فز

لغت نامه دهخدا

فز. [ ف َ ] ( اِ ) آلت مردی و آلت تناسل را گویند. ( برهان ). فزه. ( جهانگیری ). ظاهراً مصحف «نره » است. ( از حاشیه برهان چ معین ).

فز. [ ف َزز ] ( ع ص ) مرد سبک ، چست. ( منتهی الارب ). الرجل الخفیف. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گاوساله دشتی. ( منتهی الارب ). بچه گاو وحشی. ج ، اَفْزاز. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) بازگشتن و روی گردانیدن از کسی. || جدا شدن. || ترسیدن آهو. || برکندن کسی را از جای خود و بی آرام ساختن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || از جای بجستن. ( مصادر اللغه زوزنی ).

فرهنگ فارسی

مرد سبک . چست

دانشنامه عمومی

فز ( انگلیسی: Fez ) یک بازی ویدئویی مستقل سکوبازی است که توسط فیل فیش توسعه یافته و توسط ترپدور منتشر شد. شخصیت بازیکن گومز یک فینه دریافت می کند که نشان می دهد فضای دوبعدی او یکی از چهار وجه فضای سه بعدی است. بازیکن میان چهار حالت دوبعدی و سه بعدی برای حل کردن معماها جهت دید را عوض می کند. هدف بازی جمع آوری مکعب و قطعات مکعب است تا نظم به جهان برگردد.
عکس فز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس