فقاهت

/feqAhat/

مترادف فقاهت: اجتهاد، تفقه، هوشمندی

معنی انگلیسی:
religious jurisprudence

لغت نامه دهخدا

فقاهت. [ ف َ هََ ] ( ع مص ) فقاهة. فقیه گردیدن. ( منتهی الارب ) ( مصادر اللغه زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). دانستن علم دین و فقاهت اخص از فقه است ، چه فقه مطلق دانش است. ( یادداشت مؤلف ) : به علم و فقاهت معتمدعلیه بود. ( تاریخ قم ). || دانستن چیزی را و دریافتن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

فقیه شدن، فقیه بودن، عالم شدن، دانابودن به احکام شریعت
( مصدر ) ۱ - دانا شدن عالم گشتن ۲ - عالم احکام شرع شدن فقیه گردیدن .

فرهنگ معین

(فَ هَ ) [ ع . فقاهة ] (مص ل . ) ۱ - دانا شدن ، عالم گشتن . ۲ - فقیه شدن ، فقیه بودن .

فرهنگ عمید

فقیه و آگاه بودن در زمینۀ احکام شرعی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در عصر غیبت ولی زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که مسلمانان و جامعه اسلامی از ادراک برکات خاص ظهور ایشان محرومند، جاودانگی اسلام اقتضا دارد که همان دو شان تعلیم دین و اجرای احکام اسلام، تداوم یابد که این دو وظیفه، بر عهده نائبان ولی عصر (عج) می باشد و فقیهان عادل و اسلام شناس، از سویی با سعی بلیغ و ا جتهاد مستمر، احکام کلی شریعت را سبت به همه موضوعات و از جمله مسائل جدید و بی سابقه تبیین می نمایند و از سویی دیگر، با اجرای همان احکام استنباط شده، ولایت اجتماعی و اداره جامعه مسلمین را تداوم می بخشند.
اجتهاد ، عبارت است از تلاش فقیه برای دریافت احکام خداوند از منابع معتبر دین یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل. «کتاب » و «سنت » ، وحی مدون و مجسم و دو منبع اصلی برای دریافت احکام و سنت ثابت الهی می باشند که حجیت منبع سوم یعنی «اجماع » ، به این دو منبع برمی گردد؛ زیرا که ارزش اجماع، فقط به جهت کشفی است که نسبت به سنت دارد نه اینکه در قبال سنت، خود منبعی مستقل برای احکام دین باشد و از اینرو، اگر اجماعی نتواند این نقش کاشفیت را ایفا کند، از نظر فقهی، فاقد ارزش است.
منبع چهارم
منبع چهارم اجتهاد، همان «عقل » است که از جهتی مانند اجماع، وسیله ای است برای فهم احکام از دو منبع کتاب و سنت و از جهت دیگر، خود منبعی مستقل می باشد و لذا به طور کامل، نحوه حجیت عقل، با نحوه حجیت اجماع که به سنت برمی گردد، فرق می کند و با این تحلیل می توان گفت که منابع اجتهاد، سه اصل است نه چهار اصل.
کاربرد اصول فقه
وجود مطلقات و مقیدات و عمومات و مخصصات، و همچنین نفوذ روایات مجعول در مجموعه های حدیثی، فقیه را نیازمند کاوش های دقیق علمی می نماید. «علم اصول » ، دربردارنده مجموعه قواعدی است که فقیه را در استنباط احکام الهی مدد می رساند و بدون استعانت از این قواعد که سرشار از ظرافت ها و دقت های عقلی است، فقیه هرگز نمی تواند وحی خالص و ناب را ادراک نماید. عقل از این جهت، همانند نور است که واقعیات را نشان می دهد؛ نور، نه چیزی را بر واقعیات جهان می افزاید و نه چیزی را از آنها می کاهد، بلکه آنچه را که هست روشن می سازد و از اینرو می توان درباره نور چنین گفت که نور، محقق اشیاء است نه مغیر آنها. البته در بحث های فیزیکی، برای نور، خاصیت تغییر برخی از اوصاف اشیاء را می توان قائل شد. اما از آن جهت که عقل ، منبعی مستقل و در عرض دو منبع کتاب و سنت است، نقش اساسی و مهمی را ایفا می کند؛ اگر چه دایره اش محدود به مستقلات و غیرمستقلات متلازم است که از ناحیه شرع، تلازم آن کشف شده است. بدین ترتیب، عقل در دامن شریعت، همانند چراغی است که هم جایگاه خود را ارائه می کند و هم دامنه وحی را در افق خود روشن می سازد.
نتیجه
...

پیشنهاد کاربران

فقاهت، مانند ولایت، فلاحت و کتابت درون مایه اى عملى دارد، پیشه اى است علمى و عملى. نویسنده، با قلم، حروف را در خدمت مى گیرد و معانى و اندیشه ها را بر صفحه ها و صحیفه ها جاودان مى کند
شناخت عمیق احکام الهی و پیروی از آنها
درک عمیق از احکام شرعی داشتن

بپرس