قمارباز
/qomArbAz/
مترادف قمارباز: آس باز، شطار، قاب باز، گنجفه باز، مقامر
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
قمارباز (ترانه مدونا). «قمارباز» ( به انگلیسی: Gambler ) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا مدونا است که در سال ۱۹۸۵ میلادی منتشر شد.
wiki: قمارباز (ترانه مدونا)
قمارباز (رمان). قمارباز ( روسی: Игрок، Igrok ) رمان کوتاهی از داستایفسکی است، رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایفسکی به رولت می باشد که الهام بخش نوشتن این کتاب شد، نویسنده در هنگام نوشتن کتاب تحت مهلت سختی برای بازپرداخت بدهی اش ناشی از قمار بود.
قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روز نگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانواده ای روس است که بر اثر تحولات و بی لیاقتی ها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده اند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت می کند که یا از قمارخانه برگشته است یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد دارد اما در پی باختن در قمار تمام ثروت خود را از دست میدهد
راوی داستان آلکسی ایوانوویچ فردی دانشگاه رفته و به قول خودش نجیب زاده است که شغل آموزگاری دارد. داستان از جایی شروع می شود که وی به عنوان معلم سرخانهٔ نوه های ژنرال در استخدام او است. ژنرال افسر بازنشستهٔ ارتش روسیه است که در ضمن داستان اشاره می شود که با درجهٔ سرهنگی بازنشسته شده است؛ ولیکن خود را همه جا ژنرال معرفی می کند و دیگران نیز او را به این نام می خوانند. ژنرال به سبب بدهی سنگین مالی، تمام املاکش را در روسیه گرو گذاشته و حالا همراه خانوادهٔ خود در هتلی در رولتنبورگ اقامت دارد. راوی تعریف می کند که جز خانوادهٔ ژنرال و او که به عنوان معلم بچه ها ملازم آن ها است، چه کسانی در کنار ژنرال هستند: مارکیز دوگریو یک بورژوای فرانوسوی که ژنرال مبلغ زیادی به او بدهکار است، مادمازل بلانش دوکومنژ که ژنرال دل به او بسته همراه با مادرش کنتس دوکومونژ، مستر آسلی یک نجیب زادهٔ انگلیسی که سهام دار کارخانهٔ قند است و پرنس نیلسکی که ارتباط خاصی با خانواده ندارد ولی در گردش ها آن ها را همراهی می کند.
راوی عشق جنون آمیزی به پولینا الکساندرونا پراسکوویا، دختر خواندهٔ ژنرال، دارد. این احساس از یک سو و تمایل او برای به چالش کشیدن آدم های متظاهر افرادش برای این که نقاب نزاکت و ادب را از چهرهٔ خود بردارند و نیات مادی و پست خود را نمایان کنند، باعث می شود بی پروا به بحث هایی با ژنرال و دوگریو بپردازد که موجبات خشم و تعجب ایشان را برمی انگیزد؛ ولی نکته سنجی های رندانهٔ راوی باعث می وشود که آن دو در بسیاری از موارد از واکنش دادن به حرف های او عاجز شوند. مستر آسلی این رفتار راوی را می پسندد و لذا با او طرح دوستی می ریزد و ضمن گفتگوهایش با او فاش می کند که مادمازل بلانش و دوگریو هیچ کدام حقیقتاً نسب اشرافی ندارند.
قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روز نگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانواده ای روس است که بر اثر تحولات و بی لیاقتی ها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده اند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت می کند که یا از قمارخانه برگشته است یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد دارد اما در پی باختن در قمار تمام ثروت خود را از دست میدهد
راوی داستان آلکسی ایوانوویچ فردی دانشگاه رفته و به قول خودش نجیب زاده است که شغل آموزگاری دارد. داستان از جایی شروع می شود که وی به عنوان معلم سرخانهٔ نوه های ژنرال در استخدام او است. ژنرال افسر بازنشستهٔ ارتش روسیه است که در ضمن داستان اشاره می شود که با درجهٔ سرهنگی بازنشسته شده است؛ ولیکن خود را همه جا ژنرال معرفی می کند و دیگران نیز او را به این نام می خوانند. ژنرال به سبب بدهی سنگین مالی، تمام املاکش را در روسیه گرو گذاشته و حالا همراه خانوادهٔ خود در هتلی در رولتنبورگ اقامت دارد. راوی تعریف می کند که جز خانوادهٔ ژنرال و او که به عنوان معلم بچه ها ملازم آن ها است، چه کسانی در کنار ژنرال هستند: مارکیز دوگریو یک بورژوای فرانوسوی که ژنرال مبلغ زیادی به او بدهکار است، مادمازل بلانش دوکومنژ که ژنرال دل به او بسته همراه با مادرش کنتس دوکومونژ، مستر آسلی یک نجیب زادهٔ انگلیسی که سهام دار کارخانهٔ قند است و پرنس نیلسکی که ارتباط خاصی با خانواده ندارد ولی در گردش ها آن ها را همراهی می کند.
راوی عشق جنون آمیزی به پولینا الکساندرونا پراسکوویا، دختر خواندهٔ ژنرال، دارد. این احساس از یک سو و تمایل او برای به چالش کشیدن آدم های متظاهر افرادش برای این که نقاب نزاکت و ادب را از چهرهٔ خود بردارند و نیات مادی و پست خود را نمایان کنند، باعث می شود بی پروا به بحث هایی با ژنرال و دوگریو بپردازد که موجبات خشم و تعجب ایشان را برمی انگیزد؛ ولی نکته سنجی های رندانهٔ راوی باعث می وشود که آن دو در بسیاری از موارد از واکنش دادن به حرف های او عاجز شوند. مستر آسلی این رفتار راوی را می پسندد و لذا با او طرح دوستی می ریزد و ضمن گفتگوهایش با او فاش می کند که مادمازل بلانش و دوگریو هیچ کدام حقیقتاً نسب اشرافی ندارند.
wiki: قمارباز (رمان)
قمارباز (فیلم ۱۹۷۱). «قمار» ( انگلیسی: Gambler ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دو آناند اشاره کرد.
wiki: قمارباز (فیلم ۱۹۷۱)
قمارباز (فیلم ۱۹۷۴). «قمارباز» ( به انگلیسی: The Gambler ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر درام و جنایی به نویسندگی جیمز توباک و کارگردانی کارل رایز محصول سال ۱۹۷۴ است. [ ۱] [ ۲]
• جیمز کان
• پل سوروینو
• لورن هوتن
• برت یانگ
• جیمز وودز
• ام امت والش
"الکس فرید" پروفسور ادبیات است. او علاقه زیادی به قمار بازی دارد. وقتی پولهایش تمام می شود، او از دوست دختر، مادر و در نهایت از افرادی خطرناک پول قرض می گیرد و. . .
• جیمز کان
• پل سوروینو
• لورن هوتن
• برت یانگ
• جیمز وودز
• ام امت والش
"الکس فرید" پروفسور ادبیات است. او علاقه زیادی به قمار بازی دارد. وقتی پولهایش تمام می شود، او از دوست دختر، مادر و در نهایت از افرادی خطرناک پول قرض می گیرد و. . .
wiki: قمارباز (فیلم ۱۹۷۴)
قمارباز (فیلم ۱۹۹۵). «قمارباز» ( Gambler ) یا ریسک یک فیلم است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد.
wiki: قمارباز (فیلم ۱۹۹۵)
قمارباز (فیلم ۲۰۱۳). «قمارباز» ( لیتوانیایی: Lošėjas ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
wiki: قمارباز (فیلم ۲۰۱۳)
قمارباز (فیلم ۲۰۱۴). قمارباز ( انگلیسی: The Gambler ) فیلمی در ژانر درام جنایی است که در سال ۲۰۱۴ به نمایش درآمد.
جیم بنت که در خانواده ای بسیار ثروتمند به دنیا آمده است و هرگز کمبودی در زندگی نداشته، دانشیار ادبیات معاصر است و بیهوده تلاش می کند تا فلسفه وجودی را به دانشجویانی درس بدهد که بیشتر نگران نمرات خود به نظر می رسند تا آموختن نکات ریز فرهنگ ادبی. نمایشنامه نویسی که از خود بی خبر است، در سال ۲۰۰۷ یک موفقیت ادبی بدست می آورد که نام آوری و شهرت ویژه ای برایش به ارمغان می آورد.
از آن پس هیچ چیز جز قماربازی که جیم از آن انرژی و سوخت لازم برای پیگیری سبک زندگی خودکشاننده اش را بیرون می کشد، یعنی تنها چیزی که به زندگیش معنا و مفهومی می بخشد، او را به هیجان در نمی آورد. او که مبالغ قابل توجهی بدهکار است، به هیچوجه قصد بازپرداخت بدهی خود به روسای سالنهای زیرزمینی قفقازی، آفریقایی آمریکایی و کره ای، که برخی با او ابراز هم دردی هم می کنند، ندارد. با این حال برخی ار آنها مادر، دوست دخترش، و یکی از دانشجویان دختر او، یعنی تنها دانشجویی را که به نظر می رسد استعداد ادبی ویژه ای از خود نشان می دهد و با کار کردن به عنوان پیشخدمت در قمارخانه مخفی دنیای زیرزمینی، تأمین مالی تحصیلاتش را به دوش گرفته، تهدید می کنند. به موازات آن، رابطه آنها پیچیده تر می شود. دختر بسیار جسورتر از آن چیزی است که جیم در ابتدا تصور می کرده. اما هیچ چیز نمی تواند او را از میزهای قماربازی دور نگه دارد. برای فسخ قراردادهایی که بر عزیزانش سنگینی می کند، اما نه فقط از راه بازپرداخت بدهی هایش، او می پذیرد تا یکی از دانشجویانش را درگیر بازی در یک مسابقه تقلبی بسکتبال کند.
• مارک والبرگ
• بری لارسون
• جان گودمن
• مایکل کی ویلیامز
• جسیکا لنگ
• سونیا والگر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجیم بنت که در خانواده ای بسیار ثروتمند به دنیا آمده است و هرگز کمبودی در زندگی نداشته، دانشیار ادبیات معاصر است و بیهوده تلاش می کند تا فلسفه وجودی را به دانشجویانی درس بدهد که بیشتر نگران نمرات خود به نظر می رسند تا آموختن نکات ریز فرهنگ ادبی. نمایشنامه نویسی که از خود بی خبر است، در سال ۲۰۰۷ یک موفقیت ادبی بدست می آورد که نام آوری و شهرت ویژه ای برایش به ارمغان می آورد.
از آن پس هیچ چیز جز قماربازی که جیم از آن انرژی و سوخت لازم برای پیگیری سبک زندگی خودکشاننده اش را بیرون می کشد، یعنی تنها چیزی که به زندگیش معنا و مفهومی می بخشد، او را به هیجان در نمی آورد. او که مبالغ قابل توجهی بدهکار است، به هیچوجه قصد بازپرداخت بدهی خود به روسای سالنهای زیرزمینی قفقازی، آفریقایی آمریکایی و کره ای، که برخی با او ابراز هم دردی هم می کنند، ندارد. با این حال برخی ار آنها مادر، دوست دخترش، و یکی از دانشجویان دختر او، یعنی تنها دانشجویی را که به نظر می رسد استعداد ادبی ویژه ای از خود نشان می دهد و با کار کردن به عنوان پیشخدمت در قمارخانه مخفی دنیای زیرزمینی، تأمین مالی تحصیلاتش را به دوش گرفته، تهدید می کنند. به موازات آن، رابطه آنها پیچیده تر می شود. دختر بسیار جسورتر از آن چیزی است که جیم در ابتدا تصور می کرده. اما هیچ چیز نمی تواند او را از میزهای قماربازی دور نگه دارد. برای فسخ قراردادهایی که بر عزیزانش سنگینی می کند، اما نه فقط از راه بازپرداخت بدهی هایش، او می پذیرد تا یکی از دانشجویانش را درگیر بازی در یک مسابقه تقلبی بسکتبال کند.
