قبض روح


برابر پارسی: میراندن

معنی انگلیسی:
numb

لغت نامه دهخدا

قبض روح. [ ق َ ض ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گرفتن جان. قبض جان. جان برداشتن. ( ابوالفتوح رازی ).

فرهنگ فارسی

جان گرفتن قبض جان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گرچه نام مرگ برای بسیاری هول انگیز و وحشت ناک است، ولی در جهان بینی اسلامی این موضوع چهره دیگری دارد، چرا که مرگ گذرگاهی است به جهان دیگر، و در حقیقت یک تولد ثانوی محسوب می شود.
قرآن مجید روی این مساله زیاد تکیه کرده و با تعبیرات مختلفی این رویداد مهم را که به هر حال برای تمامی افراد بدون استثناء رخ می دهد حقیقت آن را شکافته و گفتنی ها را پیرامون آن گفته است.با این اشاره، به قرآن باز می گردیم و به آیات زیر گوش جان می سپاریم:۱ـ کل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجورکم یوم القیامة. هر کس مرگ را می چشد و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت.۲ـ الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی. خداوند ارواح را به هنگام «مرگ» قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام «خواب» می گیرد سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آن ها را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز می گرداند تا سر آمد معینی.۳ـ قل یتوفیکم ملک الموت الذی وکل بکم ثم الی ربکم ترجعون. بگو: فرشته ی مرگ که بر شما مامور شده (روح) شما را می گیرد سپس به سوی پروردگارتان باز می گردید.۴ـ الذین تتوفاهم الملائکة ظالمی انفسهم فالقوا السلم ما کنا نعمل من سوء بلی ان الله علیم بما کنتم تعملون. همان ها که فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را می گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند در این هنگام آن ها تسلیم می شوند (و می گویند) ما کار بدی انجام نمی دادیم آری خداوند به آنچه انجام می دادید عالم است.۵ـ الذین تتوفاهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون. همان ها که فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را می گیرند در حالی که پاک و پاکیزه اند به آن ها می گویند سلام بر شما باد وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می دادید!۶ـ تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی ء قدیر ـ الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور. پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است و بر همه چیز قادر است ـ همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.
تفسیر و جمع بندی
در اینجا به تفسیر آیات می پردازیم:
← مرگ یک قانون عمومی
از مجموع آنچه در آیات و عناوین شش گانه بالا آمد نگرشی را که قرآن بر مساله مرگ از زوایای مختلف دارد، به خوبی روشن می شود.قابل توجه اینکه قرآن در تمام این موارد، روی آثار تربیتی آن تکیه کرده است چرا که قرآن یک کتاب کامل تربیتی است، و به هنگام ذکر اصول و فروع دین و مسائل اجتماعی و تاریخی و غیر آن، همه جا ناظر به بعد تربیتی آن است، یعنی واقعیت ها را به وضوح مطرح می کند، و از آن برای کنترل نفس سرکش و دعوت به سوی تقوی و پرهیزکاری و پیمودن مسیر قرب خدا با ظرافت و دقت خاصی بهره می گیرد، و چه زیبا و جالب است ظرافت ها و ریزه کاری های قرآن در تمام این زمینه ها.
عناوین مرتبط
...

[ویکی شیعه] قَبضِ روح، گرفتن جان انسان ها هنگام فرا رسیدن مرگ است. این کار را عزرائیل و نمایندگان او با دستور خداوند انجام می دهند. بر پایه منابع اسلامی، قبض روح انسان ها با هم متفاوت است؛ گرفتن جان پیامبران، با اجازه خود آنان انجام می شود. روح مؤمنان، به دست ملائکه رحمت قبض شده و با مدارا و آسانی با آنان برخورد می شود. گرفتن جان کافران نیز همراه با سختی و عذاب است و فرشتگان مرگ، هنگام قبض روح، از جلو و پشت سر آنان را احاطه کرده و بر آنان ضربه می زنند.
برخی روایات برای راحتی جان دادن، خواندن سوره یس و صافات و انتقال محتضر به محل نماز گزاردن او را توصیه می کنند.
قبض روح به معنای گرفتن روحِ انسان و جدا کردن آن از بدن است. در قرآن کریم با واژه ی «توفی» از آن یاد شده است. هرگاه زمان مرگ کسی فرا برسد، به دستور خداوند، عزرائیل و نمایندگانش روح او را قبض می کنند. در منابع دینی ذکر شده که گرفتن روح انسان به صورت تدریجی انجام می شود؛ هنگام خروج روح از بدن، ابتدا پاها و دست های انسان سست می شود. گلوگاه نیز آخرین عضوی است که از کار می افتد.

پیشنهاد کاربران

در بعضی از آیه های قرآن بجای روح از کلمه نفس ( النفس ) هم استفاده شده است که نشانه بارز و آشکار این حقیقت بوده و می باشد که خود پیامبر اسلام نتوانسته است بین نفس مجرد یعنی من یا خود از یکطرف و روح به عنوان یکی از جنبه خمیرمایه تثلیثی و ساختاری ( بهمراه دو جنبه دیگر یکی ماده و دیگری روان ) اجسام یا کالبد ها یا تن ها و یا بدن های موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی از طرف دیگر فرق و تمیز قائل شود . عزرائیل یا ملک الموت و یا فرشته قبض روح در زبان عربی و دین اسلام در رقابت با لقب جاکوب ( یعقوب ) یکی از دو فرزندان ایساّک به شکل ایسراایل ( یا ایزرا ایل ) تولید شده و در اصل و ریشه فرشته نبوده است. قبض روح ( و گاهی اوقات قبض نفس ) توسط ملک الموت یا فرشته مرگ به امر خداوند و بردن آن بسوی پروردگار مخالف معنای آیه دیگر قرآن به شکل هو الظاهر و الباطن می باشد، زیرا بر طبق معنای این آیه هو یا الله یا رب العالمین و یا خلق سماوات سبع و الارض، ظاهر و باطن و اول و وسط و آخر همه چیز و همه کس می باشد و در دور دست های ناکجا آباد قرار و مسکن و ماوا ندارد، بلکه در لحظه کوتاه مدت حال ( ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه ) همین جا و همه جاست. خداوند متعال در پایان راه و در باغ بهشت موسا و ایسا و محمد در انتظار رجعت و بازگشت بشر نشسته است که در آنجا پس از برپائی قیامت کبرا و گذاشتن نامه اعمال نیک به دست راست مردان عمامه به سر و عبا بر دوش و عصا و تسبیح بدست و ریش و پشم دار و زنان مقنعه بصورت و چارقد بر سر و پیچیده در چادر را از روی پل صراط به بهشت هدایت کند و با گذاشتن نامه اعمال بد بدست چپ بقیه ( یعنی دگر باوران و دگر اندیشان ) آنها را از روی پل به درون آتش جهنم بیندازد. باور و ایمان به توحید و قیامت و مبداء و معاد به تنهائی نشانه موئمنیت یا موئمن بودن نمی باشند بلکه باید دید که آیا باور و اعتقاد و ایمان و امید دینی به خداوند و این پدیده ها و اتفاقات، حقیقی و منطبق بر واقعیت است یا خیالی و اوهامی و ابهامی و بریده از واقعیت و تهی از حقیقت . صبر خداوند متعال و کاسه صبر اش هردو مطلق و بینهایت اند و بدون لبه و ساحل و کرانه می باشند و لذا کاسه صبر خداوند هیچگاه لبریز نمی شود و طاقت اش طاق نمیگردد.
...
[مشاهده متن کامل]

دو حکم فلسفی ارائه شده توسط ابن سینا بنیانگذار حکمت مشائی و ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه و اولی ملقب به شیخ الرئس و دومی ملقب به صدر متالهین در تعریف نفس مجرد به شکل های زیر :
الف - نفس از لحاظ حدوث جسمانی و از لحاظ بقاء عقلانی ست: ابن سینا.
ب - نفس از لحاظ حدوث جسمانی و از لحاظ بقاء روحانی ست: ملاصدرا.
مطمئن و یقینن و بدون شک و تردید دو فرمولبندی کلامی خیالی - اوهامی - ابهامی بیش نبوده و نمی باشند و لذا تهی از حقیقت و بریده از واقعیت اند.
علاوه بر توحید و رسالت و مبداء و معاد و قیامت ، باور شیعی - ایرانی به امامت و ولایت و بخصوص ولایت مطلقه فقیه بجای خود می ماند، زیرا از آنجائیکه خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی وی هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری ، لذا باور به رسالت و امامت و ولایت ضرورتا منتفی و کان لم یکن تلقی می شوند.

ویکی شیعه و ویکی فقه و شرکا؟ :
قبض روح یعنی گرفتن جان انسان ها به هنگام مرگ.
گویا از دیدگاه این خلقُ الله این دو لفظ یا کلمه یا واژه یا مقوله و یا این دو مفهوم تهی و خشک و خالی یعنی روح و جان یکی اند و هم معنا. پدیده های حقیقی و واقعی روح و جان و نقش و وظایف یکی از آنها یعنی جان در زندگی و دیگری یعنی روح بهمراه ماده و روان به عنوان خمیر مایه ساختاری بجای خود بمانند.
...
[مشاهده متن کامل]

در این زمینه برخلاف بینش و باور سه دین به اصطلاح توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام بخصوص دو دین متاخر تر ، نه تنها روح بلکه ماده هم به یک سهم مساوی با آن امر خداوند متعال می باشد و نه امر اهریمن یا ابلیس و شیطان آئینی - دینی.
از تو خواهند پرسید که روح چیست و تو هم مثل پیشینیان منجمله موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) تصور و تعریف روشنی از روح نداری و علم تو به روح مانند علم موسا و ایسا بسیار اندک یا ناچیز می باشد، لذا به لسان خود ( و نه از زبان من و از طرف من و به امر من ) به آنان بگو که روح امر پروردگار من است و علم انسان به آن اندک است.
در دو دین یهودیت و مسیحیت ، اولی به عنوان پدر بزرگ و دیگری پدر دین اسلام ، هیچگونه اثری از عالم میانی تحت عنوان برزخ یافت نمی شود. لذا باور به قیامت های انفرادی - صغرایی و زندگی برزخی بهمراه پاداش ها و عذاب های موقتی در باغچه های بهشتی و گودال های جهنمی فقط خاص و ویژه دین اسلام می باشد و از این لحاظ دین اسلام کمال آن دو دین می باشد. زیرا در دین یهودیت اثری از قبض یا جدایی روح از کالبد به اصطلاح مادی در دست نمی باشد و پیروان دین مسیحیت که قبل از پیداش دین اسلام به جداشدن روح از بدن بطور سفت و سخت و به یک نوع قیامت جمعی - کبرائی و برپایی دادگاه عدل پدر آسمانی به فرماندهی و مدیریت ایسا مسیح به عنوان پسر وی ، باور داشته اند، برای سوال زیر پاسخ روشنی نداشته و ندارند و آن اینکه اگر روح در لحظه مرگ از کالبد به اصطلاح مادی جدا میگردد، تا فرا رسیدن آخر زمان و قیامت بزرگ و بر پائی دادگاه عدل به کجا می رود و چه کار می کند؟ کمال دین اسلام نسبت به دو دین دیگر طوریکه در بالا اشاره شد، در پاسخگویی به این سوال بوده و نه اینکه این سه دین الاهی - آسمانی و دین اسلام الاهی تر از ادیان یهودیت و مسیحیت باشد.
دو داستان بنیادی و مشترک این سه دین به اصطلاح توحیدی در مورد خداوند و مبداء و آفرینش جهان و انسان و هدف غائی یا نهائی و معنا و مفهوم زندگی انسان ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوا و دو وعده عمده این سه دین بخصوص مسیحیت و اسلام و به ویژه اسلام ، یکی دریافت پاداش و جزاهای فراوان بهشتی برای بنیانگذار و مخترع یوغ سنگین یا سبک شریعت دینی و پیروان وی و دیگری دریافت عذاب و سزا های شدید جهنمی برای دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان و پیام جاودانه بودن زندگی به دو شکل ؛ یکی بهشتی و دیگری جهنمی ، از دیدگاه و بر اساس بینش و باور فردی من افسانه های تخیلی - توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آنها ابلاغ نگردیده است.
دو تصویر دیالکتیکی یا دو عبارت منطقی و معقول به شکل زیر :
تولد - زندگی - مرگ .
مرگ - زندگی - تولد .
هر دو حقیقت دارند و رُخ می دهند ، اما شناخت حسی و تجربی فقط حقیقت داشتن عبارت اول را در طول تاریخ تاکنون به انسان آموخته و می آموزد. زندگی نوع دیگر در سه پایه دیالکتیکی دوم که با مرگ آغاز و با تولد ختم میگردد، در مقابل فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل انسان پنهان و پوشیده باقی مانده است و قیامت صغرا از دیدگاه پیامبر اسلام در بررسی و شرح و توضیح آن فقط یک بینش و باور محسوب می شود و نه یک شناخت و تئوری علمی. و طوریکه میدانیم و بخوبی آگاه هستیم ، پیامبر اسلام در پنهانی و بطور غیر مستقیم منکر و رد کننده چرخه تولد و مرگ هندوان و گردونه مهر میترائیان و تولد دوباره و بازگشت مجدد به زندگی دنیوی بوده است. تولد دوباره در دین مسیحیت هم یک سحر و جادو بیش نمی باشد. بدون وقوع مه بانگ های بعدی و بخصوص مهبانگ هشتم، نه تنها تولد دوباره از مادر بلکه ظهور و پیدایش مجدد ایسا و مهدی در این دنیا مطلقا محال و غیر ممکن می باشد.
در پایان با احترام کامل به پیشگاه والای جامعه موئمنین و پیروان صدیق و شریف و نیک پندار و نیک گفتار و نیک کردار نوآه و آبراهام و موسا و بودا و زرتشت و ایسا و محمد و مهدی.

- جان برکندن ؛ جان ستدن. جان بگرفتن. از بین بردن. نابود کردن کسی :
ازینسان همی افکند دشمنان
همی برکند جان آهرمنان.
فردوسی.
جان گرفتن
قبض روح

بپرس