) سارق در برابر سرقتی که انجام داده است بوده، ولی در میان مصریان این مجازات معمول نبوده است، بلکه از طرق دیگر مانند زدن و به زندان افکندن، سارقین را مجازات می کردند.به هر حال این جمله دلیل بر آن نمی شود که در هیچیک از ادیان آسمانی برده گرفتن کیفر سارق بوده است، چه بسا یک سنت معمولی در میان گروهی از مردم آن زمان محسوب می شده، و در تاریخچه بردگی نیز می خوانیم که در میان اقوام خرافی ، بدهکاران را به هنگامی که از پرداختن بدهی خود عاجز میشدند به بردگی می گرفتند. قانون در میان بنی اسرائیل و پادشاه این است که سارق را مدت یک سال ببردگی برگیرند و نگهدارند- و این معنایی است که حسن و سدی و ابن اسحاق و جبائی گفته اند- و ضحاک گفته: کیفر دزد در قانون فرزندان یعقوب آن بود که او را به خدمتکاری خود برگیرند و باندازه سرقتی که کرده بود بصورت بردگی پیش خود نگاه دارند، و در قانون پادشاه مصر حکم وی آن بود که او را زده و بضمانت او حکم کنند، و قول دیگر آنست که یوسف از آنها پرسید: کیفر سارق در نزد شما چگونه است؟ گفتند: کیفرش آنست که خود او را بسزای اینکار ماخوذ دارند.
یوسف علیه السّلام طبق قوانین جزایی پادشاه مصر مجاز نبود بنیامین را به جرم سرقت نگاه دارد..... ثم استخرجها من وعآء اخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک.... .. آن گاه از بار برادرش بیرونش آورد. حیله ای این سان به یوسف آموختیم. در آیین آن پادشاه، گرفتن برادر حق او نبود.مقصود از «دین» قوانین و مقرراتی است که از سوی پادشاه وضع شده که به موجب آن نمی توانست برادرش را در مصر نگهدارد.
کیفر بنیامین
در قوانین جزایی پادشاه مصر قانون بردگی به جرم سرقت، وجود نداشت.قالوا جزؤه من وجد فی رحله فهو جزؤه کذلک نجزی الظـلمین• فبدا باوعیتهم قبل وعآء اخیه ثم استخرجها من وعآء اخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک الا ان یشـآء الله نرفع درجـت من نشـآء وفوق کل ذی علم علیم. گفتند: جزایش همان کسی است که در بار او یافته شود. پس او خود جزای عمل خود است و ما گنهکاران را چنین جزا دهیم • پیش از بار برادر به بار آنها پرداخت، آن گاه از بار برادرش بیرونش آورد. حیله ای این سان به یوسف آموختیم. در آیین آن پادشاه، گرفتن برادر حق او نبود، چیزی بود که خدا می خواست. هر کس را که بخواهیم به درجاتی بالا می بریم و فراز هر دانایی داناتری است.
کیفر سرقت
۴- کیفر سرقت در آن زمان چه بوده ؟- از آیات فوق استفاده می شود که مجازات سرقت در میان مصریان و مردم کنعان متفاوت بوده، نزد برادران یوسف و احتمالا مردم کنعان، مجازات این عمل، بردگی (همیشگی یا موقت) سارق در برابر سرقتی که انجام داده است بوده، ولی در میان مصریان این مجازات معمول نبوده است، بلکه از طرق دیگر مانند زدن و به زندان افکندن، سارقین را مجازات می کردند.به هر حال این جمله دلیل بر آن نمی شود که در هیچیک از ادیان آسمانی برده گرفتن کیفر سارق بوده است، چه بسا یک سنت معمولی در میان گروهی از مردم آن زمان محسوب می شده، و در تاریخچه بردگی نیز می خوانیم که در میان اقوام خرافی ، بدهکاران را به هنگامی که از پرداختن بدهی خود عاجز میشدند به بردگی می گرفتند. قانون در میان بنی اسرائیل و پادشاه این است که سارق را مدت یک سال ببردگی برگیرند و نگهدارند- و این معنایی است که حسن و سدی و ابن اسحاق و جبائی گفته اند- و ضحاک گفته: کیفر دزد در قانون فرزندان یعقوب آن بود که او را به خدمتکاری خود برگیرند و باندازه سرقتی که کرده بود بصورت بردگی پیش خود نگاه دارند، و در قانون پادشاه مصر حکم وی آن بود که او را زده و بضمانت او حکم کنند، و قول دیگر آنست که یوسف از آنها پرسید: کیفر سارق در نزد شما چگونه است؟ گفتند: کیفرش آنست که خود او را بسزای اینکار ماخوذ دارند.
wikifeqh: قوانین_جزایی_پادشاه_مصر_(قرآن)