فضیلت

/fazilat/

مترادف فضیلت: برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت، رجحان، حسنات

متضاد فضیلت: رذیلت

برابر پارسی: برتری، دانایی، فزونی

معنی انگلیسی:
virtue, excellence, superiority, attainment, learning, accomplishment

فرهنگ اسم ها

اسم: فضیلت (دختر) (عربی) (تلفظ: fazilat) (فارسی: فَضيلت) (انگلیسی: fazilat)
معنی: برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل، ارزش و اهمیت، ( در قدیم ) ( در علم اخلاق ) ویژگی های ستوده ی اخلاقی در مقابلِ زذیلت، شرف
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم دختر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

فضیلت. [ ف َ ل َ ] ( ع اِمص ) فضیلة. رجحان. برتری. مزیت.فزونی. ( از منتهی الارب ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. ( کلیله و دمنه ). چه هرکه از خرد بهره دارد فضیلت او بر وی پوشیده نماند. ( کلیله و دمنه ). چندانک اندک مایه وقوف افتاده و فضیلت آن را بشناختم به رغبتی صادق و حرص غالب در تعلم آن می کوشیدم. ( کلیله و دمنه ).
در خبری خوانده ام فضیلت آنرا
خاست مرا آرزوش قرب سه سال است.
خاقانی.
صدهزار است این فضیلت گر رسد اندر شمار
تا بچپ کردی حساب این فضیلت ها به راست.
خاقانی.
|| صفت نیکو. مقابل رذیلة. ج ، فضایل. فضیلت های اصلی عبارتند از: شجاعت ، عفت و حکمت. ( فرهنگ فارسی معین ). فضایل اصلی را چهار دانسته اند که یکی از آنها هم عدالت است : کدام فضیلت از این فراز که از امت به امت و ملت به ملت رسید و مردود نگشت. ( کلیله و دمنه ). طایفه از حکمای هند در فضیلت ابوزرجمهر سخن می گفتند. ( گلستان ). || دانش و حکمت. پایه بلند در فضل. ( منتهی الارب ).
- فضیلت گستر ؛ دانش گستر. و رجوع به همین مدخل در ردیف خود شود.

فضیلة. [ ف َ ل َ ]( ع اِمص ) فزونی. ( منتهی الارب ). مزیت. خلاف نقیصه و رذیله. ( از اقرب الموارد ). || پایه بلند در فضل. ج ، فضایل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

درجه بلنددرفضل، مزیت، برتری، فزونی، افزونی درعلم ومعرفت، فلاف رذیلت
( اسم ) ۱ - رجحان برتری مزیت ۲ - درجه عالی در فضل فزونی در معرفت و علم ۳ - صفت نیکو مقابل رذیله جمع : فضائل ( فضایل ) توضیح فضیلتهای اصلی عبارتند از : شجاعت عفت و حکمت .

فرهنگ معین

(فَ لَ ) [ ع . فضیلة ] (اِ. ) ۱ - رجحان ، برتری . ۲ - برتری در علم و دانش .

فرهنگ عمید

۱. برتری در علم، هنر، و اخلاق، فضل.
۲. برتری، شرف.
۳. (اسم ) [مقابلِ رذیلت] ویژگی های ستودۀ اخلاقی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فضیلت، شرف و برتری ؛ مقابل نقیصه است.
فضیلت گاه صفت شخص قرار می گیرد، گاه صفت مکان و گاهی صفت زمان .
احکام مرتبط
از احکام آن در بابهایی چون اجتهاد و تقلید ، صلات و حج سخن گفته اند.
← در اجتهاد و تقلید
۱. ↑ العروة الوثقی، ج۱، ص۲۰.
...

دانشنامه عمومی

فضیلت ( به انگلیسی: virtue ) به برتری اخلاقی اشاره دارد. فضیلت خصیصه یا کیفیت مثبتی است که به صورت ذهنی از نظر اخلاقی برتر تلقی شود، و بنابراین به عنوان شالودهٔ قاعده و حضور اخلاقی خوب ارزشگذاری می شود. فضایل شخصی ویژگی هایی هستند که به عنوان ارتقادهندهٔ عظمت جمعی و فردی ارزشگذاری می شوند. متضاد فضیلت رذیلت است.
فضیلت یک الگوی فکری و رفتاری است که بر استانداردهای اخلاقی رفیع استوار است. فضیلت ها را می توان در حوزهٔ گسترده تر ارزش ها قرار داد. هر فرد دارای هسته ای از ارزش های اساسی است که به سیستم اعتقادات، ایده ها و/یا نظراتش مشارکت می رساند. تمامیت در کاربرد یک ارزش متضمن استمرار آن است و این استمرار یک ارزش را از اعتقادات، نظرات و ایده ها جدا می سازد. در این زمینه، یک ارزش ( مثلاً راستی یا برابری یا کیش ) هسته ای است که ما از آن عمل یا فعالیت می کنیم. جوامع ارزش هایی دارند که در بین بسیاری از شرکت کنندگان در آن فرهنگ به اشتراک گذاشته شده اند. ارزش های یک فرد معمولاً به صورت گسترده، اما نه تماماً، با ارزش های فرهنگ او سازگاری دارند.
فضایل فردی را می توان در یکی از چهار دستهٔ ارزش ها قرار داد:
• اخلاق ( فضیلت - رذیلت، خوب - بد، اخلاقی - غیراخلاقی، درست - اشتباه )
زیبایی شناسی ( نامتوازن، خوش آیند )
تعلیماتی ( سیاسی، ایدئولوژیکی، اعتقادات و ارزش های مذهبی یا اجتماعی )
• فطری/ذاتی
عکس فضیلت

فضیلت (فیلم). فضیلت ( انگلیسی: Virtue ) فیلمی در ژانر رمانتیک است که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کارول لمبارد، پت اوبرایان، وارد باند، و میو مثو اشاره کرد.
عکس فضیلت (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

فَضیلت (virtue)
در فلسفۀ اخلاق، توانایی، شایستگی، یا کارآمدی دائمی در انجام عمل خیر. فضیلت عبارت است از تطابق افعال ارادی آدمی با قانون اخلاقی یا مجموعۀ قواعدی که عُرف بر ارزش آن ها صحّه نهاده است. مبحث فضیلت نخستین بار در فلسفۀ افلاطون و در خلال آموزه های سقراط به صورت مبحثی فلسفی مطرح شد. افلاطون فضیلت را علم به خیر و عمل بدان تعریف کرده است. ارسطو این تعریف را کامل تر کرد؛ فضیلت، بنا به رأی ارسطو، عبارت است از قریحۀ طبیعی یا اکتسابی ای که آدمی را به انجام عملی مطابق با خیر رهنمون می شود. کانت فعلی را که فضیلت شمرده می شود، به ارادۀ صالح فاعل آن منوط می داند و این ارادۀ صالح را نیت می خواند. کانت میان فضیلت و امر واجب تفاوت نهاده و بر آن است که فضیلت عمل خیر به خودی خود است، در حالی که امر واجب قوّۀ حاکمه ای است که فضایل بدان سنجیده می شوند. قدما چهار فضیلت اصلی حکمت و عفت و شجاعت و عدالت را در برابر چهار رذیلت اصلی جهل و شَرَه و ترس و ستم نهاده اند. هریک از فضایل در میانۀ دو رذیلت نهاده شده اند؛ حکمت درحد وسط سفاهت (به کارگیری فکر در آنچه واجب نباشد، یا زیادهبر مقدار واحب که آن را«جربزه» نیز گویند.)و ابلهی (تعطیل فکر)؛ عفت در حد وسط شره و بی حالی؛ شجاعت در حد وسط ترس و بی باکی؛ عدالت در حد وسط ستم گری و ستم کشی.

مترادف ها

knowledge (اسم)
سامان، اگاهی، اطلاع، معرفت، علم، بصیرت، فضیلت، عرفان، دانش، دانایی، وقوف

learning (اسم)
فراگیری، اطلاع، معرفت، فضیلت، عرفان، دانش، یادگیری، فضل وکمال

scholarship (اسم)
مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجویی

wisdom (اسم)
معرفت، خرد، حکمت، فضیلت، عقل، دانش، دانایی، فرزانگی

erudition (اسم)
فضل و دانش، فضیلت، دانشوری

scholarism (اسم)
فضیلت، تتبع، تحقیق علمی

فارسی به عربی

انجاز , براعة

پیشنهاد کاربران

همچنان که دوستان ذکر کردند مترادف این واژه هنر است که بدین معنی در پارسی نو و پارسی میانه کاربرد داشته است
فضیلت: فزونی و زیادت در ویژگی های اخلاقی پسندیده و ستوده بر خلاف رزیلت که در امور نکوهیده است
فضیلت: ( Virtue ) :هم سنگ های این واچ در پهلویگ:
( Hunar ) : ( 𐬵𐬎𐬥𐬀𐬭. ) :هونر٬ در پارسی امروزین آنرا هنر می نویسیم.
( Huwaršt ) : ( 𐬵𐬎𐬬𐬀𐬭𐬴𐬝. ) :هووَرْشْت.
( Nēk - gōhrih ) : ( 𐬥𐬉𐬐𐬔𐬋𐬵𐬭𐬌𐬵. ) :نِیک گوهریه٬ امروز نوشته می شود: نیک گوهری.
...
[مشاهده متن کامل]

( Excellence ) : ( Pāhlomih ) : ( 𐬞𐬁𐬵𐬮𐬊𐬨𐬌𐬵. ) :پآهلُمیه.
اندر این نوشتار کوشش شده برای درست خوانی این واژگان از دبیره ی اوستایی بهره جویی شده است.

عالی
مهربان بود
فضیلت: ویژگی یا نیرویی که با آن فرد با وجود موانعی که پیش رو دارد، داوطلبانه به سوی نیکوکاری، نیکوگفتاری، خوشبینی نسبت به دیگران و به سوی خوب انجام دادن وظیفه می رود؛ ویژگی که با آرمان اخلاقی همخوانی دارد و او را از دیگران برجسته و الگوی رفتاری برای دیگران می سازد و یا ویژگی چیزی معنوی که آن را نزد همگان گرانبها می سازد ( مانند فضیلت دانش و. . . ) . ( https://www. cnrtl. fr/definition/vertu )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
زانست zānsat ( کردی ) ، زانیار ( کردی: zānyāri ) .

به زبان سنگسری
عاقّل aghal
با خرد ba khered
دانا Dana
رّشون reshon
یه سوال مخالف فضیلت تنبلی است اخه ما سر امتحان داشتیم گفت درسته
فضیلت : فضیلت اسم دختر ( عربی ) به معنی : برتری در دانش، هنر و اخلاق، ارزش و اهمیت، شرف ، رجحان ، مزیت ، تقوا، کمال ، جوانمردی ، معرفت ، در اخلاق ، به مفهوم �صفت پسندیده ، اخلاق نیک ، فضائل ، صفات نیک و پسندیده .
خصوصیت مثبت شخصیتی میشه ( فضیلت )
خصوصیات مثبت شخصیتی میشه ( ج ) فضایل
مثال:یکی از فضایل شخصیتی ارنستو چگوارا شهامت بود
جمله با فضیلت بگین
عالییییییی
برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت، رجحان، حسنات
فضیلت :برتری
معنی فضیلت
کمالات
برتری، والا بودن
آقا اگر نمی دانید بی خودی نگید فضیلد یعنی خصوصیات یک فرد . ویژگی های یک فرد
برتری
بالاتر بودن
دانایی و نیکویی
نعمت
فضیلت : /fazilat/ فَضیلت ( عربی ) 1 - برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل؛ 2 - ارزش و اهمیت؛ 3 - ( در قدیم ) ( در علم اخلاق ) ویژگی های ستوده ی اخلاقی در مقابلِ زذیلت. اسم فضیلت مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
برتری
دانایی، برتری، فونی
راهبرد
راهکار
ره آورد
برجستگی
بر آمد

نیکویی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس