قائمیه

لغت نامه دهخدا

قائمیه. [ ءِ می ی َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان انار شهرستان رفسنجان در 82هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 5هزارگزی خاور شوسه رفسنجان به یزد و20 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

قائمیه. [ ءِ می ی َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل در 18هزارگزی شمال باختری بنجار و 24هزارگزی راه فرعی بند زهک به زابل در جلگه واقع است و هوای آن گرم معتدل میباشد. 82 تن سکنه دارد. زبانشان فارسی بلوچی است آب آن از رودخانه هیرمند است. و محصولات آن غلات و صیفی و شغل مردم آن زراعت و کرباس بافی است. و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

قائمیه. [ ءِ می ی َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان که در شش هزارگزی شمال خاوری رفسنجان و هشت هزارگزی شمال شوسه رفسنجان به کرمان واقع است. جلگه است و هوای آن سرد است و 50 تن سکنه دارد مذهب آنان شیعه و زبانشان فارسی است. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و پسته و پنبه و شغل مردم آن زراعت است راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس