فیوز مجاورتی[ ۱] [ ۲] [ ۳] نوعی فیوز است که وقتی فاصله تا هدف، از یک مقدار از پیش تعیین شده، کمتر شود، یک وسیلهٔ انفجاری را به طور خودکار منفجر می کند. فیوزهای مجاورتی برای آسیب وارد کردن به اهدافی مانند هواپیما، موشک، کشتی و نیروهای زمینی طراحی شده اند. این فیوزها، مکانیزم ماشهٔ پیچیده تری را نسبت به فیوز تماسی معمولی یا فیوز زمان دار ارائه می دهند. برآورد می شود که فیوزهای مجاورتی در مقایسه با سایر فیوزها، کُشندگی را ۵ تا ۱۰ برابر افزایش می دهند. [ ۴]
پیش از اختراع فیوز مجاورتی، القای انفجار یک وسیلهٔ انفجاری مانند مین دریایی، بمب یا راکت، از طریق تماس مستقیم با هدف، تایمر یا ارتفاع سنج انجام می شد. همهٔ این روش های قبلی، دارای معایبی هستند. احتمال ضربهٔ مستقیم به یک هدف کوچک یا متحرک، کم است. گلوله یا راکت شلیک شده، اگر هدف را ولو با فاصلهٔ بسیار کمی از دست بدهد، منفجر نمی شود. یک فیوز زمانی، یا مبتنی بر ارتفاع سنج، به پیش بینی خوب توسط توپچی یا کاربر و زمان بندی دقیق توسط فیوز نیاز دارد. اگر هر کدام از این موارد، خطا داشته باشند، حتی گلوله هایی که با دقت، هدف گرفته شده اند ممکن است پیش از رسیدن به هدف یا پس از عبور از آن، به طور بی فایده و با فاصلهٔ غیرمفید از هدف، منفجر شوند. در آغاز عملیات بلیتس، برآورد شد که ۲۰٬۰۰۰ گلوله برای ساقط کردن یک هواپیما لازم است. برآوردهای دیگر این رقم را تا ۱۰۰٬۰۰۰[ ۵] یا کمتر از ۲٬۵۰۰ گلوله برای هر هواپیما نشان می داد. [ ۶] با یک فیوز مجاورتی، خمپاره یا موشک، تنها باید در طول پرواز خود، از نزدیکی هدف عبور کند و احتمال آسیب زدن به هدف، بسیار بیشتر خواهد شد.
فیوزهای مجاورتی همچنین برای ایجاد موج انفجار، افزایش تأثیر ترکش ها و افزایش محدودهٔ آسیب اهداف زمینی مؤثر هستند. یک فیوز تماسی با برخورد به زمین منفجر می شود و در پراکنده کردن ترکش چندان مؤثر نخواهد بود. فیوزهای مبتنی بر تایمر را می توان طوری تنظیم کرد که گلوله چند متر بالاتر از سطح زمین منفجر شود، اما در این مورد، زمان بندی بسیار مهم است و معمولاً حضور ناظر برای تنظیم زمان بندی نیاز است. حضور ناظران ممکن است در بسیاری از موقعیت ها عملی نباشد، زمین ممکن است ناهموار باشد و تنظیم زمان، در هر صورت، کُند است. فیوزهای مجاورتی نصب شده، به سلاح هایی مانند خمپاره و گلوله های توپخانه این مشکل را با داشتن دامنه ای از ارتفاعات انفجاری تنظیم شده حل می کنند. بالای زمین که توسط خدمه و توپچی انتخاب شده و گلولهٔ شلیک شده، به طور خودکار در ارتفاع مناسب از سطح زمین می ترکد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپیش از اختراع فیوز مجاورتی، القای انفجار یک وسیلهٔ انفجاری مانند مین دریایی، بمب یا راکت، از طریق تماس مستقیم با هدف، تایمر یا ارتفاع سنج انجام می شد. همهٔ این روش های قبلی، دارای معایبی هستند. احتمال ضربهٔ مستقیم به یک هدف کوچک یا متحرک، کم است. گلوله یا راکت شلیک شده، اگر هدف را ولو با فاصلهٔ بسیار کمی از دست بدهد، منفجر نمی شود. یک فیوز زمانی، یا مبتنی بر ارتفاع سنج، به پیش بینی خوب توسط توپچی یا کاربر و زمان بندی دقیق توسط فیوز نیاز دارد. اگر هر کدام از این موارد، خطا داشته باشند، حتی گلوله هایی که با دقت، هدف گرفته شده اند ممکن است پیش از رسیدن به هدف یا پس از عبور از آن، به طور بی فایده و با فاصلهٔ غیرمفید از هدف، منفجر شوند. در آغاز عملیات بلیتس، برآورد شد که ۲۰٬۰۰۰ گلوله برای ساقط کردن یک هواپیما لازم است. برآوردهای دیگر این رقم را تا ۱۰۰٬۰۰۰[ ۵] یا کمتر از ۲٬۵۰۰ گلوله برای هر هواپیما نشان می داد. [ ۶] با یک فیوز مجاورتی، خمپاره یا موشک، تنها باید در طول پرواز خود، از نزدیکی هدف عبور کند و احتمال آسیب زدن به هدف، بسیار بیشتر خواهد شد.
فیوزهای مجاورتی همچنین برای ایجاد موج انفجار، افزایش تأثیر ترکش ها و افزایش محدودهٔ آسیب اهداف زمینی مؤثر هستند. یک فیوز تماسی با برخورد به زمین منفجر می شود و در پراکنده کردن ترکش چندان مؤثر نخواهد بود. فیوزهای مبتنی بر تایمر را می توان طوری تنظیم کرد که گلوله چند متر بالاتر از سطح زمین منفجر شود، اما در این مورد، زمان بندی بسیار مهم است و معمولاً حضور ناظر برای تنظیم زمان بندی نیاز است. حضور ناظران ممکن است در بسیاری از موقعیت ها عملی نباشد، زمین ممکن است ناهموار باشد و تنظیم زمان، در هر صورت، کُند است. فیوزهای مجاورتی نصب شده، به سلاح هایی مانند خمپاره و گلوله های توپخانه این مشکل را با داشتن دامنه ای از ارتفاعات انفجاری تنظیم شده حل می کنند. بالای زمین که توسط خدمه و توپچی انتخاب شده و گلولهٔ شلیک شده، به طور خودکار در ارتفاع مناسب از سطح زمین می ترکد.
wiki: فیوز مجاورتی