قلی

/qoli/

فرهنگ اسم ها

اسم: قلی (پسر) (ترکی) (تلفظ: gholi) (فارسی: قلی) (انگلیسی: gholi)
معنی: غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
برچسب ها: اسم، اسم با ق، اسم پسر، اسم ترکی

لغت نامه دهخدا

قلی. [ ق َل ْی ْ ] ( ع مص ) بریان کردن گوشت. || بر سر زدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قلی. [ق َ لا ] ( ع اِ ) قلیا. قِلْی ْ. قلی الصباغین. شب العصفر. ( مخزن الادویه ). و در اصفهان گهلا و در خراسان شخار و در گیلان و شیراز قلیا و به هندی سجی و ساجی و درکابل اشغار نامند. و آن چیزی است متخذ از اشنان سوخته بدین نحو که برزمین اندک کودی میکنند و بر آن اشنان تازه بسیار جمع میکنند و بالای آن نی و خار یا هیمه آتش میزنند اندک رطوبتی از آن سیلان مینماید و در آن مجتمع و منجمد میگردد و هر چند در آن اشنان رطوبت و چسبندگی زیاده باشد زیاده بعمل می آید تاآنکه مانند قرصی و گرده بزرگی والا مانند حبهای بزرگ و کوچک میباشد و از نبات رمث و رمرام نیز بعمل می آورند و در بلاد کرمان و روم و ملتان خوب بعمل می آید و رومی بهترو قرصهای آن بزرگ و صاف و ملتانی اکثر ریزه با خاکستر آمیخته و مسموع گشته و در ملتان نیز از اقراص بعمل می آید و در جایی که گیاه آن را می سوزانند ظرفی سفالی شبیه به دیگچه دفن مینمایند که رطوبت سایله از آن در آن جمع و منعقد گردد و آن بسیار خوب می شود و بهترین این صاف سیاه براق شبیه به حجرالرحی است که قوف نامند و بعد از آن ممزوج به رمث و رمرام آنچه مانندخاکستر سیاه که در آن پارچهای کوچک باشد زبون و جزءاعظم صابون است طبیعت آن در چهارم گرم و خشک و با قوت سمیت افعال و خواص آن ، جالی و محرق و اکال و اقوی از ملح بمراتب اعضاء الغذاء و چون آن را هفت مرتبه در آب حل کنند و بجز علقه تصفیه نموده منعقد سازند آشامیدن یک قیراط آن جهت تقویت معده و انهضام طعام و آوردن اشتها و قطع بلغ و رفع قی مایوس العلاج و تحلیل ورم طحال العین و اکتحال آن رافع بیاض چشم حیوانات ،القروح و الثآلیل و غیرها، طلای آن خورنده گوشت زاید زخمها و زایل کننده ثآلیل و نواصیر و برص و بهق و جرب رطب سعفه المضار یک درم آن کشنده درهمان روز و دو درم آن در ساعت و قابل العلاج نیست و بالجمله مداوای آن مداوای صابون خورده و آشامیدن ادهان و امراق چرب و قی نمودن است و در اطلیه استعمال آن به تنهایی ممنوع است و بدون ادهان زیرا که محدث یبسی است که رفعآن دشوار است وچون آن را در روغن حل کنند و بر انگور بپاشند بزودی آن را مویز گرداند. ( مخزن الادویه ).

قلی. [ ق ِل ْی ْ ] ( ع اِ ) آنچه از حمض و نخود سوخته سازند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) و به آن قلیا و قیلیاء نیز گویند. ( اقرب بنقل از اساس ). || آب اشنان. ( منتهی الارب ). رجوع به ماده قبل شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) خاکستری که از سوخته حمض گیرند قلیا . توضیح این کلمه در عربی آمده و از عربی وارد زبانهای اروپایی شده .
دهی از دهستان شیخواست بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در ۸۵ هزار گزی شمال باختر اسفراین و ۱۵ هزار گزی شمال مالرو جان آباد به جاجرم موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است .

گویش مازنی

/ghali/ سفید کردن ظروف مسی به وسیله ی قلع - قلع

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) ( ط ) مم صالح

پیشنهاد کاربران

آتاترک در ترکیه حرف ق را حذف و بجای آن از حرف ک استفاده کرد و از حرف ح به جای حرف خ را رواج داد
چند مورد از کلمات ترکی که دارای حرف ق در زبان فارسی هستند عبارتند از
قاشق ، اتاق، قابلمه، باجناق، اتراق، آلاچیق, ییلاق، قشلاق ، قزل آلا، بقچه، بنجاق، منقل، قرمز، قالپاق، قایق، یاتاقان ، قره قورت، قاشمار، قرمساق، قیمه، قمه، قره سو، آق سو، قاجار، باتلاق، قرمه، ساروق، قلیچ، یاغی، قوم آهک، اجاق، قیماق، قاطلمه، قزلر ، آقل و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

سلام
حرف ق و خ از کلمات پرکاربرد در زبان ترکی هست
حرف ق و خ از حروف پرکاربرد در زبان ترکی هست
ترک های عزیز به جایی حرف غ یا ق حرف های ک یا گ می گویند آدم کم باید زبان خودش بلد باشه قلی در زبان ترکی می شود کلی بند لینک ویکی واژه رو قرار می دهم که گفته کلی یک واژه فارسی هست و بعد منبع استادان دانشگاه ترکی می گذارم که گفتند چقدر در زبان قبل احترام ترکی چقدر فارسی چقدر عربی غیر هست آقا ایکس نشان می دهم کُت تن کی هست
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/کلی
شیشه ی این واژه چه ربطی عبد عربی دارد واقعا آدم بی سوادی هستی به من ثابت شد قدمت اوستا از کتاب قبل احترام کاشغری خیلی بیشتر کتاب جعلی آن پان ترک زبان خودت رو بلد نیستی ق غ از حرف استفاده نمی کنند به جای حرف گ وک استفاده می کنند می فهمید ی شیشه ی چند حسابی در آبادیس حرف های خند دارش و جعلیش🤣🤣😅🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدندیا مدرک معتبر ندارند مدرک شون جعلی است با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند
درجواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
یک روزی از�برتراند راسل� ( فیلسوف، نویسنده و فعال صلح ) در قرن ۱۹ و ۲۰، پرسیدند چرا افراد متعصب حتی از فکر کردن و شک کردن درباره عقایدشون می ترسند؟
ایشون در پاسخ گفتن:
“چون او ( شخص متعصب ) فکر می کنه که چطور به تاول های پام بگم که این همه راهی که اومدم، اشتباه بود!”
تعصب یکی از بدترین طرز فکرهایی است که ما می توانیم در زندگی مان داشته باشیم.
آدمی که درگیر طرز فکر متعصبانه می شود، در واقع زاویه نگاه خودش را محدود می کند.
افراد متعصب، به طور کلی به شکل کورکورانه و بدون دلیل و منطق کافی، به موضوعی که مورد نظرشان هست نگاه می کنند و همین باعث می شود نتوانند تفکر منطقی و درست داشته باشند.
افرادی که درگیر تعصب می شوند، بخش منطق مغزشان از کار می افتد و با پرخاش یا ترس با بقیه ارتباط برقرار می کنند.
برای اینکه از این سم بزرگ ( تعصب ) دور بشویم، بهترین راه این است که پرسشگری را در خودمان تقویت کنیم.
وقتی من و شما، درباره یک موضوعی پرسش درست انجام بدیم و تحقیق کنیم، از یک جانبه نگاه کردن به اون موضوع دور می شویم.
پس اگر دوست ندارید به شکل یک آدم بی منطق و متعصب دیده شوید، حتما در مورد عقاید و باورهایتان:
• منابع موافق و مخالف رو مطالعه کنید
• پرسش های چالشی بپرسید
• تفکر منطقی کنید ( با دلیل و منطق و به شکل مستند در مورد موضوع فکر کنید. )
👤 ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز
احمق به کسانی گفته میشود که برای اثبات گفته هایشان هیچ مدرکی ارائه نمیکنند اما برای زیر سوال بردن گفت دیگران از آنها مدرک طلب میکنند!
✍ آنتوان چخوف

قلی کلمه ای تورکی است که در اصل قول می باشد وبه معنی عبد و نوکر است به تنهایی ویا اکثرا در آخر اسامی خدا و پیغمبر و امامان می اید و نشانه اخلاص و احترام به انهاست مثل تانریقولی یعنی عبد اله رضاقلی یعنی عبدالرضا غلام یعنی نوکرم و غیره دیوان الغات تورک لغتنامه شاهمرسی
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی قلی از ریشه ی دو واژه ی کل و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

قلیقلیقلیقلی
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی قلی از ریشه ی دو واژه ی کل و ی فارسی هست در ترکی آذربایجانی حرف خ استفاده می شود ولی ترکی استانبولی خیر در کل در ترکی ق غ استفاده نمی شود
قلیقلیقلیقلی
واژه قلی
معادل ابجد 140
تعداد حروف 3
نقش دستوری
ترکیب اسم خاص اشخاص پهلوی کل
آواشناسی qoli
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگِ سَنسکریت
در در این واژه کلی از ریشه واژه پهلوی کل است خیلی حرف این یارو پان ترکیسم جای بس داره مثلا من اشتباه این واژه ترکی پارسی گفتم چرا توهین می کنی پان ترکیسم چنین آدم های هستند گزافه گو بی شخصیت بی خانواده بی اصالت بی فرهنگ و دشمن مردم عزیز با اصالت با و با فرهنگ ایران
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

واژه قلی ریشه ی سنسکریت در زبان ترکی واژه ق و خ نیست به واژه قلی می گویند در ترکی کلی که واژه کل یا کلی ریشه ی نیاهندوایرانی دارد
در کل این واژه قلی یا کلی ترکی نیست دوستان که هر واژه رو بدون تحقیق دست به قوم خود ربط می دهید کم تحقیق کردم بد نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
https://en. m. wiktionary. org/wiki/قلی

واژه قلی بند اشتباه بالا گفتم پارسی دارد ریشه ی سنسکریت در زبان ترکی واژه ق و خ نیست واژه زیری که زبان ترکی است به واژه قلی می گویند کلی که واژه کل یا کلی ریشه ی نیاهندوایرانی دارد در کل این واژه قلی یا کلی ترکی نیست دوستان که هر واژه رو بدون تحقیق دست به قوم خود ربط می دهید کم تحقیق کردم بد نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
https://en. m. wiktionary. org/wiki/قلی

قل ( با تلفظ qul ) در ترکی می شود بنده و خدمتگزار یا برده هم معنی می دهد. کلمه a کلمه b ی هم در ترکی معادل ترکیب کلمه b ِ کلمه a است. مثلا، ساختمان سقفی: سقفِ ساختمان با کیتاپ جیلدی ( کتاب جلدی ) : جلدِ کتاب.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین: الله قلی: بنده ی خدا، خدمت گزارِ خدا. علی قلی: خدمتگزارِ علی.
دوستی گفتند که قل ( با تلفظ qol ) در ترکی یعنی بازو که درست است وای در اینجا این معنی چندان منطقی به نظر نمایید.

واژه قلی یک واژه کاملا پارسی است چون به ترکی می شود کلی می شود این واژه قلی صد درصد پارسی است.
قلی به معنی بزگ زاده کلمه ترکی
قولوم در ترکی میشه خدمتگذار

قولی یا شکل قلی هم میشود بازومند و پیشخدمت هم معنی میدهد
قلی: ۗ ایست به از پیوند [نشانه ای در به خوانی ( تجوید ) قرآن است]
ۗ اَلْوَقْفُ أَوْلا مَعَ جَوازُ الْوَصْلِ
قلی ( ترکی ) غلام
قلی کلمه ترکی هست و قل در زبان ترکی یعنی بازو همانطور که در عربی یدالله معادلش می شود الله قلی و یا علی قلی یعنی بازوی علی
فرهنگ اسم ها
اسم: قلی ( پسر ) ( ترکی ) ( تلفظ: gholi ) ( فارسی: قلی )
لغت نامه دهخدا
قلی. [ ق َل ْی ْ ] ( ع مص ) بریان کردن گوشت. || بر سر زدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) .
قلی. [ق َ لا ] ( ع اِ ) قلیا. قِلْی ْ. قلی الصباغین. شب العصفر. ( مخزن الادویه )
قلی ( Guli ) در زبان گرجی به معنی قلب هست
قلی نام یکی از طوایف ایل سکوند لر است که در استان لرستان و شمال خوزستان سکونت دارند
مخفف قلیدون
شجرنامه ایل منجزی بهداروند
معروف به کران منجزی *کرمنجی - پسران معجزه گر *
هسته اصلی ایل بزرگ لر بختیاروند
سپهسالار بختیار *بدر خان*
بجن*بیژن - باجمال*
شیخ محمد عالی خان
ملکشاه
محمد خورشید
...
[مشاهده متن کامل]