• مارک والبرگ
• بری لارسون
• جان گودمن
• مایکل کی ویلیامز
• جسیکا لنگ
• سونیا والگر
wiki: قمارباز (فیلم ۲۰۱۴)
مترادف ها
ورزشکار، ادم شوخ، قمار باز، هرزه و مهمل
قمار باز
پیشنهاد کاربران
مقامر. [ م ُ م ِ ] ( ع ص ) به گرو بازنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . قمارباز و حریف. ( آنندراج ) ( غیاث ) . قمارکننده. قمارباز. ( از ناظم الاطباء ) :
به یک اندازه اند بر در بخت
... [مشاهده متن کامل]
مرد فرهنگ با مقامر و شنگ.
ناصرخسرو.
قمر شد با سر زلفش مقامر
دل من برده شد کاری است نادر.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 209 ) .
دلم باید جهاز اندر میانه
چو زلفش با قمر باشد مقامر.
امیرمعزی ( دیوان ایضاً ص 209 ) .
ای کم زن مقامر بدباز بی هنر
خواهی که کم نبازی یاد نگار گیر.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 167 ) .
تا کی به زیر دور فلک چون مقامران
از بهر برد خویش دم �لی � و �لک � زنیم.
سنائی ( دیوان ایضاً ص 222 ) .
کم نشین با مقامر و غماز
که برهنه ت کنند همچو پیاز.
سنائی.
قضا تأویل سهم او ندارد
حریف خویش بشناسد مقامر.
انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 221 ) .
دست مقامر ببوس نقش حریفان بخواه
بزم صبوحی بساز نقل دگرگون بیار.
خاقانی.
یک دم و نیم جان گرو دارم
من مقامر دلم چنین باشد.
خاقانی.
در این رصدگه خاکی چه خاک می بیزی
نه کودکی نه مقامر ز خاک چیست تو را.
خاقانی.
گفتا که منم سلیم عامر
سرکوب زمانه مقامر.
نظامی.
مقامر را سه شش می باید ولیکن سه یک می آید. ( گلستان ) . سر و ریش مقامران را فرمود که بتراشند. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 371 ) .
به یک اندازه اند بر در بخت
... [مشاهده متن کامل]
مرد فرهنگ با مقامر و شنگ.
ناصرخسرو.
قمر شد با سر زلفش مقامر
دل من برده شد کاری است نادر.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 209 ) .
دلم باید جهاز اندر میانه
چو زلفش با قمر باشد مقامر.
امیرمعزی ( دیوان ایضاً ص 209 ) .
ای کم زن مقامر بدباز بی هنر
خواهی که کم نبازی یاد نگار گیر.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 167 ) .
تا کی به زیر دور فلک چون مقامران
از بهر برد خویش دم �لی � و �لک � زنیم.
سنائی ( دیوان ایضاً ص 222 ) .
کم نشین با مقامر و غماز
که برهنه ت کنند همچو پیاز.
سنائی.
قضا تأویل سهم او ندارد
حریف خویش بشناسد مقامر.
انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 221 ) .
دست مقامر ببوس نقش حریفان بخواه
بزم صبوحی بساز نقل دگرگون بیار.
خاقانی.
یک دم و نیم جان گرو دارم
من مقامر دلم چنین باشد.
خاقانی.
در این رصدگه خاکی چه خاک می بیزی
نه کودکی نه مقامر ز خاک چیست تو را.
خاقانی.
گفتا که منم سلیم عامر
سرکوب زمانه مقامر.
نظامی.
مقامر را سه شش می باید ولیکن سه یک می آید. ( گلستان ) . سر و ریش مقامران را فرمود که بتراشند. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 371 ) .
در پارس" منگ باز"