قزانی
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
📜طایفه قزانی
این واژه در میان اهالی مازندران عموما ( ( قزم چاهی ) ) تلفظ می شود.
✍ تلفظ واژه:
قزقان چای، قزم چای، قزان چاه، قزانچای، قزقان، قزقام، قزغام، قزنون، قزان و قزقونچای
✍ روستا قزان چاه یا دهستان قزان چای در شهر ارجمند فیروزکوه واقع شده است که در گذشته متعلق به لاریجان آمل بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
✍در گذشته، در مناطق مختلف مازندران گویشهای خاصی وجود داشته که مورد استفاده مردم منطقه بوده است؛ گویش طبری ، گویش سِلیری ( سیلگری ) ، گویش زَرگری و . . . ازبیشترین گویشهای مرسوم بوده است. یکی از دغدغه ها و نگرانی های ما همیشه این است که در لا به لای گذر زمان فرهنگها و زبانهای مادریمان تحریف و یا گم نشود و باید برای حفظ و حراست از فرهنگ بومی و زبانهای مادری و محلی مان تلاش کنیم .
✍سِلیری یکی از گویش هایی است که در فیروزکوه و در منطقه ( ( قزقانچای ) ) که به زبان عامیانه قزنچای نیز تلفظ می شود وجود داشته، محلی های ساکن روستای ( ( قزقانچای ) ) به لحاظی هم طایفه و یا از یک تیره و تبار هستند و این گویش با در آمیخته شدن زبانهای قومسی ( افتری، سرخه ای و لاسگردی ) و طبری ( محلی مازندرانی ) به وجود آمده و امروزه جز چند واژه مصطلح که بعضی از افراد مسن و یا میانسال به ضرورت چند کلمه در میان سخنانشان تکلم می کنند، اثر زیادی از آن باقی نمانده� است.
✍دکتر منوچهر ستوده ( ایرانشناس، جفرافیادان و پژوهشگر ایرانی ) در جلد دهم کتاب فرهنگ ایران شناسی به بررسی این زبان پرداخته است.
اندک لغات جمع آوری شده توسط دکتر ستوده که در کتاب فرهنگ ایران زمین جلد دهم آمده است به شرح زیر می باشد ؛
( ( گفته شده که یکی از دلایل به وجود آمدن گویش سِلیری، یکی بودن شغل افراد این منطقه[قزقانچاه] بوده� و در این فرضیه بیان شده که ممکن است میان شغل و زبان مردم این منطقه رابطه ایی وجود داشته باشد .
✍ در بیش از ۲۸ آبادی از بلوک های قزقونچای، مزه رود و فیروزکوه واقع در استان مازندران به لوتر سلیری سخن گفته می شود و مردها بیشتر از زنها و بچه ها به این لوتر مسلط هستند.
✍در گذشته بیشتر مردم ( ( قزقانچای ) ) مسگر ( سفیدگر ) و یا دوره گرد بودند و به دلیل شرایط سخت هوایی در فصل زمستان که سبب کمبود شغل یا حتی نبود آن می شد، بیشتر اهالی دو به دو به سفرهای داخل یاخارج از استان برای مدت سه، چهار وحتی شش ماهه می رفتند و برای صحبت های خصوصی از این گویش در سفر استفاده می کردند از آثار باقی مانده این گویش و این شغل می شه به بازار مسگرها در گیلان و خاندان های قشقایی و سالاری [از طایفه ی قزانچای] روستای کرکنار و گروه سقایی قزانچاهی مقیم سفیدتور بندپی غربی بابل اشاره کرد، هم چنین یکی بودن شغل نیز قالبا" سبب نزدیکی افراد به هم می شده و این دلیل خوبی برای گسترش این گویش در بین افراد منطقه می شد .
✍در این بین روایتی غیر مستند از کاربرد این گویش در مواقع حساس و مقتضی وجود دارد و آن اینکه می گویند؛ یکی از اهالی همین منطقه قزقانچای که در زمان جنگ در اسارت نیروهای عراقی به سر می برد از این گویش ( سِلیری ) برای شرح حال خویش در نامه نگاری به خانواده اش استفاده نمود .
از آنجایی که در بحث نظامی گری و به ویژه زمان جنگ حفظ اطلاعات بسیار مهم می باشد، مسئولین عراقی از خواندن این نامه معذور بودند به دلیل آنکه به گویش های محلی مسلّط نبودند . بخشی از نامه به این شرح است:
( اَمار کوتار اوزار نَکِننه اَمار هَسرا هَسه )
یعنی : به ما نان نمی دهند و ما گرسنه هستیم .
کوتار ، بارین : نان��� اوزار : وجود داشتن ( درست کردن ) ��هَسرا : گرسنه
فعل های و ضمایر به کار رفته نیز به زبان طبری ( محلی مازندرانی ) می باشد.
📚 منبع: کتاب ادملاوند و شجره نامه اشاداد محسن داداش پور باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_ادملاوند
@edmolavand ﷽
📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
این واژه در میان اهالی مازندران عموما ( ( قزم چاهی ) ) تلفظ می شود.
✍ تلفظ واژه:
قزقان چای، قزم چای، قزان چاه، قزانچای، قزقان، قزقام، قزغام، قزنون، قزان و قزقونچای
✍ روستا قزان چاه یا دهستان قزان چای در شهر ارجمند فیروزکوه واقع شده است که در گذشته متعلق به لاریجان آمل بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
✍در گذشته، در مناطق مختلف مازندران گویشهای خاصی وجود داشته که مورد استفاده مردم منطقه بوده است؛ گویش طبری ، گویش سِلیری ( سیلگری ) ، گویش زَرگری و . . . ازبیشترین گویشهای مرسوم بوده است. یکی از دغدغه ها و نگرانی های ما همیشه این است که در لا به لای گذر زمان فرهنگها و زبانهای مادریمان تحریف و یا گم نشود و باید برای حفظ و حراست از فرهنگ بومی و زبانهای مادری و محلی مان تلاش کنیم .
✍سِلیری یکی از گویش هایی است که در فیروزکوه و در منطقه ( ( قزقانچای ) ) که به زبان عامیانه قزنچای نیز تلفظ می شود وجود داشته، محلی های ساکن روستای ( ( قزقانچای ) ) به لحاظی هم طایفه و یا از یک تیره و تبار هستند و این گویش با در آمیخته شدن زبانهای قومسی ( افتری، سرخه ای و لاسگردی ) و طبری ( محلی مازندرانی ) به وجود آمده و امروزه جز چند واژه مصطلح که بعضی از افراد مسن و یا میانسال به ضرورت چند کلمه در میان سخنانشان تکلم می کنند، اثر زیادی از آن باقی نمانده� است.
✍دکتر منوچهر ستوده ( ایرانشناس، جفرافیادان و پژوهشگر ایرانی ) در جلد دهم کتاب فرهنگ ایران شناسی به بررسی این زبان پرداخته است.
اندک لغات جمع آوری شده توسط دکتر ستوده که در کتاب فرهنگ ایران زمین جلد دهم آمده است به شرح زیر می باشد ؛
( ( گفته شده که یکی از دلایل به وجود آمدن گویش سِلیری، یکی بودن شغل افراد این منطقه[قزقانچاه] بوده� و در این فرضیه بیان شده که ممکن است میان شغل و زبان مردم این منطقه رابطه ایی وجود داشته باشد .
✍ در بیش از ۲۸ آبادی از بلوک های قزقونچای، مزه رود و فیروزکوه واقع در استان مازندران به لوتر سلیری سخن گفته می شود و مردها بیشتر از زنها و بچه ها به این لوتر مسلط هستند.
✍در گذشته بیشتر مردم ( ( قزقانچای ) ) مسگر ( سفیدگر ) و یا دوره گرد بودند و به دلیل شرایط سخت هوایی در فصل زمستان که سبب کمبود شغل یا حتی نبود آن می شد، بیشتر اهالی دو به دو به سفرهای داخل یاخارج از استان برای مدت سه، چهار وحتی شش ماهه می رفتند و برای صحبت های خصوصی از این گویش در سفر استفاده می کردند از آثار باقی مانده این گویش و این شغل می شه به بازار مسگرها در گیلان و خاندان های قشقایی و سالاری [از طایفه ی قزانچای] روستای کرکنار و گروه سقایی قزانچاهی مقیم سفیدتور بندپی غربی بابل اشاره کرد، هم چنین یکی بودن شغل نیز قالبا" سبب نزدیکی افراد به هم می شده و این دلیل خوبی برای گسترش این گویش در بین افراد منطقه می شد .
✍در این بین روایتی غیر مستند از کاربرد این گویش در مواقع حساس و مقتضی وجود دارد و آن اینکه می گویند؛ یکی از اهالی همین منطقه قزقانچای که در زمان جنگ در اسارت نیروهای عراقی به سر می برد از این گویش ( سِلیری ) برای شرح حال خویش در نامه نگاری به خانواده اش استفاده نمود .
از آنجایی که در بحث نظامی گری و به ویژه زمان جنگ حفظ اطلاعات بسیار مهم می باشد، مسئولین عراقی از خواندن این نامه معذور بودند به دلیل آنکه به گویش های محلی مسلّط نبودند . بخشی از نامه به این شرح است:
( اَمار کوتار اوزار نَکِننه اَمار هَسرا هَسه )
یعنی : به ما نان نمی دهند و ما گرسنه هستیم .
کوتار ، بارین : نان��� اوزار : وجود داشتن ( درست کردن ) ��هَسرا : گرسنه
فعل های و ضمایر به کار رفته نیز به زبان طبری ( محلی مازندرانی ) می باشد.
📚 منبع: کتاب ادملاوند و شجره نامه اشاداد محسن داداش پور باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_ادملاوند
📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─