فضائل ومناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حضرت صدیقه طاهره، دخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ستایشگران بی شمار دارد و از فضایل، مناقب و مقامات عالیه او ستایش های فراوانی شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستوده اند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:و او پاره تن من است و او قلب من است که میان دو پهلوی من قرار دارد؛ پس کسی که او را اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خداوند را آزرده است.
زهرا (ع) کوثر خداست. لیله القدر خداست. جلوه ی جمال خداست و تفسیر جلال خدا زهرا (ع) ادامه رسول است و همتای علی حضرت زهرا (ع) در رأس تمام بانوان اسلام قرار دارد زیرا او تنها بانویی است که پدرش معصوم ، شوهرش معصوم و خودش نیز معصوم بوده است محیط پرورش و زندگی حضرت زهرا (ع) محیط عصمت و طهارت بوده است اوست که معرف نهایت کمال زن است و اوج عروج یک انسان چشمه ی غدیر در باغ دستان پرتوان او به بلوغی رسید و غدیریان از دامان عصمت او به رویشی رسیدند. کودکی خویش را در خانه شخص اول اسلام یعنی پیغمبر برگزیده ای که تحت تربیت مستقیم پروردگار جهان قرارداشت طی کرد. دوران خانه داری و بچه داری را در خانه دومین شخصیت ممتاز اسلام یعنی علی بن ابی طالب (ع) گذراند در این دوران کوتاه دو پسر معصوم یعنی حسن (ع) و حسین (ع) را تربیت کرد و دو دختر شجاع و فداکار مانند زینب و ام کلثوم به جامعه ی تحویل داد. اما آیا می شود آن را که آسمان و خورشید و ماه ، وسعت ها نور و زیبایی را اقاقی ها عطر را، کبوتران پرواز را و چشمه ها طهارت را از او به عاریت گرفته اند و به تحلیل نشست؟ و اما زهرا(ع) است راهگشا و پیش آهنگ حقایقی که ترجمان معنای آزادی، زیبایی مقاومت و رهایی است. وزن را چه فضیلتی بالاتر و چه معلمی جز فاطمه شاید؟ کسی که کوثر و لیله القدر خدا و سبزترین پاسخ به روح تشنه ی انسان ها در تمامی عصرها و نسل هاست. او که در بینش، اندیشه، احساس، باور، انگیزه. سلوک، سیره، رفتار و زندگیش آموزگار چگونه بودن و چگونه شدن زن در هر دو عرصه فردی و اجتماعی است.
فاطمه (ع) شاگرد مکتب محمد (ص) است از خردسالی تا واپسین ساعات حیات آن گاه که کودکی است خرد از معلم بزرگ جهان محمد مصطفی (ص) درس زندگی می آموزد از نزدیک رستن نهال عظیم دانش راستی و حقیقت را نظاره می کند و در جان شیرین زخم جانکاه حقیقت را احساس می کند. او از مربی آدمیان درس توحید و یقین ، ایمان، تقوا، صبر، اتصال و قرب به خدارا نیک می آموزد. در تاریخ تولد حضرت فاطمه (ع) در بین علمای اسلام اختلاف است اما مرحوم کلینی در کتاب کافی می گوید: فاطمه (ع) پنج سال بعد از بعثت متولد شد و چون از دینار حلت نمود هیجده سال و هفتاد پنج روز داشت و هفتاد و پنج روز بعد از پدر خود زنده بود. در کتاب دلائل الامامه طبری و بحار الانوار علامه مجلسی از ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: فاطمه (ع) در روز بیستم جمادی الآخر سال چهل و پنجم از ولادت پیامبر به دنیا آمد و هشت سال در مکه و ده سال در مدینه با پدر خود زندگی نمود و بعد از رحلت پیامبر هفتاد و پنج روز زنده بود و روز سه شنبه سوم جمادی الآخر سال یازده هجرت از دنیا رحلت نمود.مادر فاطمه (ع) زنی بود به نام خدیجه دختر خویلد. خدیجه در یکی از خانواده های اصیل و شریف قریش به دنیا آمد و تربیت یافت افراد خانواده اش همه دانشمند و فداکار و روحانی و حمایت کننده از خانه کعبه بودند در تعریف و توصیف پدر فاطمه (ع) احتیاجی به توصیف نیست زیرا شخصیت فوق العاده و عظمت روحی و اخلاق پسندیده و همت عالی و فداکاری و شجاعت رسول خدا (ص) سرآمد تمامی افراد بشر است. دوران کودکی آن حضرت در محیط بسیار خطرناک و اوضاع بحرانی و انقلابی صدراسلام بود در زمانی که یکی از افتخارات مردم جاهل آن زمان زنده به گور کردن دختران بود و رسول خدا در چنین زمانی دست دختر خود را می بوسید و می فرمود فاطمه پاره تن من است. زمانی که دعوت پیغمبر (ص) علنی شد اذیت و آذار دشمنان نیز شدت یافت. فاطمه (ع) وقتی از خانه خارج می شد شاهد حوادث تلخی بود گاهی می دید پدرش را اذیت می کنند و ناسزایش می گویند اوضاع بحرانی و خطرناک و حوادث سهمیگن دوران زندگی فاطمه (ع) نه تنها خللی بر روح آن حضرت وارد نساخت بلکه بر عکس آن حضرت را برای هر گونه مبارزه ای آماده ساخت. روزگار سخت و نیز خرد سالی فاطمه (ع) طی شد و زمان ازدواج حضرت رسیده بود. در این زمان اسلام پیشرفت کرده بود و پیامبر شخص اول آن زمان بودند حضرت فاطمه (ع) خواستگاران زیادی از اشراف و متمکنین داشتند اما رسول خدا فاطمه (ع) را برای علی (ع) نگه داشته بود و دوست می داشت از جانب ایشان پیشنهاد بشود. سرانجام نیز ازدواج این 2 روح آسمانی سرگرفت و رسول خدا بسیار مسرور گشتند از همین رهگذر بود که ذریه و نسل پاک پیغمیر (ص) در وجود دخترش قرار گرفت و چنین مقدر شد که امامان و پیشوایان و رهبران دینی اسلام از نسل زهرا (ع) به وجود آیند.
برای حضرت زهرا (ع) در نزد حق تعالی نام های بسیاری است و این نشان از عظمت مقام آن شهیده والامقام در نزد خداوند دارد. مرحوم صدوق و کلینی از امام صادق (ع) نقل نموده اند که به یونس بن طبیان فرمود فاطمه(ع) نزد خداوند عزوجل نه اسلام دارد. فاطمه ، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه ، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا سپس فرمود آیا می دانی معنای فاطمه چیست؟ یونس می گوید گفتم مولای من به من خبر دهید امام صادق (ع) فرمودند: او از هر شری جدا شده است و اگر امیر مومنین با او ازدواج نمی نمود تا قیامت برای او در روی زمین از آدم و بعد از او کفوی و همتایی نمی بود. و نیز بیان کرد که از حضرت صادق (ع) سوال نمودم که چرا فاطمه (ع) زهرا نامیده می شود؟ امام صادق(ع) فرمودند: به این دلیل که هر زمان در محراب عبادت می ایستد نورا و برای اهل آسمان می درخشد چنان که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد. علامه مجلسی در کتاب شریف بحار از مناقب ابن شهر آشوب نقل نموده که گویند کینه های فاطمه (ع) ام الحسن و ام الحسین و ام الائمه و ام أبیها می باشد. برخی از اسامی و القاب آن حضرت عبارتند از: 1) انسیه: زنی که خصلت های خوب انسانی در او متجلی است 2) بتول : زنی پاک و دور از هر گونه آلودگی 3) تقیه: پاک و بی گناه 4) حبیبه : دوست و رفیق ، دوست داشتنی 5) حوراء : فرشته زنی که خصلت های خوب فرشتگان را داراست 6) کوثر: خیر فراوان زنی که دارای خیر فراوان و برکات بی شمار است 7) ریحانه: گل خوشبو و لطیف و مهربان
تنها رسول خدا (ص) و امیر مومنین (ع) و امامان بعد از او که علوم خود را از منبع وحی می گرفته اند می توانند شخصیت فاطمه را آن گونه که سزاوار است بیان کنند و دیگران هر چه بگویند به اندازه شخصیت و استعداد خود گرفته اند و نخواهند توانست تمام شخصیت و مقام آن با نو را تبیین کنند از این رو باید به سخنان رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین مراجعه نمود تا بتوان فضایل و ارزشهای آن با نوی یکتا عالم وجود را که سرور زنان عالم و اسوه و پیشوا و بانوی نمونه عالم است بیان نمود. از همین رو علامه مجلسی در کتاب بجار از خصال شیخ صدوق از حضرت رضا(ع) نقل می فرماید که رسول خدا (ص) فرمودند حسن و حسین بعد از من و بعد از پدرشان امیرمومنین بهترین مردان روی زمین و مادر آن ها فاطمه (ع) بهترین زنان عالم است. پیامبر (ص) نیز فرمودند: دخترم فاطمه (ص) اول کسی است که داخل بهشت می شود. فاطمه (ع) حوراء انسیه ای است که رسول خدا (ص) هر زمان مشتاق بوی بهشت می شدند او را می بوییدند و می فرمودند «هر گاه فاطمه را می بوسم ، بوی درخت طوبی را از وی استشمام می کنم». فاطمه (ع) عبد مطیع و بنده صالح پرورگار است که رسول الله (ص) درباره وی فرمودند «خداوند قلب وجوارح دخترم را از ایمان ویقین پر کرده است». فاطمه (ع) بانوی برگزیده و عفیفه ای است که خود می فرمودند «بهترین چیز برای زن این است که نه او مردی را ببیند و نه مردی او را». و نیز می فرمودند: «هنگامی زن قرب به پروردگار خواهد کرد که در خانه اش پنهان شود».
فاطمه (ع) را از آن رو فاطمه نامیدند که پروردگار از دانش خود آن قدر به او نوشاند که از هر استادی بی نیاز شد. فاطمه (ع) به علی (ع) گفت: نزدیک بیا، تا به تو از حوادث گذشته و حال و آینده تا روز قیامت، آن هنگام که قیامت برپا می شود خبر دهم فاطمه را بدان سبب بتول نامیده اند که از نظر فضل و دین و حسب ، سرآمد تمامی زنان بود. خداوند ده چیز را به ده زن تفضل کرد برای فاطمه (ع) دانش را بهترین شاهد و نمونه بر علم بی کران زهرا(ع) همان خطبه ها و سخنرانی های اوست به ویژه خطبه ی آن حضرت در مسجد مدینه در مقابل مهاجر و انصار در احتجاج با ابوبکر (ع) این خطبه همتای خطبه هایی است که حضرت علی (ع) بیست و پنج سال بعد برای اهل کوفه ی می خواندند.
ایمان همان عشق است و نفرت ، عشق در راه خدا و نفرت به خاطر او ایمان همان رهبری و جهت دادن به عشق و نفرت است. ایمان حد قلبی مذهب است . آنان که ایمان می آورند از بزرگترین عشق ها برای خدا و از بالاترین محبت ها برای او برخورداری می شوند. و فاطمه (ع) در اوج قله ی ایمان است و بهترین گواه بر وجود سراسر ایمان او یکی تأمل در زندگی و رفتار آن حضرت و دیگری شهادت رسول خدا (ص): ای سلمان! دخترم فاطمه آن چنان ایمان در اعماق دل و تمامی وجودش نفوذ کرده که برای عبادت خدا، خود را از همه چیز فارغ می سازد.
او در همه چیز بی همتا و بی نظیر بود. در عبادت هم بی مانند بود او سرآمد بکائین و توابین و خائفین قرار داشت و خدا دعای او را بهتر از هر کسی استجابت می کرد. او تا بدانجا رسید که بهترین زنان جهان و سرور زنان بهشت شد. امام حسن مجبتی (ع) می فرمایند: دیدم مادرم شب جمعه در محراب به عبادت ایستاد و مدام رکوع و سجده می کرد تا صبح دمید. حسن بصری گوید در دنیا عابد تراز فاطمه نیست. او آن قدر برای نماز سرپا می ایستاد که پاهایش ورم می کرد. او به هنگام عبادت آن چنان در عظمت حق غرق می گشت و از خود بی خود می شد که از فکر عزیزان و فرزندان خویش نیز با تمامی علاقه ای که به آنان داشت جدا می شد از این روپروردگار نیز ملایکه ای را می فرستاد تا گهواره ی فرزندان او را حرکت دهند.

پیشنهاد کاربران

بپرس