[ویکی اهل البیت] پنج شنبه 17 ربیع الاول 953 ق. روزی که مسلمانان به مناسبت سالروز ولادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم در شعف و شادمانی بسر می بردند، قاضی شرف الدین صاحب فرزند شد و به مناسبت همزمان شدن این تولد با ولادت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نام این کودک را احمد نهاد. بعدها به دلیل روی آوردن میراحمد به شغل قضاوت، به قاضی احمد معروف گشت و به علت مهارت در نگارش اسناد و مدارک حکومتی و نامه های اداری به میرمنشی معروف شد.
ایام کودکی و بخشی از دوران نوجوانی میراحمد در شهر مقدس قم و در ایام حکومت شاه طهماسب صفوی سپری گشت. شرف الدین حسین، کمال کوشش را در تربیت او بکار برد و اهتمامش بر این بود که احمد شخصی صالح و فرزانه شود. اشتیاق به دانش اندوزی و راهنمایی های پدر فاضل، موجب گردید تا سید احمد به خوبی در همین سنین، مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی و برخی علوم دیگر را با موفقیت بیآموزد.
سید احمد، دهه اول عمر خویش را در قم سپری نمود، از آنجا که پدرش در دستگاه صفوی منصب داشت و در سال 964 ق. به وزارت ابراهیم میرزا رسیده بود. شرف الدین حسین، قم را به قصد اقامت در جوار بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ترک نمود. در این سفر بابرکت، فرزند یازده ساله اش همراه وی بود. سید احمد در مشهد با هدایت و ارشاد پدر، زندگی تازه ای را آغاز کرد. میر احمد در همین ایام با مشاهیر، دانشوران و هنرمندانی که به دلیل هنرپروری و دانش دوستی ابراهیم میرزا، در دربار وی گردآمده بودند، آشنا شد و در مکتب آنان فنون شاعری، نقاشی، خوشنویسی و انشاء را آموخت.
ابراهیم میرزا (986 - 923 ق) فرزند بهرام میرزا و برادرزاده و داماد شاه طهماسب، فردی فرهیخته بود و در خلال شانزده سال پس از سقوط عمویش سام میرزا، از حامیان اصلی و عمده هنر و اندیشه به شمار می رفت.
سید احمد، مدت بیست سال در مشهد بسر برد. وی در این سال ها، تحت تأثیر پدر و حمایت ابراهیم میرزا و با تأثیرپذیری از اهل علم و ادب، به انواع کمالات ادبی و هنری آراسته شد. مولانا محمود زرین قلم و استاد میر سید احمد از سادات حسینی و استاد مالک دیلمی از زمره استادان هنر و ادب وی به شمار می روند.
در ذی الحجه سال 974 ق. قاضی احمد قمی به زیارت عتبات عالیات نایل شد. به هنگام مراجعت وی از این سفر بابرکت، سلطان عثمانی فوت کرد و او به همراه پدرش در جمع ادیبان دربار شاه طهماسب حضور یافت، تا با همکاری آنان، نامه نگاری های لازم را انجام دهد و جانشین حاکم عثمانی را از تعزیت و تبریک فرمانروای ایران باخبر سازند.
ناگفته نماند به دلیل آن که مناطق غربی ایران و به خصوص آذربایجان و تبریز مدام مورد حمله لشکریان عثمانی بود، شاه طهماسب مرکز حکومت دولت صفویه را از این شهر به قزوین منتقل ساخت و سید احمد در این شهر به عنوان منشی و مشاور، مشغول فعالیت گردید. سرانجام شاه طهماسب در پانزده هم صفر سال 984 ق. پس از 54 سال سلطنت درگذشت.
بعد از مرگ شاه طهماسب، اسماعیل میرزا که در قراباغ، در قلعه «قهقهه» به امر پدرش محبوس بود، روی کار آمد. هواخواهانش در مسجد قزوین اجتماع نمودند و به نامش خطبه خواندند. قاضی احمد از سوی وی مأمور گردید تا تاریخ صفویه را از زمان شاه اسماعیل اول (930-907 ق) تا عصر شاه اسماعیل ثانی، بنویسد؛ ولی کوتاه بودن مدت حکومت وی، نبودن مشوق، آشفتگی های سیاسی-اجتماعی که در این ایام آرامش و امنیت را دچار خدشه نموده بود، این کار را به تعویق انداخت و سرانجام میراحمد به همت خود این کار را پی گرفت.
ایام کودکی و بخشی از دوران نوجوانی میراحمد در شهر مقدس قم و در ایام حکومت شاه طهماسب صفوی سپری گشت. شرف الدین حسین، کمال کوشش را در تربیت او بکار برد و اهتمامش بر این بود که احمد شخصی صالح و فرزانه شود. اشتیاق به دانش اندوزی و راهنمایی های پدر فاضل، موجب گردید تا سید احمد به خوبی در همین سنین، مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی و برخی علوم دیگر را با موفقیت بیآموزد.
سید احمد، دهه اول عمر خویش را در قم سپری نمود، از آنجا که پدرش در دستگاه صفوی منصب داشت و در سال 964 ق. به وزارت ابراهیم میرزا رسیده بود. شرف الدین حسین، قم را به قصد اقامت در جوار بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ترک نمود. در این سفر بابرکت، فرزند یازده ساله اش همراه وی بود. سید احمد در مشهد با هدایت و ارشاد پدر، زندگی تازه ای را آغاز کرد. میر احمد در همین ایام با مشاهیر، دانشوران و هنرمندانی که به دلیل هنرپروری و دانش دوستی ابراهیم میرزا، در دربار وی گردآمده بودند، آشنا شد و در مکتب آنان فنون شاعری، نقاشی، خوشنویسی و انشاء را آموخت.
ابراهیم میرزا (986 - 923 ق) فرزند بهرام میرزا و برادرزاده و داماد شاه طهماسب، فردی فرهیخته بود و در خلال شانزده سال پس از سقوط عمویش سام میرزا، از حامیان اصلی و عمده هنر و اندیشه به شمار می رفت.
سید احمد، مدت بیست سال در مشهد بسر برد. وی در این سال ها، تحت تأثیر پدر و حمایت ابراهیم میرزا و با تأثیرپذیری از اهل علم و ادب، به انواع کمالات ادبی و هنری آراسته شد. مولانا محمود زرین قلم و استاد میر سید احمد از سادات حسینی و استاد مالک دیلمی از زمره استادان هنر و ادب وی به شمار می روند.
در ذی الحجه سال 974 ق. قاضی احمد قمی به زیارت عتبات عالیات نایل شد. به هنگام مراجعت وی از این سفر بابرکت، سلطان عثمانی فوت کرد و او به همراه پدرش در جمع ادیبان دربار شاه طهماسب حضور یافت، تا با همکاری آنان، نامه نگاری های لازم را انجام دهد و جانشین حاکم عثمانی را از تعزیت و تبریک فرمانروای ایران باخبر سازند.
ناگفته نماند به دلیل آن که مناطق غربی ایران و به خصوص آذربایجان و تبریز مدام مورد حمله لشکریان عثمانی بود، شاه طهماسب مرکز حکومت دولت صفویه را از این شهر به قزوین منتقل ساخت و سید احمد در این شهر به عنوان منشی و مشاور، مشغول فعالیت گردید. سرانجام شاه طهماسب در پانزده هم صفر سال 984 ق. پس از 54 سال سلطنت درگذشت.
بعد از مرگ شاه طهماسب، اسماعیل میرزا که در قراباغ، در قلعه «قهقهه» به امر پدرش محبوس بود، روی کار آمد. هواخواهانش در مسجد قزوین اجتماع نمودند و به نامش خطبه خواندند. قاضی احمد از سوی وی مأمور گردید تا تاریخ صفویه را از زمان شاه اسماعیل اول (930-907 ق) تا عصر شاه اسماعیل ثانی، بنویسد؛ ولی کوتاه بودن مدت حکومت وی، نبودن مشوق، آشفتگی های سیاسی-اجتماعی که در این ایام آرامش و امنیت را دچار خدشه نموده بود، این کار را به تعویق انداخت و سرانجام میراحمد به همت خود این کار را پی گرفت.
wikiahlb: قاضی_احمد_قمی