فلخمیده. [ ف َ خ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) حلاجی کرده شده.( برهان ). ظاهراً محرف فلخیده است. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فلخمیدن و فلخوده و فلخیده شود.