فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
چرا اغوز خان چرا همه جا با ترک بد هستند چرا هیچ سایتی غذا ترکی نزده چرا؟!
تاریخچه 5 هزارساله قرمه سبزی
�قورمه سبزی� از کی اختراع شد؟ بنا به تحقیقات تاریخی، قورمه سبزی غذایی ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ ساله است و این یعنی اختراع نشده، بلکه تکامل یافته و �غذای ملی� شده؛ و البته یکی از نمادهای همبستگی فرهنگی و تغذیه ای ایرانی ها.
... [مشاهده متن کامل]
به گزارش ایلنا، �نجف دریابندری� در �کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز� قورمه سبزی را جزو �خورش های سبز� قرار داده که این طورند: �منظور از خورش های سبز، خورش هایی است که یک پای ثابت آن ها را سبزی هایی مانند تره و جعفری و نعنا و گشنیز تشکیل می دهد. چاشنی این خورش ها معمولا آب لیمو، آب نارنج، آب غوره یا لیموی عمانی است�. ترکیبات این غذای ملی ایران هم که نزد ایرانیان به �غذای مادری� و �چیزی شبیه زبان مادری�! معروف است در کتب آشپزی چنین است: �این خورش با سبزی قورمه شامل تره، جعفری، شنبلیله، گشنیز و اسفناج یا برگ چغندر به همراه لوبیا قرمز یا لوبیا چیتی و گوشت قرمز پخته می شود. مزه این خورش باید کمی ترش باشد از این رو، به آن کمی لیمو عمانی خشک یا آب لیموی تازه می افزایند�.
نکته جالب�قورمه سبزی�هم این است که: �این غذا در ادوار تاریخی توانسته به تمام نیازها و سلایق پاسخگو باشد و انعطاف ظریفی که از خود به نمایش گذاشته است این قدرت را داشته که مردم تمام شهرها را در تمام دوره های مختلف زمانی به یکدیگر پیوند دهد و فریاد برآورد که ما همه ایرانی هستیم�.
تکامل قورمه سبزی در زمان و مکان!
درباره تاریخچه قورمه سبزی اولین نکته اینکه در گذشته غذایی مخصوص بهار و تابستان بوده است؛ �قورمه سبزی را تنها در بهار و فصل های گرم که سبزی به وفور پیدا می شده است، طبخ می کردند و مثل امروز غذایی چهارفصل نبوده است�. دیگر اینکه: �این غذا از ترکیب دو کلمه قورمه و سبزی تشکیل شده است. قورمه در زبان ترکی به معنی گوشت ریزشده است، اما در هنر آشپزی، روش طبخی است که برای نگهداری گوشت به کار می رود و ابداع عشایر است.
عشایر ایران برای اینکه بتوانند گوشت را تا سال بعد مصرف کنند آن را در چربی خود گوشت سرخ می کردند و سپس در کوزه یا مشک می ریختند و به اصطلاح گوشت را قورمه می کردند. این قورمه به تنهایی غذایی لذیذ است، اما در فصل های مختلف با مواد غذایی ترکیب می شده است تا طعم های بدیعی به وجود بیاورد. . .
در نهایت ترکیب گوشت قورمه شده که کمی هم خشک است، با سبزی تازه، آب و لوبیا یکی از بی نظیرترین طعم های دنیا را به وجود آورده است�.
نکته مهم درباره تکامل قورمه سبزی هم اینکه: �تبدیل قورمه سبزی به آنچه ما امروز می خوریم در گذر زمان و با چرخش این غذا در دیارهای مختلف اتفاق افتاده است. همین حالا اگر به شهرهای مختلف ایران سفر کنید با غذاهایی آشنا می شوید که شباهت زیادی به قورمه سبزی دارند ولی قورمه سبزی به معنای امروزی اش نیستند. مثلا در برخی شهرها ازجمله مشهد و همدان آبگوشت قورمه سبزی داریم که انگار آب قورمه سبزی را زیاد کرده اند تا در نبود برنج، بتوان در آن نان خرد کرد و به عنوان یک غذای نانی خورد. . .
امروزه مواد اولیه این خورش در هرجا و هرفصلی در دسترس است و تنها تفاوت این غذا در شهرهای مختلف به نوع لوبیای آن یا کم و زیاد شدن یکی دو نوع سبزی برمی گردد. . . و مثلا در مدل آذربایجانی آن از لوبیای چشم بلبلی استفاده می شود و به سبزی های مرسوم، گشنیز و برگ چغندر یا اسفناج هم اضافه می کنند�.
یادگار پیشدادیان و کیان
در منابع تاریخی به قورمه سبزی به عنوان خوراکی از گوشت و انواع سبزی ها اشاره شده است و آن را یکی از خورش های اصلی و محبوب ایرانی دانسته اند. از همه جالب تر اینکه �نادر میرزا قاجار� نواده �فتحعلی شاه قاجار� در کتاب �خوراک های ایرانی� که به آشپزی دوره قاجار اختصاص دارد درباره قورمه سبزی نوشته است: �این خورش را خانه خدای[فرمانروای خانه؛ منظور همسرش است] سرود[گفت] که یادگار پیشدادیان و کیان است. نخست که خورش ها کرده اند، این خوردنی بوده است، مگر آنکه قورمه زبان ترکان است و به پارسی خورش سبزی است و اکنون به همه جای قورمه سبزی گویند. بانو گوید این خورش را خوالیگر[آشپز، طباخ] من چنان پزد که به جهان بامزه تر از آن نباشد�.
جا افتادن یا نیفتادن!
حُسن ختام این خورش محبوب ایرانی هم اینکه جا افتادن و نیفتادن آن همیشه محل بحث است در خانه ها و مهمانی ها و گفتگوهای ایرانی ها. دیگر اینکه قورمه سبزی برای خودش یک روز هم دارد که ایرانی ها در فضای مجازی و رسانه ها برایش بزرگداشت می گیرند و اولین شنبه آذر ماه است و آن را �روز جهانی قورمه سبزی� می نامند.
آخر سر هم اینکه این غذا یک ضرب المثل هم دارد که همان است که می گویند: فلانی کله اش بوی قورمه سبزی می دهد. یکی از دلایلی که برای رواج این ضرب المثل ذکر می شود این است که چون در گذشته این غذا را برای مجالس ترحیم و خیرات اموات نیز می پختند وقتی کسی کارهای خطرناک می کرد یا علیه قدرتمندان حرف های ناخوشایند و تند و تیز می زد درباره اش می گفتند: کله اش بوی قورمه سبزی می دهد. � �
منبع: همشهری آنلاین
واژه قرمه یا قورمه ( qōrma ) از فارسی کلاسیک به ارث رسیده است، پوست پاره ای که از بینی ستور بریده و آونگان گذارند جهت نشان. || نشانی است که بر تیر قمار نمایند مانند قرم شتر را. || جامه ای که بدان فرش را پاک کنند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) جای بریدن از بینی شتر. || پوست پاره بریده آونگان گذاشته جهت نشان. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نوعی خورش که مرکب است از گوشت خردکرده و سبزی و لوبیا و غیره. قرمه سبزی.
