قرقره

/qerqere/

مترادف قرقره: بوبین، چرخ

معنی انگلیسی:
spool, pulley, bobbin, caster, drum

لغت نامه دهخدا

( قرقرة ) قرقرة. [ ق َ ق َ رَ ] ( ع اِ ) نوعی از خنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خنده بلند. ( اقرب الموارد ). قهقهه. || بانگ کبوتر و شتر و شکم. ( منتهی الارب )( آنندراج ). صوت الحمام. ( اقرب الموارد ). || زمین پست نرم. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ظاهر روی. ( منتهی الارب ). پوست روی ، و گفته اند آنچه هویدا و نمایان باشد از محاسن آن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( مص ) ریختن قراره در دیگ. || بانگ کردن شتر. ( منتهی الارب ). دعاء الابل. ( اقرب الموارد ).

قرقرة. [ ق َ ق َ رَ ] ( اِخ ) لقب هازل نعمان بن منذر.
قرقره. [ ق ِ ق ِ رَ / رِ ق َ ق َ رَ / رِ ] ( اِ ) رجوع به غرغره شود. || نام چرخی است که گناهکاران را به ریسمان بسته بدان آویزند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چرخی است که گناهکاران را بریسمان بندند و بدان آویزند ۲ - چوبی استوانه یی که دو قاعده آن مسدود است و نخ ( خیاطی ) را در سطح استوانه پیچند .

فرهنگ معین

(قِ قِ رِ ) (اِ. ) نک غرغره .
(قَ قَ رِ ) (اِ. ) نک غرغره .

فرهنگ عمید

خندۀ بلند، قهقهه.
۱. استوانه ای با دو انتهای پهن که به دور آن نخ پیچیده شده باشد.
۲. قاب یا ماسورۀ چرخان که برای پیچیدن نخ، طناب، فیلم، نوار یا امثال آن ها به کار می رود.
۳. چرخ نصب شده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت، یا دورۀ شیاردار برای حمل طناب، تسمۀ جناغی، یا زنجیر، پولی.

فرهنگستان زبان و ادب

{pulley, sheave, pulley wheel} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] چرخ شیارداری برای جمع کردن بافه یا زنجیر

گویش مازنی

/ghar ghare/ & ماسوره که داخل مکو است و دور آن نخ پیچیده شود – از وسایل نخ ریسی و بافندگی سنتی & نوعی درخت جنگلی

واژه نامه بختیاریکا

چرخک

دانشنامه عمومی

قرقره (مکانیک). قِرقِره[ ۱] یا غرغره[ ۲] چرخی است که در لبه های خود شیاری دارد برای نگهداشتن طناب یا کابل. قرقره از ماشین های ساده است و معمولاً برای کاهش نیروی لازم برای کشیدن یا بلند کردن بارها طراحی می شوند.
شخصی می خواهد وزنه فوق العاده سنگینی را نه از راه پله بلکه از طریق پنجره ساختمان به داخل ساختمان انتقال دهد. او برای این کار از طناب و قرقره استفاده می کند. این وسایل باعث می شوند که وزنه با نیروی کمتر از وزن خود بالا کشیده شود. این کار چگونه عملی می شود؟
ابتدا جسم سنگینی را در نظر بگیرید که از دو طناب آویزان شده است. در این مجموعه نیروی روبه بالای وارد بر جسم برابر کشش طناب ها است و مجموع کشش طناب ها بر اساس شرط تعادل نیروها باید برابر وزن جسم باشد. اگر وزنه و سیستم آویخته آن متقارن باشد، کشش هر طناب برابر نصف وزن جسم خواهد بود.
هدف از به کار بردن دستگاه ها کاهش نیروی محرک است. می توان دستگاه قرقره ها را طوری باهم ترکیب کرد که نیروی محرک بازهم کمتر شود. اگر قرقره متحرکی که وزنه ای به آن بسته شده را از طریق طنابی به یک قرقره ثابت سوار کنیم. نیروی مقاوم به جای دو طناب، میان سه طناب تقسیم می شود. در این حالت بازوی محرک سه برابر بازوی مقاوم می باشد. با استفاده از قرقره های بیشتر، بازهم می توان نیروی محرک را کمتر کرد.
در ترکیب قرقره های مرکب چنین تصور می شود که اصطکاک بیشتر ظاهر می شود، در صورتیکه اصطکاک در آرایش هندسی دستگاه تأثیری ندارد. اما اصطکاک طناب با قرقره مهم است که برای کاهش آن ( تا ناچیز و قابل صرف نظر شود ) شیار قرقره را روغن کاری می کنند.
کم کردن نیروی محرک با به کار بردن تعداد بیشتری از قرقره ها محدودیت دارد؛ زیرا در تحلیل اخیر از عواملی همچون نیروی اصطکاک، وزن قرقره های متحرک کشسانی طناب و مقاومت هوا صرف نظر کرده ایم. در حالت واقعی مسئله، هر بار که یک قرقره اضافه کنیم اصطکاک دستگاه افزایش می یابد. اگر قرقره متحرک باشد که در واقع این نوع قرقره نیروی محرک را کاهش می دهد، وزن آن به نیروی مقاوم اضافه می شود. نیروی محرک در یک دستگاه واقعی همواره از نیروی محرک آرمانی که با تقسیم نیروی مقاوم میان طناب ها بدست می آید، بزرگ تر است.
اگر تعداد قرقره ها افزایش یابد ممکن است مقدار نیروی مقاوم به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد. نیروی اصطکاک نیز، با اینکه باعث افزایش نیروی محرک می شود، هیچ تأثیری در مقداری که باید طناب کشیده شود، ندارد. قرقره های مرکب به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند:
عکس قرقره (مکانیک)عکس قرقره (مکانیک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

قِرقِره (pulley)
قِرقِره
ماشین ساده ایمتشکل از یک چرخ ثابت و شیاردار که دور آن طناب یا زنجیری پیچیده می شود. قرقرۀ ساده فقط جهت اعمال نیرو را تغییر می دهد، مانند بالابری ساده برای بالا کشیدن بار. اگر بیش از یک قرقره به کار رود، مزیت مکانیکی (← مزیت_مکانیکی) پدید می آید، به طوری که با نیروی مفروض می توان بار سنگین تری را بالا کشید. مزیت مکانیکی به آرایش قرقره ها وابسته است. مثلاً با جعبه قرقره ای با سه طناب می توان بار را با صرف نیرویی معادل یک سوم نیروی لازم برای بالابردن مستقیم همان بار با چشم پوشی از اصطکاک، جابه جا کرد. مزیت مکانیکی چنین جعبه قرقره ای سه است. با افزایش تعداد طناب ها مزیت مکانیکی قرقره افزایش می یابد. اگر مجموعه ای از قرقره ها چهار طناب داشته باشد، مزیت مکانیکی آن چهار است و با نیروی پنج نیوتون، بار بیست نیوتونی را بلند می کند.

جدول کلمات

بوبین

مترادف ها

turn (اسم)
تمایل، گردش، نوبت، استعداد، چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، چرخش، پیچ خوردگی، تغییر جهت، گشت ماشین تراش

reel (اسم)
حلقه، قرقره، ماسوره، چرخک، پشت سر هم، قرقره فیلم، حلقه فیلم، نخ پیچیده بدور قرقره

bobbin (اسم)
قرقره، ماسوره، پیچک

pulley (اسم)
قرقره، چرخک، غرغره، چرخ چه

spool (اسم)
قرقره، ماسوره، غرغره، هر چیزی شبیه قرقره

hank (اسم)
حلقه، قرقره، ماسوره، قلاب، کلافه، کلاف، طعمه شکار

hasp (اسم)
قرقره، ماسوره، چفت، کلاف، ماکو

فارسی به عربی

بکرة , خصلة , دور , رباط , وشیعة

پیشنهاد کاربران

شاید واژه ی قرقره دگردیسیده از فرواژه ی[گِردگَرد] باشد به چم [گرد گردنده، دور زننده]، این نمونه ها را ببینید:
جهان فریبنده گردگرد/ره سود بنمود و خود مایه خوَرد.
فردوسی
چرا چون آسیاب گردگردی/بیاکنده به آب و باد گردی.
...
[مشاهده متن کامل]

فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین
چو چرخ است کردارشان گردگرد/یکی شاد از ایشان یکی پر ز درد.
اسدی توسی
می توان پنداشت واژه ی گردگرد[=گِرد گردنده]، در زبان مردمی و عامیانه به گرگر دگرش یافته و سپس همسو با واژه هایی مانند فرفره و کرکره و. . ، به گرگره و سپس قرقره دگردیس شده باشد.
راستیِ داوش ( ادعای ) بالا را می توان در زبان زاگرس نشینان دید:
قرقره در گویش لرها و بختیاری ها [گَرگَر] نامیده می شود و به آویزبر ( تله کابین ) های دستی که برای گذر از رودها و دره ها به کار می رود نیز گفته می شود پس به گمان فراوان قرقره همان گِردگَرد است.

این دوستانی که مینویسند قره در ترکی میشود سیاه، میشود بگویند ربط یک رنگ به یک ابزار چی هست که استدلال نامربوط مینویسند
گُروک، به معنی قرقره نخ هست در گویش دشتی و قرقره معرب یا ترکی شده این واژه هست.
در ضمن به قرقره که در کارهای ساختمانی به کار گرفته میشود، میگفتند بَکرَک، با فتحه روی ب و ر
قر قره _ ضمه روی روی دو تا ق _در زبان ما لرهای لرستان برای نای استفاده میشود
واژه قرقره کاملا پارسی است چون درترکی می شود ماکرا این واژه یعنی قرقره صد درصد پارسی است.
سلام و کلام
[قرقره ] به معنای [چَرخ ] می باشد
اما در واژه سازی شخصی خویش آنرا [ گِردگَرد ] نیز نامیده ام.
نیکتان نیک [نفیسی]✒️
Spool
قرقره ( Block ) [اصطلاح دریانوردی] :قرقره ای شیار دار که طناب را از داخل آن عبور میدهند .
در پارسی " غرغره " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بوبین

بپرس