ابوالحسن خان بختیاروند
سهراب خان
رستم خان بختیاروند پلنگ
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
@@ - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
*طهماسب قلی خان - پیلتن*
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*شامصیر - عالیجاه شه میر*
قاسم خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند
شاهمنصورخان بختیاروند ایلخان
میر رستم خان آقاسی
تاج الدین امیر قنبر
عالی ویسی
عالی مهمد
حیات الله خان
چهل امیر
آشتیان
***شجرنامه تیره خیرالدین وند
*سیاه منصور - خدر*
پسران خیری
( بدرالدین*بیرالدین - شمس الدین - محمود شاه )
- بدرالدین
- 1
2 -
3
4 -
5 -
6 -
7 -
-
عواص *هواس*
-
دوست محمد
-
علی
-
-
رضا
*****
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ معروف به هفت کر بیگی
1 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
تیره بزرگ آشتیانی وند
شاهمنصور وند
مصیری
ویسی
شمس الدین
طایفه زیلایی
طایفه خلیلی طهماسب قلی
طایفه میلاسی*میرآقاسی*
طایفه شیاسی*شیرآقاسی *
تیره یوسف وند
تیره اسماعیل وند خلیلی
تیره شمس خلیلی*رستمی پلنگ*
طایفه رستم مصیری
تیره عالی مهمدی خلیلی
تیره تاجمیری خلیلی
طایفه علاءالدین وند
تیره آدینه وند
تیره سراج الدین
تیره حاتم وند
2 - مهدی خان ( تیره مهدی پور - تیره مهدی وند - مهرعالی - رحمالی - بالی - عالی )
3 - اردشیر خان ( شیروند - شهروند - شروند - شروان )
4 - تاج الدین خان ( تیره تاجدی وند )
5 - آ بلی خان*آبیل خان. بالی خان*
( بلی بیگیوند - طایفه بلیوند - بلی خلیلی ::بلیلی ، بلیل )
6 - خیرالدین وند ( خیری وند - خدروند - سیاه منصور )
7 - احمد وند*حمه وند *
( احمد وند - )
سایر تیره های خلیلی
( تیره های::چهاربنیچه - هارونی - اسماعیل وند - صالح حاجی - اسفندیاری - بیرگانی - کوزری - تیپ آهی - غریبی - قنبروند - میرزاوند - علیمردان - علیمراد وند - جهانگیری. . . . . )
****
دیگر بزرگان طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
- ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
- حسین خان پسر ابوالفتح خان
- حسام الدین خان ایل پسر ابدال خان بختیاروند ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر رستم خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
- - جلال خان و بهرام خان بختیاروند
پسر ان احمد خان بختیاروند ایلخان
- اسماعیل خان و محمد حسین خان بختیاروند ایلخان پسران یوسف خان
آدینه خان بختیاروند
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال
( احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان )
جلال وند - بهرام وند - کلاوند - سوند*حسین وند* - مصطفی وند - علی اکبروند - خواجه وند - دوستی*دوسنی* -
حسام الدینی
سایر تیره ها::حاتم وند - علمداری - ویسی - طایفه مال احمدی فارس - طایفه
مال احمدی گردگرد منجزی
****
@ - طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
( صالح وند - آدینه وند. . . . )
@ - طایفه ابوالحسنی منجزی
( حسن برادر خلیل خان ایل بیگی )
@؛طایفه نیم بنیچه *لیمونچی *منجزی