- قرمه کردن ؛ تکه تکه کردن. قیمه کردن. خرد کردن.
منبع. Hayyim, Sulayman ( 1934 ) “قرمه”, in New Persian–English dictionary, Teheran: Librairie - imprimerie B�roukhim
پان ترک ها یعنی چه مشت آدم وطن فروش بی رگ ریشه و ضد ایرانی هستند البته این بی رگ ریشه ها مزدور ترکیه و جمهوری باکو و البته اسرائیل هستند و هر کدام از آنها به من و غیر توهین کنه خودش جدآباد و بیرگ و ریشش هست.
تاریخچه 5 هزارساله قرمه سبزی
�قورمه سبزی� از کی اختراع شد؟ بنا به تحقیقات تاریخی، قورمه سبزی غذایی ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ ساله است و این یعنی اختراع نشده، بلکه تکامل یافته و �غذای ملی� شده؛ و البته یکی از نمادهای همبستگی فرهنگی و تغذیه ای ایرانی ها.
... [مشاهده متن کامل]
به گزارش ایلنا، �نجف دریابندری� در �کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز� قورمه سبزی را جزو �خورش های سبز� قرار داده که این طورند: �منظور از خورش های سبز، خورش هایی است که یک پای ثابت آن ها را سبزی هایی مانند تره و جعفری و نعنا و گشنیز تشکیل می دهد. چاشنی این خورش ها معمولا آب لیمو، آب نارنج، آب غوره یا لیموی عمانی است�. ترکیبات این غذای ملی ایران هم که نزد ایرانیان به �غذای مادری� و �چیزی شبیه زبان مادری�! معروف است در کتب آشپزی چنین است: �این خورش با سبزی قورمه شامل تره، جعفری، شنبلیله، گشنیز و اسفناج یا برگ چغندر به همراه لوبیا قرمز یا لوبیا چیتی و گوشت قرمز پخته می شود. مزه این خورش باید کمی ترش باشد از این رو، به آن کمی لیمو عمانی خشک یا آب لیموی تازه می افزایند�.
نکته جالب�قورمه سبزی�هم این است که: �این غذا در ادوار تاریخی توانسته به تمام نیازها و سلایق پاسخگو باشد و انعطاف ظریفی که از خود به نمایش گذاشته است این قدرت را داشته که مردم تمام شهرها را در تمام دوره های مختلف زمانی به یکدیگر پیوند دهد و فریاد برآورد که ما همه ایرانی هستیم�.
تکامل قورمه سبزی در زمان و مکان!
درباره تاریخچه قورمه سبزی اولین نکته اینکه در گذشته غذایی مخصوص بهار و تابستان بوده است؛ �قورمه سبزی را تنها در بهار و فصل های گرم که سبزی به وفور پیدا می شده است، طبخ می کردند و مثل امروز غذایی چهارفصل نبوده است�. دیگر اینکه: �این غذا از ترکیب دو کلمه قورمه و سبزی تشکیل شده است. قورمه در زبان ترکی به معنی گوشت ریزشده است، اما در هنر آشپزی، روش طبخی است که برای نگهداری گوشت به کار می رود و ابداع عشایر است.
عشایر ایران برای اینکه بتوانند گوشت را تا سال بعد مصرف کنند آن را در چربی خود گوشت سرخ می کردند و سپس در کوزه یا مشک می ریختند و به اصطلاح گوشت را قورمه می کردند. این قورمه به تنهایی غذایی لذیذ است، اما در فصل های مختلف با مواد غذایی ترکیب می شده است تا طعم های بدیعی به وجود بیاورد. . .
در نهایت ترکیب گوشت قورمه شده که کمی هم خشک است، با سبزی تازه، آب و لوبیا یکی از بی نظیرترین طعم های دنیا را به وجود آورده است�.
نکته مهم درباره تکامل قورمه سبزی هم اینکه: �تبدیل قورمه سبزی به آنچه ما امروز می خوریم در گذر زمان و با چرخش این غذا در دیارهای مختلف اتفاق افتاده است. همین حالا اگر به شهرهای مختلف ایران سفر کنید با غذاهایی آشنا می شوید که شباهت زیادی به قورمه سبزی دارند ولی قورمه سبزی به معنای امروزی اش نیستند. مثلا در برخی شهرها ازجمله مشهد و همدان آبگوشت قورمه سبزی داریم که انگار آب قورمه سبزی را زیاد کرده اند تا در نبود برنج، بتوان در آن نان خرد کرد و به عنوان یک غذای نانی خورد. . .
امروزه مواد اولیه این خورش در هرجا و هرفصلی در دسترس است و تنها تفاوت این غذا در شهرهای مختلف به نوع لوبیای آن یا کم و زیاد شدن یکی دو نوع سبزی برمی گردد. . . و مثلا در مدل آذربایجانی آن از لوبیای چشم بلبلی استفاده می شود و به سبزی های مرسوم، گشنیز و برگ چغندر یا اسفناج هم اضافه می کنند�.
یادگار پیشدادیان و کیان
در منابع تاریخی به قورمه سبزی به عنوان خوراکی از گوشت و انواع سبزی ها اشاره شده است و آن را یکی از خورش های اصلی و محبوب ایرانی دانسته اند. از همه جالب تر اینکه �نادر میرزا قاجار� نواده �فتحعلی شاه قاجار� در کتاب �خوراک های ایرانی� که به آشپزی دوره قاجار اختصاص دارد درباره قورمه سبزی نوشته است: �این خورش را خانه خدای[فرمانروای خانه؛ منظور همسرش است] سرود[گفت] که یادگار پیشدادیان و کیان است. نخست که خورش ها کرده اند، این خوردنی بوده است، مگر آنکه قورمه زبان ترکان است و به پارسی خورش سبزی است و اکنون به همه جای قورمه سبزی گویند. بانو گوید این خورش را خوالیگر[آشپز، طباخ] من چنان پزد که به جهان بامزه تر از آن نباشد�.
جا افتادن یا نیفتادن!
حُسن ختام این خورش محبوب ایرانی هم اینکه جا افتادن و نیفتادن آن همیشه محل بحث است در خانه ها و مهمانی ها و گفتگوهای ایرانی ها. دیگر اینکه قورمه سبزی برای خودش یک روز هم دارد که ایرانی ها در فضای مجازی و رسانه ها برایش بزرگداشت می گیرند و اولین شنبه آذر ماه است و آن را �روز جهانی قورمه سبزی� می نامند.
آخر سر هم اینکه این غذا یک ضرب المثل هم دارد که همان است که می گویند: فلانی کله اش بوی قورمه سبزی می دهد. یکی از دلایلی که برای رواج این ضرب المثل ذکر می شود این است که چون در گذشته این غذا را برای مجالس ترحیم و خیرات اموات نیز می پختند وقتی کسی کارهای خطرناک می کرد یا علیه قدرتمندان حرف های ناخوشایند و تند و تیز می زد درباره اش می گفتند: کله اش بوی قورمه سبزی می دهد. � �
منبع: همشهری آنلاین
واژه قرمه یا قورمه ( qōrma ) از فارسی کلاسیک به ارث رسیده است، پوست پاره ای که از بینی ستور بریده و آونگان گذارند جهت نشان. || نشانی است که بر تیر قمار نمایند مانند قرم شتر را. || جامه ای که بدان فرش را پاک کنند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) جای بریدن از بینی شتر. || پوست پاره بریده آونگان گذاشته جهت نشان. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نوعی خورش که مرکب است از گوشت خردکرده و سبزی و لوبیا و غیره. قرمه سبزی.
- قرمه کردن ؛ تکه تکه کردن. قیمه کردن. خرد کردن.
منبع. Hayyim, Sulayman ( 1934 ) “قرمه”, in New Persian–English dictionary, Teheran: Librairie - imprimerie B�roukhim
پان ترک ها یعنی چه مشت آدم وطن فروش بی رگ ریشه و ضد ایرانی هستند البته این بی رگ ریشه ها مزدور ترکیه و جمهوری باکو و البته اسرائیل هستند و هر کدام از آنها به من و غیر توهین کنه خودش جدآباد و بیرگ و ریشش هست.
سلام عزیزان
قرمه سبزی غذای بسیار لذیذ ایرانی با مبدا آذربایجان میباشد که این غذا جزو غذاهای اصیل ترکی حساب میشود و در تبریز قرمه سبزی های بسیار خوشمزه تری پخت میشود.
قُرمه که در ترکی نیز بصورت قوورما تلفظ میشود از فعل قورماق به معنی تفت دادن یا بریان کردن می آید. سبزی قورما یعنی سبزی تفت داده شده نام این غذاست در برخی شهرهای دیگر بهش خورشت سبزی هم میگن که بهتره نام اصیلش یعنی قوورما سبزی استفاده شود.
... [مشاهده متن کامل]
ضمن اینکه در زبان ترکی صفت بر اسم مقدم است و همین نشان میدهد ساختار این کلمات از ترکی است مثلا در فارسی میگوییم غذای سرخ شده نمیگیم سرخ شده غذا ولی در ترکی میگوییم قیزاتمایش ( سرخ شده ) غذا
فرهنگ فارسی معین :
[ قُرْ م َ ] ( ترکی ، اِ ) قُرمه . از ترکی قاوورماق بمعنی بریان کردن . ( سنگلاخ ) . مطلق بریان خصوصاً گوشت بریان . ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . و طرز تهیه قورمه بدین گونه است که گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار کنند، نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده اند با خلال پیاز میریزند تا خوب سرخ شود و روغن آن کف کند، سپس زمین گذاشته و پس از سرد شدن در کوزه ٔ لعابدار ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فروبرده اند می بندند و در جای خنکی نگاه دارند
-
فکر نکنم این واژه مشابهتی به گَرم یا گَرمه و امثالهم داشته باشد.
قرمه سبزی غذای بسیار لذیذ ایرانی با مبدا آذربایجان میباشد که این غذا جزو غذاهای اصیل ترکی حساب میشود و در تبریز قرمه سبزی های بسیار خوشمزه تری پخت میشود.
قُرمه که در ترکی نیز بصورت قوورما تلفظ میشود از فعل قورماق به معنی تفت دادن یا بریان کردن می آید. سبزی قورما یعنی سبزی تفت داده شده نام این غذاست در برخی شهرهای دیگر بهش خورشت سبزی هم میگن که بهتره نام اصیلش یعنی قوورما سبزی استفاده شود.
... [مشاهده متن کامل]
ضمن اینکه در زبان ترکی صفت بر اسم مقدم است و همین نشان میدهد ساختار این کلمات از ترکی است مثلا در فارسی میگوییم غذای سرخ شده نمیگیم سرخ شده غذا ولی در ترکی میگوییم قیزاتمایش ( سرخ شده ) غذا
فرهنگ فارسی معین :
[ قُرْ م َ ] ( ترکی ، اِ ) قُرمه . از ترکی قاوورماق بمعنی بریان کردن . ( سنگلاخ ) . مطلق بریان خصوصاً گوشت بریان . ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . و طرز تهیه قورمه بدین گونه است که گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار کنند، نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده اند با خلال پیاز میریزند تا خوب سرخ شود و روغن آن کف کند، سپس زمین گذاشته و پس از سرد شدن در کوزه ٔ لعابدار ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فروبرده اند می بندند و در جای خنکی نگاه دارند
-
فکر نکنم این واژه مشابهتی به گَرم یا گَرمه و امثالهم داشته باشد.
غذای مورد علاقه ی کوروش کبیر برای وعده ی سحری
قورمه لری و فرس کهن است قورمه قِرِمانی به غذا دادن یا چرخی به غذا دادن تازود درست شود متل ( مثل ) حلوا که با حول وشتاب باید در ست شودکه حولمان است. وبسا هر قومی از آنجا که خوراکی همگانی است نامی یا بررسی ای در نام آن داشته باشد.
غرم یعنی میش کوهی،
در گذشته غرم را شکار می کردند و گوشت آن را همراه با نمک کافی و روغنی که از چربی خود غرم می گرفتند کمی می پختند و بعد خوراک نیم پز را در ون شکمبه خود غرم می ریختند و برای چندین روز نگهداری می کردند.
این خوراک نیمپز غرمه نام دارد و یکی از روش های نگهداری گوشت بدون یخچال است.
در گذشته غرم را شکار می کردند و گوشت آن را همراه با نمک کافی و روغنی که از چربی خود غرم می گرفتند کمی می پختند و بعد خوراک نیم پز را در ون شکمبه خود غرم می ریختند و برای چندین روز نگهداری می کردند.
این خوراک نیمپز غرمه نام دارد و یکی از روش های نگهداری گوشت بدون یخچال است.
قرمه سبزی اول اینکه کلمه ای با ریشه ی ترکی است در فارسی قرمه نداریم. در ترکی قرمه از فعل قورماق به معنی سرخ کردن تفت دادن و . . . میاد که قرمه سبزی میشه سبزی تفت داده شده
دوما این غذای سنتی مردم آذربایجان است در مراسم مختلف تهیه میکنند
... [مشاهده متن کامل]
حالا ایرانی بودن یا نبودنش را کاری ندارم ولی درست نیست شخصی بگه این غذا برای مردم اذربایجان یا ترک ها نیست در این صورت یکی میاد با سند میزنه تو صورتت که بفهمی وسط کویر لوت چطوری مارمولک میگرفتن میخوردن غذا کجا بود
دوما این غذای سنتی مردم آذربایجان است در مراسم مختلف تهیه میکنند
... [مشاهده متن کامل]
حالا ایرانی بودن یا نبودنش را کاری ندارم ولی درست نیست شخصی بگه این غذا برای مردم اذربایجان یا ترک ها نیست در این صورت یکی میاد با سند میزنه تو صورتت که بفهمی وسط کویر لوت چطوری مارمولک میگرفتن میخوردن غذا کجا بود
قُرمه سبزی، قرمه سبزی، سبزی خورش یا خورش سبزی از خورشت هایی است که معمولاً با برنج ( چلو ) و پیاز سرو می شود.
قرمه به تعبیر دهخدا نوعی خورش مرکب از گوشت خردکرده، سبزی و لوبیا است. قرمه سبزی در سراسر ایران گسترش یافته و بنا بر هر منطقه متفاوت است.
... [مشاهده متن کامل]
برای جا افتادن خورشت زمان زیادی نیاز است. این خورشت با سبزی قرمه ( دربرگیرندهٔ: تره، جعفری، شنبلیله و گشنیز، اسفناج یا برگ چغندر - زمستان که فصل اسفناج است از اسفناج و هنگامی که برگ چغندر فراهم است، برگ چغندر بکار می رود ) ، لوبیا و لپه اعم از چشم بلبلی، قرمز یا چیتی، گوشت قرمز طبخ می شود. مزّهٔ ترش قرمه سبزی از لیمو عمانی گرفته می شود، که قبل از اضافه کردن به خورشت، چند دقیقه در آب جوش قرار می دهند تا تلخی اش کمی گرفته شود.
در فضای مجازی و رسانه ها برای قرمه سبزی بزرگداشت می گیرند که مصادف با اولین شنبه آذر ماه است. قرمه سبزی اولین غذای ایرانی است که در ماورای جو توسط یاسمین مقبلی پخته شد.
قرمه به تعبیر دهخدا نوعی خورش مرکب از گوشت خردکرده، سبزی و لوبیا است. قرمه سبزی در سراسر ایران گسترش یافته و بنا بر هر منطقه متفاوت است.
... [مشاهده متن کامل]
برای جا افتادن خورشت زمان زیادی نیاز است. این خورشت با سبزی قرمه ( دربرگیرندهٔ: تره، جعفری، شنبلیله و گشنیز، اسفناج یا برگ چغندر - زمستان که فصل اسفناج است از اسفناج و هنگامی که برگ چغندر فراهم است، برگ چغندر بکار می رود ) ، لوبیا و لپه اعم از چشم بلبلی، قرمز یا چیتی، گوشت قرمز طبخ می شود. مزّهٔ ترش قرمه سبزی از لیمو عمانی گرفته می شود، که قبل از اضافه کردن به خورشت، چند دقیقه در آب جوش قرار می دهند تا تلخی اش کمی گرفته شود.
در فضای مجازی و رسانه ها برای قرمه سبزی بزرگداشت می گیرند که مصادف با اولین شنبه آذر ماه است. قرمه سبزی اولین غذای ایرانی است که در ماورای جو توسط یاسمین مقبلی پخته شد.
هی هر روز با یه نام کاربری نوشته میذاره!
ریشه واژه قرمه را که گفتم از غرمه سانسکریت و گرمه اوستایی به چم گرم کردن و پختن گرفته شده،
واژه سبزی هم که پارسی است،
خوراکی است با نامی سراسر ایرانی، خوراک کهن و آیینی ایران.
ریشه واژه قرمه را که گفتم از غرمه سانسکریت و گرمه اوستایی به چم گرم کردن و پختن گرفته شده،
واژه سبزی هم که پارسی است،
خوراکی است با نامی سراسر ایرانی، خوراک کهن و آیینی ایران.
قرمه سبزی غذای اصیل آذربایجانی است که بعدا توسط ترکان ساکن در تهران بعنوان غذای سنتی ایرانی به همه جای ایران سرایت کرد. بعضی از فارس زبانان بهش میگن خورشت سبزی ولی قورمه کلمه ای ترکی به معنی تفت داده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
قورمه از فعل قورماق یعنی تفت دادن میاد.
گَرمه هم هیچ ربطی به قورمه ندارد نه از ریشه ی یکسانی هستند نه گرمه کاربردی در طول تاریخ داشته نه اصلا منبعی براش وجود دارد بنده تحقیقات کافی کردم ضمنا سغدی ها مگه فارس بودن که اگر کلمه ای از سغدی رفته ترکی بعد رفته تو فارسی اصالتا فارسی باشه ؟
سغدی ها زبانشون سغدی بود و تبارشون هم نامشخص است. اما هیچ منبعی نیست نشون بده ترک ها از زبان سغدی تاثیر گرفتن
-
ارخون هم نام کتیبه سنگی نیست نام یک خط است خط باستانی زمانی که خیلی از زبان ها خط نداشتن ترک ها خط ارخون را داشتن . . . اون سنگ نوشته در مغولستان فقط یکی از صد ها سنگ نوشته به زبان ارخون است در نوار شمالی ایران کشورهای قزاقستان و . . . پر است از این نوع سنگ نوشته ها که به خط ارخون است و تاریخ ترک ها هم مبداش انجا نبوده است
-
فقط جام حسنلو 12 هزار سال قدمت داره
خلاصه که تاریخ و فرهنگ ایران از زمان سلجوقیان تا به قاجاریان تمام برگرفته از مردم ترک تبار و ترک زبان بوده است قطعا غذا ، جشن ها و اسطوره های ایرانی تاثیر گرفته از هزار سال حکومت ترکان بوده است.
مردم آذربایجان هم ترک زبان نشده است بلکه یه عده اقلیت تات زبان در بین ترکان زندگی میکرده که آنها منقرض شدند وگرنه مردم اذربایجان اصالتا در همان منطقه زندگی میکردند. هیچ مدرکی نیست نشان دهد مردم اذربایجان ترک نبوده حتی وقتی مغول ها به اذربایجان حمله کردند حکومت جاری اذربایجان دست ترکان بوده ترک ها با مغول ها جنگیدن چطور مغول ها ترک ها رو آوردن ؟
... [مشاهده متن کامل]
قورمه از فعل قورماق یعنی تفت دادن میاد.
گَرمه هم هیچ ربطی به قورمه ندارد نه از ریشه ی یکسانی هستند نه گرمه کاربردی در طول تاریخ داشته نه اصلا منبعی براش وجود دارد بنده تحقیقات کافی کردم ضمنا سغدی ها مگه فارس بودن که اگر کلمه ای از سغدی رفته ترکی بعد رفته تو فارسی اصالتا فارسی باشه ؟
سغدی ها زبانشون سغدی بود و تبارشون هم نامشخص است. اما هیچ منبعی نیست نشون بده ترک ها از زبان سغدی تاثیر گرفتن
-
ارخون هم نام کتیبه سنگی نیست نام یک خط است خط باستانی زمانی که خیلی از زبان ها خط نداشتن ترک ها خط ارخون را داشتن . . . اون سنگ نوشته در مغولستان فقط یکی از صد ها سنگ نوشته به زبان ارخون است در نوار شمالی ایران کشورهای قزاقستان و . . . پر است از این نوع سنگ نوشته ها که به خط ارخون است و تاریخ ترک ها هم مبداش انجا نبوده است
-
فقط جام حسنلو 12 هزار سال قدمت داره
خلاصه که تاریخ و فرهنگ ایران از زمان سلجوقیان تا به قاجاریان تمام برگرفته از مردم ترک تبار و ترک زبان بوده است قطعا غذا ، جشن ها و اسطوره های ایرانی تاثیر گرفته از هزار سال حکومت ترکان بوده است.
مردم آذربایجان هم ترک زبان نشده است بلکه یه عده اقلیت تات زبان در بین ترکان زندگی میکرده که آنها منقرض شدند وگرنه مردم اذربایجان اصالتا در همان منطقه زندگی میکردند. هیچ مدرکی نیست نشان دهد مردم اذربایجان ترک نبوده حتی وقتی مغول ها به اذربایجان حمله کردند حکومت جاری اذربایجان دست ترکان بوده ترک ها با مغول ها جنگیدن چطور مغول ها ترک ها رو آوردن ؟
مگر قرار است برای ریشه یابی واژه ها سازمان ثبت اسناد و ریشه های تاریخی وجود داشته باشد؟ ریشه یابی واژه ها بر پایه ی همانندی بُن ها و چم ( معنی ) آنها و نیز پیشینه ی تاریخیِ کاربرد این بن ها در زبانهای همسایه انجام می شود، این روش و روالی ست که ریشه شناسان و زبان شناسان انجام می دهند.
... [مشاهده متن کامل]
درباره ی واژه ی قرمه که از آن کارواژه ی قوورماق ( گرم کردن، تفت دادن ) در ترکی ساخته شده نیز همین روال در پیش گرفته می شود یعنی همانندی بن این واژه که غرمه یا گرمه است و چم یا معنی این بن که گرم کردن و پختن می باشد و نیز پیشینه ی این بن که دیرینگی چند هزار ساله در زبانهای اوستایی و سانسکریت دارد؛
بنابراین گفته می شود ریشه ی واژه ی قرمه در زبانهای آریایی است، اینک اگر شما پیشینه ی کهن تری از اوستا و سانسکریت در ترکی می دانید بگویید تا ما هم بدانیم، نخستین نوشته به ترکی، سنگنوشته اورخون یافت شده در شمال مغولستان از حدود ۱۳۰۰ سال پیش است ترکی سند کهن تری ندارد پس هنگامی که ریشه ی واژگان در زبانهای دیرینه تر یافت می شود به ناچار باید بگوییم ترکی بسیاری از واژگان را در فرایند شکل گیریِ خودش از زبانهای پیرامونی وامواژه گرفته است.
نمونه ی دیگرش کارواژه ی خندیدن که در ترکی گولمک است، دوستان برای توجیه می گویند که گل ترکی است در حالیکه سند کهنی برای سخنشان نشان نمی دهند، واژه ی گل ریشه ی بسیار کهن تری در پهلوی و اوستا دارد این واژه درون ترکی رفته و چون ویژگی زبان ترکی اینگونه است که به سادگی از واژه ها با چسباندن یک پسوند ماق کارواژه می سازد گولماق را هم از آن به چم خندیدن برسازی کرده است از این نمونه های ساخت کارواژه از وامواژه ها در ترکی فراوان است که خودت بهتر می دانی.
کوچ نشینی هم مگه چیز بدی است که در برابرش سنگر می گیری؟ یک شیوه ی زندگی ست برخی اقوام آریایی نیز کوچ نشین بوده اند و برخی مانند بختیاری ها هنوز هم کوچ نشینند چیز بدی نیست، کوچ نشینی ترکها هم یک جستار تاریخی است که همه می دانند من نگفته ام، واژه اتاق هم به گمان بسیار از اتراق گرفته شده یعنی جاگیری و لنگر انداختن قوم کوچ نشین در جایی، که واژه اتاق از آن گرفته شده ولی واژه دیوار یک واژه در بن مایه های کهن پهلوی ست که درون ترکی شده و به سادگی با چسبیدن پسوند ماق نقش کارواژه به چم ایستادن یافته، چون دیوار چیزی ایستاده است ترکی مفهوم ایستادن را از واژه ی دیوار به ریخت دووارماق برسازی کرده است، ترکی از این نمونه ها بسیار دارد.
ترکی در آذربایگان و آناتولی هم از شاخه اوغوزی است ولی کیست که نداند مردم ترکیه همان بیزانسی ها و رومیهای هزار سال پیش هستند خودشان هم می گویند، مردم آذربایگان نیز به گفته ی تاریخنگاران و جهانگردان که از هزار سال پیش تا حدود دوره صفوی نوشته شده، پهلوی زبان ( با گویش آذری ) معرفی شده اند با شاعران و کتابهای به زبان پهلوی ولی پیش از صفوی هیچ اثر ترکی در آذربایگان نیست.
درباره قرقیزها هم من چیز ناپسندی یا دشنام آمیزی نگفتم حتا شک کردم و نوشته ی خودم را بازخوانی کردم چیز بدی که شما را اینگونه برآشفته در آن نبود شاید خوابزده شده اید نمی دانم!
اینکه قرقیزها چه دارند چه ندارند به ما چه؟! نام ماناس نخستین بار حدود دویست و اندی سال پیش در یک نوشته فارسی در آسیای میانه آمده آنهم با داستانی بسیار کوتاه، ولی اینک داستانی که تاکنون به صورت شفاهی بوده را نویسنده ای معاصر گردآوری کرده، هزار ساله اش کجاست؟
خنده دار است ده برابر شاهنامه!!! چهارده برابر ایلیاد و ادیسه! مگه خاک و آجر بوده که فرغون فرغون جابجا کرده؟
همان شاهنامه را هم بسیار اندک کسانی باشند که همه اش را خوانده باشند فردوسی سی سال زمان گذاشت که ۶۰ هزار بیت شاهنامه را بنویسد اینک ده برابر شاهنامه چه شود! نوشتنش عمر نوح می خواهد همه ی حماسه های جهان روی هم این اندازه نمی شود مگر اینکه همان فرغون فرغون خاک و خشت بوده که انگار نویسنده گمان می کرده فقط او باید تاوان کم کاری و از فرهنگ به دور بودن پیشینیانش را بدهد!
لاف از سخن چو دُر توان زد / آن خشت بود که پرتوان زد
آن خشت و چیز کم ارزش است که می توان فراوان زد، صندوقچه ی دُر و گوهر حجم آنچنانی ندارد.
یک دسته گل دماغ پرور / از خرمن صد گیاه بهتر
... [مشاهده متن کامل]
درباره ی واژه ی قرمه که از آن کارواژه ی قوورماق ( گرم کردن، تفت دادن ) در ترکی ساخته شده نیز همین روال در پیش گرفته می شود یعنی همانندی بن این واژه که غرمه یا گرمه است و چم یا معنی این بن که گرم کردن و پختن می باشد و نیز پیشینه ی این بن که دیرینگی چند هزار ساله در زبانهای اوستایی و سانسکریت دارد؛
بنابراین گفته می شود ریشه ی واژه ی قرمه در زبانهای آریایی است، اینک اگر شما پیشینه ی کهن تری از اوستا و سانسکریت در ترکی می دانید بگویید تا ما هم بدانیم، نخستین نوشته به ترکی، سنگنوشته اورخون یافت شده در شمال مغولستان از حدود ۱۳۰۰ سال پیش است ترکی سند کهن تری ندارد پس هنگامی که ریشه ی واژگان در زبانهای دیرینه تر یافت می شود به ناچار باید بگوییم ترکی بسیاری از واژگان را در فرایند شکل گیریِ خودش از زبانهای پیرامونی وامواژه گرفته است.
نمونه ی دیگرش کارواژه ی خندیدن که در ترکی گولمک است، دوستان برای توجیه می گویند که گل ترکی است در حالیکه سند کهنی برای سخنشان نشان نمی دهند، واژه ی گل ریشه ی بسیار کهن تری در پهلوی و اوستا دارد این واژه درون ترکی رفته و چون ویژگی زبان ترکی اینگونه است که به سادگی از واژه ها با چسباندن یک پسوند ماق کارواژه می سازد گولماق را هم از آن به چم خندیدن برسازی کرده است از این نمونه های ساخت کارواژه از وامواژه ها در ترکی فراوان است که خودت بهتر می دانی.
کوچ نشینی هم مگه چیز بدی است که در برابرش سنگر می گیری؟ یک شیوه ی زندگی ست برخی اقوام آریایی نیز کوچ نشین بوده اند و برخی مانند بختیاری ها هنوز هم کوچ نشینند چیز بدی نیست، کوچ نشینی ترکها هم یک جستار تاریخی است که همه می دانند من نگفته ام، واژه اتاق هم به گمان بسیار از اتراق گرفته شده یعنی جاگیری و لنگر انداختن قوم کوچ نشین در جایی، که واژه اتاق از آن گرفته شده ولی واژه دیوار یک واژه در بن مایه های کهن پهلوی ست که درون ترکی شده و به سادگی با چسبیدن پسوند ماق نقش کارواژه به چم ایستادن یافته، چون دیوار چیزی ایستاده است ترکی مفهوم ایستادن را از واژه ی دیوار به ریخت دووارماق برسازی کرده است، ترکی از این نمونه ها بسیار دارد.
ترکی در آذربایگان و آناتولی هم از شاخه اوغوزی است ولی کیست که نداند مردم ترکیه همان بیزانسی ها و رومیهای هزار سال پیش هستند خودشان هم می گویند، مردم آذربایگان نیز به گفته ی تاریخنگاران و جهانگردان که از هزار سال پیش تا حدود دوره صفوی نوشته شده، پهلوی زبان ( با گویش آذری ) معرفی شده اند با شاعران و کتابهای به زبان پهلوی ولی پیش از صفوی هیچ اثر ترکی در آذربایگان نیست.
درباره قرقیزها هم من چیز ناپسندی یا دشنام آمیزی نگفتم حتا شک کردم و نوشته ی خودم را بازخوانی کردم چیز بدی که شما را اینگونه برآشفته در آن نبود شاید خوابزده شده اید نمی دانم!
اینکه قرقیزها چه دارند چه ندارند به ما چه؟! نام ماناس نخستین بار حدود دویست و اندی سال پیش در یک نوشته فارسی در آسیای میانه آمده آنهم با داستانی بسیار کوتاه، ولی اینک داستانی که تاکنون به صورت شفاهی بوده را نویسنده ای معاصر گردآوری کرده، هزار ساله اش کجاست؟
خنده دار است ده برابر شاهنامه!!! چهارده برابر ایلیاد و ادیسه! مگه خاک و آجر بوده که فرغون فرغون جابجا کرده؟
همان شاهنامه را هم بسیار اندک کسانی باشند که همه اش را خوانده باشند فردوسی سی سال زمان گذاشت که ۶۰ هزار بیت شاهنامه را بنویسد اینک ده برابر شاهنامه چه شود! نوشتنش عمر نوح می خواهد همه ی حماسه های جهان روی هم این اندازه نمی شود مگر اینکه همان فرغون فرغون خاک و خشت بوده که انگار نویسنده گمان می کرده فقط او باید تاوان کم کاری و از فرهنگ به دور بودن پیشینیانش را بدهد!
لاف از سخن چو دُر توان زد / آن خشت بود که پرتوان زد
آن خشت و چیز کم ارزش است که می توان فراوان زد، صندوقچه ی دُر و گوهر حجم آنچنانی ندارد.
یک دسته گل دماغ پرور / از خرمن صد گیاه بهتر
در پاسخ به مهدی کشاورز : هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد قورمه یا قرمه به شکل گرمه بوده است اگر چنین واژه ای هم در پهلوی یا هر زبان باستانی مناطق داخل ایران بوده هیچ ارتباطی با کلمه ی قورمه ندارد. کلمات از دل ملت ها بیرون میاد وقتی در زبان فارسی هیچ کجا کلمه ی قرمه استفاده نداره چطوری به ذهن باهوش امثال شما میرسه که از سغدی رفته فلاانجا بعد از اونجا رفته ترکی بعد از ترکی دوباره رفته تو فارسی ! یعنی رفته کل جهان رو دور زده و دوباره در قالب یک کلمه ی ترکی وارد فارسی شده ؟ خسته نباشید. این کلمه بصورت روزمره بین تمام مردم ترک جهان ( از جمله مردم آذربایجانی که شاخه ای از ترکان اغوز هستند ) کاربرد داره آیا فارس ها روزانه از کلمه قرمه بجز یه خورشت قرمه سبزی استفاده دارن ؟ اگر بله نشان دهید اگر خیر پس این کلمه ارتباطی به فارسی نوین یا همان دری ندارد. درباره ی کوچ نشین بودن ترکها هم شما یه چیز شنیدید و اون را تکرار میکنید دوست عزیز مردمی که کوچ نشین هست چطور اولین کلمات مربوط به یکجا نشینی مثل اتاق دیوار و . . . را دارد ولی شما مدعی تمدن ها هنوز هم واژه ای معادل آن ندارید ؟ حتما اتاق و دیوار هم فارسی هست و اول رفته سغدی بعد از سغدی وارد ترکی شده بعد از ترکی دوباره وارد فارسی شده! عجب !!!
... [مشاهده متن کامل]
تحلیل های آب دوغ خیاری به درد نمیخورد حرف میزنید طبق مستندات بزنید. ما اصالت کسی را زیر سوال نمیبریم ولی جعلیات قابل پذیرش نیست شما از کلمات فارسی دری دفاع کن هیچکس حق نداره به شما بگه بالا چشمت ابرو . . . ولی برای اصیل ترین کلمات ترکی داستان باقی نکنید لطفا. در ضمن شخصی که به زیرشاخه های یک زبان که هر کدام یک ملیت هستند پرچم خاص مرز خاص و تاریخ پر افتخاری دارن میگه قومیت مشخصه که هدفش چیه ! لازم به ذکره قرقیزها یک کتاب حماسی دارند به نام ماناس که تقریبا 500 هزار بیت هست یعنی از نظر حجمی ده برابر شاهنامه و همچنین قدمت ماناس به هزار سال میرسه و به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شده است. قرقیزها رقص مخصوص دارند لباس مخصوص دارند تاریخ بخصوصی دارند پرچم دارن و عقاید خاص خودشان را . . . آیا اینها برای ملیت بودن کافی نیست ؟ همینطور ترکمنستان همینطور قزاقستان و باقی کشور ها . . . همه هویت دارند . . . هویت را کسی ندارد که به تاریخ وفرهنگ بقیه دست دراز میکند و با ادعای توخالی آنها را مورد تحقیر قرار میدهد. موفق باشید
... [مشاهده متن کامل]
تحلیل های آب دوغ خیاری به درد نمیخورد حرف میزنید طبق مستندات بزنید. ما اصالت کسی را زیر سوال نمیبریم ولی جعلیات قابل پذیرش نیست شما از کلمات فارسی دری دفاع کن هیچکس حق نداره به شما بگه بالا چشمت ابرو . . . ولی برای اصیل ترین کلمات ترکی داستان باقی نکنید لطفا. در ضمن شخصی که به زیرشاخه های یک زبان که هر کدام یک ملیت هستند پرچم خاص مرز خاص و تاریخ پر افتخاری دارن میگه قومیت مشخصه که هدفش چیه ! لازم به ذکره قرقیزها یک کتاب حماسی دارند به نام ماناس که تقریبا 500 هزار بیت هست یعنی از نظر حجمی ده برابر شاهنامه و همچنین قدمت ماناس به هزار سال میرسه و به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شده است. قرقیزها رقص مخصوص دارند لباس مخصوص دارند تاریخ بخصوصی دارند پرچم دارن و عقاید خاص خودشان را . . . آیا اینها برای ملیت بودن کافی نیست ؟ همینطور ترکمنستان همینطور قزاقستان و باقی کشور ها . . . همه هویت دارند . . . هویت را کسی ندارد که به تاریخ وفرهنگ بقیه دست دراز میکند و با ادعای توخالی آنها را مورد تحقیر قرار میدهد. موفق باشید
خوب گفتی درواقع همون قرقیزها و قزاق ها و اویغورها ترک اند، مردم آذربایگان که از نظر چهره ای ایرانی اند، آذری هایی هستند که در این سه چهار سده ی گذشته ترک زبان شده اند.
اینک بریم سر قرمه: اینکه می گیم قرمه از گرمه اوستایی یا غرمه سانسکریت گرفته شده، صحبت از صد سال و دویست سال پیش نیست که میگی مثلن قرقیزها و پارسها رابطه ای نداشتند!
... [مشاهده متن کامل]
سخن از دست کم دو هزار سال پیشه، زمانی که ترکی تازه در حال شکل گیری و جذب بُنواژه و واژه های اصلی از زبان های پیرامون خودش مانند سغدی و سانسکریت و. . . بود، از اون زمان به بعد بوده که اقوام ترک به خاطر کوچنشین بودن به جاهای گوناگون ازجمله به سیبری و ایران و آناتولی و. . . رفتند و اون وامواژه ها رو هم هرجا رفتند با خودشون بردند به خاطر همین شما مثلن واژه قرمه رو در ۳۵ قبیله ترک می بینی این تعجبی نداره.
اینک بریم سر قرمه: اینکه می گیم قرمه از گرمه اوستایی یا غرمه سانسکریت گرفته شده، صحبت از صد سال و دویست سال پیش نیست که میگی مثلن قرقیزها و پارسها رابطه ای نداشتند!
... [مشاهده متن کامل]
سخن از دست کم دو هزار سال پیشه، زمانی که ترکی تازه در حال شکل گیری و جذب بُنواژه و واژه های اصلی از زبان های پیرامون خودش مانند سغدی و سانسکریت و. . . بود، از اون زمان به بعد بوده که اقوام ترک به خاطر کوچنشین بودن به جاهای گوناگون ازجمله به سیبری و ایران و آناتولی و. . . رفتند و اون وامواژه ها رو هم هرجا رفتند با خودشون بردند به خاطر همین شما مثلن واژه قرمه رو در ۳۵ قبیله ترک می بینی این تعجبی نداره.
قرمه کلمه ای اصیل و ریشه دار تُرکی میباشد. من در تمام 35 لهجه ی ترکی بررسی کردم این واژه یکسان است. اگر قرار بود از فارسی به ترکی وارد شود فقط باید در بین ترکان ایران رایج بود امکان ندارد کلمه ای از فارسی وارد قرقیزی یا قزاقی یا ایغور و . . . هم شود چون نه در مرزهای مناطق فارس نشین بودن نه مراوداتی داشته اند که بگیم این واژه از فارسی رفته اونجاها ! همچنین اتحاد تمام این زبان ها سر این کلمه نشان از اصالت آن میدهد. قرمه یعنی چیزی که تفت داده شده.
... [مشاهده متن کامل]
در ترکی قیزارتی یعنی چیزی که سرخ شده است و قرمز هم از همین فعل میاد و چیزی که تفت داده شده قرمه یا قورمه گفته میشود. قورمه سبزی = سبزیجاتی که تفت داده شده.
... [مشاهده متن کامل]
در ترکی قیزارتی یعنی چیزی که سرخ شده است و قرمز هم از همین فعل میاد و چیزی که تفت داده شده قرمه یا قورمه گفته میشود. قورمه سبزی = سبزیجاتی که تفت داده شده.
درود
جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن یا بریان کردن و. . . که هر یک گونه ای گرم کردن یا گرما دادن هستند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشه این کارواژه ی ترکی در قُرمه است یعنی ( گوشت ) گرما دیده و واژه های گرم و گرما نیز ریشه در گَرِمَ ( گرمَه ) اوستایی و غَرِمَ ( غرمَه ) سانسکریت دارند.
اکنون بر هر خرَد درست و عقل سلیمی به روشنی آشکار می شود که قرمه یا قاورمَه ( = گرما دیده، تفت داده ) از غرمَه یا گرمه از زبانهای آریایی به دست می آید نه آن کاگور و کاخور کذایی.
از این گذشته، پیشینه این زبان نیاترکی یا پروتوترکیکِ شما که بهتر است بگوییم [ترکی قدیم] چیست؟ از چه زمانی ست؟ از هزار سال چقدر فراتر می رود؟
آیا می توان بُنمایه های آن را که درباره آیینهای بودایی و مانوی ست و نویسندگانش نیز فرزانگان هندی و سغدی بودند را سرچشمه ای برای ریشه شناسی واژگان دانست؟ در برابر بنمایه های هزاران ساله اوستایی و سانسکریتی چه حرفی برای گفتن دارد؟! این کلبه پوشالی که به آن استناد می کنی به نسیمی بند است!
و هنگامی که وامواژه ای در آن ترکی قدیم راه یافته، خب طبیعی ست که در زبان فرزندانِ کوچرو اش که گویشهای ترکی باشند هم دیده شود این که دلیل نیست.
دانش ریشه شناسی باید با دیدی موشکافانه و با ژرفای نگاهی چند هزار ساله و بررسی بردبارانه همه ابعاد تاریخی، فرهنگی و پژوهش درباره پیوند میان اقوام کهن همراه باشد وگرنه همین می شود که شتابزده ریشه واژه ای را در "کاخور" ببیند و بر آن سرپوش گذارد!
-
زبان ترکی در آذربایگان ( و همچنین در شروان و آناتولی ) زبان وارداتیِ چند صد ساله ای بیش نیست، اگر می خواهید پژوهشگر زبان ریشه دار نیاکانتان باشید آن زبان پهلوی ست نه زبان ترکتازان صحراگردی که بنمایه های زبانشان به مغولستان و پیرامون باز می گردد.
جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن یا بریان کردن و. . . که هر یک گونه ای گرم کردن یا گرما دادن هستند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشه این کارواژه ی ترکی در قُرمه است یعنی ( گوشت ) گرما دیده و واژه های گرم و گرما نیز ریشه در گَرِمَ ( گرمَه ) اوستایی و غَرِمَ ( غرمَه ) سانسکریت دارند.
اکنون بر هر خرَد درست و عقل سلیمی به روشنی آشکار می شود که قرمه یا قاورمَه ( = گرما دیده، تفت داده ) از غرمَه یا گرمه از زبانهای آریایی به دست می آید نه آن کاگور و کاخور کذایی.
از این گذشته، پیشینه این زبان نیاترکی یا پروتوترکیکِ شما که بهتر است بگوییم [ترکی قدیم] چیست؟ از چه زمانی ست؟ از هزار سال چقدر فراتر می رود؟
آیا می توان بُنمایه های آن را که درباره آیینهای بودایی و مانوی ست و نویسندگانش نیز فرزانگان هندی و سغدی بودند را سرچشمه ای برای ریشه شناسی واژگان دانست؟ در برابر بنمایه های هزاران ساله اوستایی و سانسکریتی چه حرفی برای گفتن دارد؟! این کلبه پوشالی که به آن استناد می کنی به نسیمی بند است!
و هنگامی که وامواژه ای در آن ترکی قدیم راه یافته، خب طبیعی ست که در زبان فرزندانِ کوچرو اش که گویشهای ترکی باشند هم دیده شود این که دلیل نیست.
دانش ریشه شناسی باید با دیدی موشکافانه و با ژرفای نگاهی چند هزار ساله و بررسی بردبارانه همه ابعاد تاریخی، فرهنگی و پژوهش درباره پیوند میان اقوام کهن همراه باشد وگرنه همین می شود که شتابزده ریشه واژه ای را در "کاخور" ببیند و بر آن سرپوش گذارد!
-
زبان ترکی در آذربایگان ( و همچنین در شروان و آناتولی ) زبان وارداتیِ چند صد ساله ای بیش نیست، اگر می خواهید پژوهشگر زبان ریشه دار نیاکانتان باشید آن زبان پهلوی ست نه زبان ترکتازان صحراگردی که بنمایه های زبانشان به مغولستان و پیرامون باز می گردد.
قرمه ترکیست منبع:Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*KAgur - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق )
این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در پارسی باستان و سانسکریت دارد و در اصل از واژه های گَرِمَ در پارسی و غَرِمَ در سانسکریت به معنی گرما، گرم کردن یا داغ شدن گرفته شده.
... [مشاهده متن کامل]
واژه گَرِمَ یا غَرِمَ پس از درون شدن به زبان ترکی قدیم، به ریخت قورمَه درآمده وهمان درونمایه و مفهومِ گرم کردن را اینبار در قالب کارواژه قوورماق به معنی پختن به کار گرفته است.
این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در پارسی باستان و سانسکریت دارد و در اصل از واژه های گَرِمَ در پارسی و غَرِمَ در سانسکریت به معنی گرما، گرم کردن یا داغ شدن گرفته شده.
... [مشاهده متن کامل]
واژه گَرِمَ یا غَرِمَ پس از درون شدن به زبان ترکی قدیم، به ریخت قورمَه درآمده وهمان درونمایه و مفهومِ گرم کردن را اینبار در قالب کارواژه قوورماق به معنی پختن به کار گرفته است.
من استاد سراج و قنبری که شاید اسمظ رو شنیده باشین پرسیدم گفتن اینا کلمات کاملا فارسی هستن و نمیشه اونا تفکیک و به انگلیسی معنی کرد
در سایت های معتبر حوزه دستور پخت غذا مانند allrecipes. com معمولا علاوه بر نام محلی ( ghoermeh sabzi ) و یا ترجمه تحت الفظی ( green stew ) از معادل سازی های معنایی معتبر که نمونه آن در ابتدای نوشتار آورده شده برای آشنایی بهتر مردم جهان با اون غذا استفاده میشه
هر غذایی تو انگلیسی اسمش همان میشه پس gormeh sabzi کلمه ی درسته نه green chicken
از اسمش معلومه دگ قرمه سبزی
توضیح نمخواد ک
توضیح نمخواد ک
قُرمه آذریه فارسیش میشه خورش
قورمه کلمه ای ترکی است که شاید معادل فارسی آن تفت داده شده باشد قورمه سبزی یکی از غذاهای محبوب ایرانیان است طرز تهیه آن در همه شهرها متفاوت است ولی شاید چون این غذا مخصوص مردم آذربایجان هست و خاستگاه آن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شهر اربیل، وسایل اصلی تهیه این غذای محبوب با سبزی جات جعفری ، شنبلیله، کشنیش، گوشت قرمز ، لوبیای چشم بلبلی ، پیاز، لیمو عمانی باشد
سلام یک که خانم ملیکا green میشه سبز سبزی نیست معنی شما میشه مرغ سبز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)