[ویکی فقه] اصل صحت به مفهوم وضع ، نوع تلقی نسبت به اعمال دیگران در ایفا یا اسقاط تکالیف و تنظیم روابط عبادی یا حقوقی است.
اصل صحت در این معنا مقابل فساد است و یک حکم وضعی است. همان طور که گفته شد، در اصل صحت به معنای تکلیفی، اشخاص موظفند اعمال دیگران را بر صحت، یعنی مشروعیت، حمل کنند و بر اجرای این اصل، بیش از این که دیگران ناصالح پنداشته نشوند آثاری مترتب نیست؛ ولی در معنای اخیر، نوع تلقی نسبت به اعمال دیگران در ایفا یا اسقاط تکالیف و تنظیم روابط عبادی یا حقوقی مؤثر است. به عبارت دیگر، اصل صحت در معنای تکلیفی بیشتر جنبه اخلاقی و روانی دارد، در حالی که در مفهوم وضعی، آثار و نتایج عملی حقوقی بر آن مترتب است. مثلا شخصی عقد یا ایقاعی صورت داده و تردید می کنیم که آیا این اعمال حقوقی صحیحا واقع شده است یا نه؟ یعنی ارکان و شرایط معاملات و مقررات عمومی حاکم بر اعمال حقوقی به درستی تحقق یافته است یا نه؟ هنگام بروز این شک و تردید، به حکم اصل صحت در معنای وضعی، باید آن عقد و ایقاع را محمول بر صحت بدانیم و بر اساس این برداشت می توانیم با اعتبار بخشیدن به آن عقد یا ایقاع، رابطه حقوقی خود را تنظیم کنیم. در غیر این صورت لازم است که راجع به مقدمات و نحوه تحقق معامله بررسی کرده، از چگونگی وقوع آن تفحص کنیم که تکلیفی است مشکل، و چنانچه اصل صحت استقرار نداشت برای مردم اشکالات بزرگی تولید می شد.این اصل در امور عبادی نیز جاری است. مثلا اگر دیدیم فردی بر میتی نماز می خواند و با اتمام نماز شک شود که آیا نماز صحیح بوده یا نه؟ بنا بر اصل صحت، حکم می کنیم که نماز به درستی خوانده شده و تکلیف کفایی از دیگران ساقط شده است.
دلایل اصل صحت به مفهوم وضعی
۱. ↑ منیة الطالب، ج۴، ص۲۴۴. ۲. ↑ انصاری، مرتضی بن محمد امین، رسائل، ص۴۱۶.۳. ↑ موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۲۳۹. ۴. ↑ انصاری، مرتضی بن محمد امین، رسائل، ص۳۲۰.۵. ↑ درر الاصول، ج۲، ص۲۳۹.
منبع
...
اصل صحت در این معنا مقابل فساد است و یک حکم وضعی است. همان طور که گفته شد، در اصل صحت به معنای تکلیفی، اشخاص موظفند اعمال دیگران را بر صحت، یعنی مشروعیت، حمل کنند و بر اجرای این اصل، بیش از این که دیگران ناصالح پنداشته نشوند آثاری مترتب نیست؛ ولی در معنای اخیر، نوع تلقی نسبت به اعمال دیگران در ایفا یا اسقاط تکالیف و تنظیم روابط عبادی یا حقوقی مؤثر است. به عبارت دیگر، اصل صحت در معنای تکلیفی بیشتر جنبه اخلاقی و روانی دارد، در حالی که در مفهوم وضعی، آثار و نتایج عملی حقوقی بر آن مترتب است. مثلا شخصی عقد یا ایقاعی صورت داده و تردید می کنیم که آیا این اعمال حقوقی صحیحا واقع شده است یا نه؟ یعنی ارکان و شرایط معاملات و مقررات عمومی حاکم بر اعمال حقوقی به درستی تحقق یافته است یا نه؟ هنگام بروز این شک و تردید، به حکم اصل صحت در معنای وضعی، باید آن عقد و ایقاع را محمول بر صحت بدانیم و بر اساس این برداشت می توانیم با اعتبار بخشیدن به آن عقد یا ایقاع، رابطه حقوقی خود را تنظیم کنیم. در غیر این صورت لازم است که راجع به مقدمات و نحوه تحقق معامله بررسی کرده، از چگونگی وقوع آن تفحص کنیم که تکلیفی است مشکل، و چنانچه اصل صحت استقرار نداشت برای مردم اشکالات بزرگی تولید می شد.این اصل در امور عبادی نیز جاری است. مثلا اگر دیدیم فردی بر میتی نماز می خواند و با اتمام نماز شک شود که آیا نماز صحیح بوده یا نه؟ بنا بر اصل صحت، حکم می کنیم که نماز به درستی خوانده شده و تکلیف کفایی از دیگران ساقط شده است.
دلایل اصل صحت به مفهوم وضعی
۱. ↑ منیة الطالب، ج۴، ص۲۴۴. ۲. ↑ انصاری، مرتضی بن محمد امین، رسائل، ص۴۱۶.۳. ↑ موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۲۳۹. ۴. ↑ انصاری، مرتضی بن محمد امین، رسائل، ص۳۲۰.۵. ↑ درر الاصول، ج۲، ص۲۳۹.
منبع
...
wikifeqh: قاعده_صحت_به_مفهوم_وضعی