( قاسم عالی وند - عباس وند - قربان وند - عاشور وند - مهمید وند - محمدی )
@ - طایفه ملکشاه وند لملمی
( مال ملک - مال ملی - مله شه. میشه )
( ملکشاه دوم پسر شاه منصور خان )
@ - طایفه شیخ محمد عالی لملمی
( شیخالی - شیخ عالی وند - عالی وند - شمخال )
@ - طایفه لو خرده
( خورشید وند - . . . . )
@ - طایفه سینه پهن ( مازه پهن - میر گپ )
@ - طایفه روا جهانگیری منجزی
ایل عالی جمالی بهداروند
( عالی پسر جمال پسر جهانگیر خان *بهدار* )
*****
رستم خان بختیاروند پلنگ *رستم کلاه چرمینه*
فرمانده جنگجویان لر بختیاروند در جنگ چالدران شهید شد
***
در پی شکست شاه طهماسب صفوی از سپاه عثمانی و پناه آوردن او به کوههای لرستان
جهانگیر خان ( پیلتن ) بختیاروند رئیس ایل بختیاروند سپاه عثمانی را شکست داد
شاه صفوی این پیروزی را معجزه دانست
و جنگجویان لر بختیاروند را پسران معجزه گر نامید
از آن موقع نام این گروه از ایل لر بختیاروند ::کران منجزی نامیده شد
کران منجزی ::کرمنجی
جهانگیر خان اولین رئیس ایلات بختیاروند بود
نیمی از
ایل کرمنجی به خراسان شمالی کوچ داده
شد
ولی از هر طایفه نیمی در ایل لر بختیاری باقی ماند
طایفه شاکی*شقاقی *بهداروند
طایفه حسنکی بهداروند *قائد جافر ( زفرانلو )
طایفه زنگنه
طایفه چنگایی*چگنی*بهداروند
طایفه شالو*شادلو*
طایفه سعید
طایفه سعید لرزانی
طایفه لر لک بابادی
طایفه الکی بهداروند
طایفه چهار بنیچه*بنیچه رها*
تیره سیاه منصور
تیره ملکشاه وند
تیره شیخ عالی وند
طایفه سهراب*سور و*بهداروند
*****
تمام ایلخانان ایل لر بزرگ از سلسله صفوی و افشاری و زندیه و اوایل قاجار
از ایل منجزی بهداروند بودند
( ( بهدار*بهادر* یک مقام دولتی در زمان صفوی بود برای
خوانین ایل بختیاروند ) )
( ( به دلیل شجاعت و دلیری ایل لر بختیاروند شاه طهماسب صفوی نام بختیاری را بر کل ایل لر بزرگ گذاشتند ) )
ایل لر بزرگ شامل ( ایل ممسنی. ایل شبانکاره. ایل کهگیلویه. ایل بویر احمد. ایل لیراوی. . ایل چهارلنگ
. ایل هفت لنگ . ایل لر شول )
*****
تیره زیلایی رستمی در ایل قشقایی
تیره رستمی پلنگ*شمس خلیلی*منجزی
کوه سرقل*سرقله*در دهستان جهانگیری *زیلایی * محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
::::
طایفه سرقلی در ایذه از این مکان
مهاجرت کرده
تیره زیلایی - تیره قاسمی - تیره طهماسبی
****
جهانگیر خان*طهماسب قلی * بختیاروند ایلخان پدر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
- قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی
تیره قاسم عالی وند در طایفه نیم بنیچه *لیمونچی *منجزی در پر نوشته و پرزرد
- رستم خان آقاسی پدر تاج الدین امیر قنبر و پسرش شمس الدین بختیاروند خلیلی
جد تمام
تیره های زیلایی در کشور
*زیلابی، زیرآبی::پایین دست رود کارون*
- شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
جد تیره بزرگ آشتیانی وند *آتش بیگیان *

بالای کوه، قله، با عظمت، عظیم، یکی از پسران سلسله و جد بزرگ ایل قلی وند ( کلی وند، کولیوند ) در استان لرستان می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس