[ویکی فقه] کلا تعریف پذیرفته شده ای درباره اینکه فلسفه اسلامی چیست وجود ندارد، و در اینجا این اصطلاح برای آن نوع از فلسفه که در درون فرهنگ اسلامی پدید آمد، به کار خواهد رفت.
چندین جریان عمده در فلسفه اسلامی وجود دارد. فلسفه مشایی کلا از سنت یونانی پیروی می کند، در حالی که تصوف از اصل معرفت عرفانی به عنوان هدف اصلی خود بهره می گیرد. بعضی استدلال می کنند که فلسفه اسلامی هرگز توجه خود را بر قرآن و دیگر متون مهم اسلامی از دست نداده است، و در سرتاسر تاریخ خود در صدد بوده است تا کنه حقایق هم کتاب مقدس مسلمانان و هم جهان خلقت را درک کند. زوال فلسفه مشایی در دنیای اسلام به مفهوم زوال فلسفه به معنی دقیق کلمه نبود، که به شکوفائی خود ادامه داد و به صور دیگر بسط و گسترش یافت. گرچه گاهی استدلال می شود که فلسفه فعالیتی مناسب برای مسلمانان نیست، چون که آنها از قبل هدایتی کامل به سوی عمل و علم در قرآن دارند، اما دلایل خوبی وجود دارد که فکر کنیم فلسفه اسلامی ذاتا به دلائل دینی قابل ایراد نیست.
← چیستی مختصات فلسفه اسلامی
فلسفه مشاء در دنیای اسلام برای دوره ای نسبتا محدود، از قرن سوم تا ششم هجری (نهم تا دوازدهم میلادی) اهمیت قابل توجهی یافت.
← تفاوت فلسفه و حکمت
حمله ای بسیار مؤثر بر نقش فلسفه به عنوان جزئی از اسلام از سوی غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه اش انجام شد. طبق نظر غزالی فیلسوفان مشائی (او مخصوصاً ابن سینا را در نظر دارد) آرایی را به عنوان حقایق مطرح می کنند که یا کفر هستند یا بدعت. ممکن است کسی از او انتظار داشته باشد که در ادامه بگوید که این آراء فلسفی صرفاً به آن دلایل، غیرقابل قبول هستند؛ اما او چنین نمی کند. در عوض غزالی می گوید که او این آراء را به این دلیل نقد می کند که آنها از براهینی که فیلسوفان خود مطرح می کنند پیروی نمی کنند. این براهین از لحاظ فلسفی ضعیف هستند و لذا ضرورتی ندارد آنها را بپذیریم. پیامد خوشایند عدم توفیق این براهین آن است که اصول اسلام متکی به اصول عقلانی استوار است، حداقل در این معنی که اصول مخالف آن نادرست هستند.
← استفاده غزالی از فلسفه و منطق
...
چندین جریان عمده در فلسفه اسلامی وجود دارد. فلسفه مشایی کلا از سنت یونانی پیروی می کند، در حالی که تصوف از اصل معرفت عرفانی به عنوان هدف اصلی خود بهره می گیرد. بعضی استدلال می کنند که فلسفه اسلامی هرگز توجه خود را بر قرآن و دیگر متون مهم اسلامی از دست نداده است، و در سرتاسر تاریخ خود در صدد بوده است تا کنه حقایق هم کتاب مقدس مسلمانان و هم جهان خلقت را درک کند. زوال فلسفه مشایی در دنیای اسلام به مفهوم زوال فلسفه به معنی دقیق کلمه نبود، که به شکوفائی خود ادامه داد و به صور دیگر بسط و گسترش یافت. گرچه گاهی استدلال می شود که فلسفه فعالیتی مناسب برای مسلمانان نیست، چون که آنها از قبل هدایتی کامل به سوی عمل و علم در قرآن دارند، اما دلایل خوبی وجود دارد که فکر کنیم فلسفه اسلامی ذاتا به دلائل دینی قابل ایراد نیست.
← چیستی مختصات فلسفه اسلامی
فلسفه مشاء در دنیای اسلام برای دوره ای نسبتا محدود، از قرن سوم تا ششم هجری (نهم تا دوازدهم میلادی) اهمیت قابل توجهی یافت.
← تفاوت فلسفه و حکمت
حمله ای بسیار مؤثر بر نقش فلسفه به عنوان جزئی از اسلام از سوی غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه اش انجام شد. طبق نظر غزالی فیلسوفان مشائی (او مخصوصاً ابن سینا را در نظر دارد) آرایی را به عنوان حقایق مطرح می کنند که یا کفر هستند یا بدعت. ممکن است کسی از او انتظار داشته باشد که در ادامه بگوید که این آراء فلسفی صرفاً به آن دلایل، غیرقابل قبول هستند؛ اما او چنین نمی کند. در عوض غزالی می گوید که او این آراء را به این دلیل نقد می کند که آنها از براهینی که فیلسوفان خود مطرح می کنند پیروی نمی کنند. این براهین از لحاظ فلسفی ضعیف هستند و لذا ضرورتی ندارد آنها را بپذیریم. پیامد خوشایند عدم توفیق این براهین آن است که اصول اسلام متکی به اصول عقلانی استوار است، حداقل در این معنی که اصول مخالف آن نادرست هستند.
← استفاده غزالی از فلسفه و منطق
...
wikifeqh: فلسفه_اسلامی
[ویکی شیعه] فلسفه اسلامی، علمی که مسائل کلی هستی، معرفت، نفس، خدا و دین را بررسی می کند. خاستگاه این دانش، یونان باستان است. الکِندی نخستین فیلسوف مسلمان و فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است. در فلسفه اسلامی، سه مکتب مهم وجود داشته است که عبارتند از: مکتب مَشّاء، مکتب اِشراق و حکمت مُتعالیه.
فارابی، ابن سینا، سهروردی، ابن رشد، میرداماد و ملاصدرا، مهم ترین فیلسوفان مسلمان اند. کتاب های اشارات و تنبیهات، شِفاء، حکمة الإشراق، قَبَسات، اَسفار اَربعه، الشواهد الربوبیة و نهایة الحکمة، برجسته ترین متون فلسفه اسلامی است.
فلسفه، در جهان اسلام با مخالفت هایی روبرو بوده است. برخی از مخالفان فلسفه اسلامی، آن را شامل مطالب کفرآمیز می دانند؛ برخی نیز فلسفه را مانند دیگر دانش ها سودمند می دانند؛ اما بر این باورند که فلسفه در معرفت دینی ما مؤثر نیست و نباید متون مقدس دینی را با مبانی فیلسوفان، تفسیر کرد. مکتب تفکیک، از مشهورترین مکاتب فکری شیعیِ مخالف با فلسفه است.
فارابی، ابن سینا، سهروردی، ابن رشد، میرداماد و ملاصدرا، مهم ترین فیلسوفان مسلمان اند. کتاب های اشارات و تنبیهات، شِفاء، حکمة الإشراق، قَبَسات، اَسفار اَربعه، الشواهد الربوبیة و نهایة الحکمة، برجسته ترین متون فلسفه اسلامی است.
فلسفه، در جهان اسلام با مخالفت هایی روبرو بوده است. برخی از مخالفان فلسفه اسلامی، آن را شامل مطالب کفرآمیز می دانند؛ برخی نیز فلسفه را مانند دیگر دانش ها سودمند می دانند؛ اما بر این باورند که فلسفه در معرفت دینی ما مؤثر نیست و نباید متون مقدس دینی را با مبانی فیلسوفان، تفسیر کرد. مکتب تفکیک، از مشهورترین مکاتب فکری شیعیِ مخالف با فلسفه است.
wikishia: فلسفه_اسلامی