فیروزه رنگ


معنی انگلیسی:
turquoise

لغت نامه دهخدا

فیروزه رنگ. [ زَ / زِ رَ] ( ص مرکب ) پیروزه رنگ. ( فرهنگ فارسی معین ). به رنگ فیروزه. فیروزه فام. آبی یا سبز یا کبود :
همه جامه ها کرد فیروزه رنگ
دو چشمان پر از خون و رخ باده رنگ.
فردوسی.
مرکز این گنبد فیروزه رنگ
بر تو فراخ است و بر اندیشه تنگ.
نظامی.
گاه بدین حقه فیروزه رنگ
مهره یکی ده بدرآرد ز چنگ.
نظامی.
گل لعل در شاخ فیروزه رنگ.
سعدی ( بوستان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس