فرود
/forud/
مترادف فرود: پایین، تحت، زیر، نزول، هبوط
متضاد فرود: فراز، فوق
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: فرا رسیدن، نشیب، سرازیری، پایین، قرار گرفته در مرتبه ی پایین از جهت مقام، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر سیاوش از «جریره» دختر پیران ویسه، که بر اثر زخم شمشیر رهام کشته شد، ( در اعلام ) پسر سیاوش از ' جریره ' دختر پیران ویسه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
به پیغوله ای شد فرود از مهان
پر از درد بنشست خسته روان.
فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 3 ).
از آن سوی بیت المقدس فرود قله گور ایشان است. ( مجمل التواریخ و القصص ).فرود کاخ یکی بوستان چو باغ بهشت
هزار گونه در او شکل و تندس دلبر.
فرخی.
اخترفرود همت اویست و فضل اوبرتر ز همت است و فزونتر هزاربار.
فرخی.
نصرت از کوهه زینت ، نه فرود است نه بردولت از گوشه تاجت ، نه فراز است نه باز.
منوچهری.
شعر استادان فرود ژاژهای خود نهم سخت سخت آید خرد را اینکه منکر منکرم.
خاقانی.
ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ چه گویی ندانی فراز از فرود.
عطار.
- برفرود ؛ سراشیب. باژگونه. و به کنایت روبنا بودی : جهان جای خلاف و برفرود است
جز این مر مردمان را نیست کاری.
ناصرخسرو.
ترکیب ها:- فرودآرامیدن . فرودآرمیدن. فرودآرنده. فرودآمدن. فرودآمدنگاه. فرودآمده. فرودآوردن. فرودآورده. فرودآوریدن. فرودآویختن. فرودآینده. فرودافتادن. فرودافشردن. فرودافکندن. فرودخوردن. فرودرفتن. فرودشدن. فرودکردن. فرودگاه. فرودگرفتن. فرودنگریدن. فرودنگریستن. فرودین. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| ( اِ ) ته. تک. قعر. غور. بن. عمق. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( ص ) سافل. مقابل فراز. ( یادداشت بخط مؤلف ). || زیردست. مادون : پس هرچه فرود از شاهان بودند وزیران و دستور خوانده اند. ( مجمل التواریخ و القصص ). رجوع به فراز، فرا و مدخل های «فرو» و «فرود» شود.
فرود. [ ف ُ ] ( ص ) برشته و بریان کرده.رجوع به فروده شود. || فریفته. || فریبنده و فریب دهنده. || زبون و بد. مغرور و غره. || ( اِ ) چوب زیرین چهارچوب درخانه. ( برهان ). فروده. ( از حاشیه برهان چ معین ).
فرود. [ ف َرْ وَ ] ( اِ ) چوب پس در خانه. ( برهان ). فروده. رجوع به فروده شود.
فرود. [ ف ُ ] ( اِخ ) نام پسر سیاوش برادر کیخسرو که از دختر پیران ویسه بهم رسیده بود. ( برهان ). نام پسر سیاوش و جریره. ( ولف ) : بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
زیر، نشیب، پایین، نقیض بالا
( اسم ) زیر پایین مقابل بالا : پس هر چه زبر اوست و آنچه فرود بدانند . ۲ - اندرون : فرود سرای فرود قلعه ۳ - فرود آوردن فرود آمدن ۴ - ( صفت ) زیرین پایینی ۵ - پایین تر ( در مکان و رتبه ) : و مرورا نیز کسی جز اهل تایید جواب نداده است فلاسفه را که ایشان فرود اهل تایید اند . یا فرود از . باستثنای بجز : الله می گوید فرود از شرک گناه آن کس آمرزیم که خود خواهیم . ۷ - بعد پس . یا از فرود . از بعد پس از : از فرود ایشان به دویست سال برسد که یاد کنیم از گاه آدم باز چند است . ۸ - ( اسم ) قطب منفی جریان برق کاتد ۹ - بخش پایان مقام و برگشتن بمایه در ضمن انتقال بزمینه نخستین . توضیح فرودها برای خاتمه یک جمله موسیقی یا یکی از اعضای یک جمله موسیقی و یا خاتمه یک قطعه موسیقی به کار می رود و اگر آنها را با ادبیات مقایسه کنیم صداها بجای کلمات و فرودها به منزله نقطه گذاریست ۱٠ - چوب زیرین چهار چوب در خانه عتبه ۱۱ - ( صفت ) بریان کرده برشته .
دهی است از دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. یکتا، یگانه.
۱. به زمین نشستن هواپیما.
۲. (قید ) پایین.
۳. (اسم ) (موسیقی ) الگوهای ملودیک برای بازگشت به مایۀ اصلی و حالت اولیه در آخر اجرای هر دستگاه یا آواز.
۴. (اسم ) [قدیمی] نشیب، سرازیری.
۵. (اسم ) [قدیمی] بخش زیرین جایی.
۶. (صفت ) [قدیمی] قرار گرفته در مرتبۀ پایین تر.
* فرود آمدن: (مصدر لازم )
۱. به زمین نشستن: هواپیما فرود آمد.
۲. پایین آمدن.
* فرود آوردن: (مصدر متعدی ) پایین آوردن.
فرهنگستان زبان و ادب
{cadence, close} [موسیقی] پیشروی لحنی یا هارمونیک (harmonic ) برای پایان دادن به قطعه و لَت و عبارت و جملۀ موسیقی
{falling action} [هنرهای نمایشی] کنشی که در پی نقطۀ اوج می آید و به سمت پایان نمایش پیش می رود
{landing} [حمل ونقل هوایی] عمل پایانی پرواز و برگرداندن هواپیما به زمین؛ عمل فرود آمدن و نشستن متـ . نشست 3
دانشنامه عمومی
فرود آخرین مرحله پرواز می باشد، که از آن طریق یک جاندار پرنده یا یک هواگرد یا فضاپیما به زمین یا هر سطح دیگری بازمی گردد.
کلیه پروازکنندگان ( اعم از جاندار یا ساخته دست بشر ) ، چتر نجات یا موشک ها یا هواپیماهای جت عمودپرواز که تصمیم به فرود دارند همواره از اصابت و برخورد شدید با زمین، در حین فرود، اجتناب می ورزند. بالون ها نیز، برای یک فرود آرام، با تقلیل توان شناوری خود در آسمان این مهم را انجام می دهند.
هواپیماها و پرنده ها عموماً عمل فرود را با کم کردن و کنترل سرعت انجام می دهند. اولین مرحله فرود با کاهش سرعت و کاهش ارتفاع آغاز می شود، تا جائی که پرنده به حالت نزدیک به سکون و بی وزنی برسد، و سپس درست قبل از رسیدن به زمین با چرخش دماغه فرود وضعیت نشستن بر روی زمین را به خود می گیرد. کم شدن تدریجی سرعت پرواز موجب بالا رفتن نوک هواپیما و در نتیجه افزایش زاویه حمله و در انتها افزایش مقاومت در برابر گرانش زمین می شود.
بهترین شرایط برای تماس با باند فرود زمانی است که باد از پهلو وجود نداشته باشد، که در نتیجه تماس با زمین می تواند در زمانی رخ دهد که سرعت مورد نیاز برای معلق ماندن در هوا به حداقل رسیده باشد. در زمان وجود باد از پهلو برای فرود امن تکنیک هایی مورد استفاده قرار می گیرد که اصطلاحاً آن ها را فرود خرچنگ وار یا فرود لغزشی می نامند.
یکی از عوامل بسیار حیاتی در زمان فرود، عوامل زمینی مانند پستی و بلندی ها و شرایط آب و هوایی می باشد که برای هواپیماها بسیار اهمیت دارد. این امر موجب می شود که هواپیماها برای اجتناب از این عوامل، که در عین حال بر خلاف تمایل شان، در ارتفاع بالاتر پرواز کنند و در نتیجه مسافت بیشتری را طی نمایند.
روش فرود هواپیماهای جت بزرگ ترابری معمولاً با روشی که در بالا توضیح داده شد اندکی متفاوت است. اگر با در نظر گرفتن اجرای روش بالا قرار باشد که هواپیما آن قدر صبر نماید که به حالت سکون و بی وزنی برسد، باند بسیار بلندی مورد نیاز خواهد بود. در این نوع از هواپیماها تنها با استفاده از کم کردن ارتفاع عمل نشستن روی باند انجام می پذیرد.
به محل فرود هواپیماها فرودگاه گفته می شود.
به خلبان ها الگوی استانداردی برای ادامهٔ پرواز تا زمانی که مجوز فرود جدید صادر شود داده می شود که به آن الگوی انتظار فرود holding pattern می گویند. در حالت انتظار، خلبان در صورت لزوم، نقطه ای مشخص و ثابت و قابل رؤیت را در نظر گرفته و بر فراز آن گردش می کند تا برای فرود آماده شود، این نقطه را نقطهٔ انتظار holding point می گویند. هواپیماها پس از مرحله انتظار فرود وارد مرحله ای به نام تَقَرُّب approach می شوند که مرحله نزدیک شدن به باند و آماده شدن هواپیما برای فرود است. ترتیبی که بر طبق آن هواگَردها برای نشست در فرودگاه اجازهٔ تقرب دریافت می کنند «نوبت تقرب» نام دارد. تقربی که به هر دلیل، نظیر کم بودن دید یا سرعت زیاد هواگَرد یا اشغال بودن باند، به فرود هواگَرد منجر نشود «تقرب ناتمام» گفته می شود. [ ۱]
کلیه پروازکنندگان ( اعم از جاندار یا ساخته دست بشر ) ، چتر نجات یا موشک ها یا هواپیماهای جت عمودپرواز که تصمیم به فرود دارند همواره از اصابت و برخورد شدید با زمین، در حین فرود، اجتناب می ورزند. بالون ها نیز، برای یک فرود آرام، با تقلیل توان شناوری خود در آسمان این مهم را انجام می دهند.
هواپیماها و پرنده ها عموماً عمل فرود را با کم کردن و کنترل سرعت انجام می دهند. اولین مرحله فرود با کاهش سرعت و کاهش ارتفاع آغاز می شود، تا جائی که پرنده به حالت نزدیک به سکون و بی وزنی برسد، و سپس درست قبل از رسیدن به زمین با چرخش دماغه فرود وضعیت نشستن بر روی زمین را به خود می گیرد. کم شدن تدریجی سرعت پرواز موجب بالا رفتن نوک هواپیما و در نتیجه افزایش زاویه حمله و در انتها افزایش مقاومت در برابر گرانش زمین می شود.
بهترین شرایط برای تماس با باند فرود زمانی است که باد از پهلو وجود نداشته باشد، که در نتیجه تماس با زمین می تواند در زمانی رخ دهد که سرعت مورد نیاز برای معلق ماندن در هوا به حداقل رسیده باشد. در زمان وجود باد از پهلو برای فرود امن تکنیک هایی مورد استفاده قرار می گیرد که اصطلاحاً آن ها را فرود خرچنگ وار یا فرود لغزشی می نامند.
یکی از عوامل بسیار حیاتی در زمان فرود، عوامل زمینی مانند پستی و بلندی ها و شرایط آب و هوایی می باشد که برای هواپیماها بسیار اهمیت دارد. این امر موجب می شود که هواپیماها برای اجتناب از این عوامل، که در عین حال بر خلاف تمایل شان، در ارتفاع بالاتر پرواز کنند و در نتیجه مسافت بیشتری را طی نمایند.
روش فرود هواپیماهای جت بزرگ ترابری معمولاً با روشی که در بالا توضیح داده شد اندکی متفاوت است. اگر با در نظر گرفتن اجرای روش بالا قرار باشد که هواپیما آن قدر صبر نماید که به حالت سکون و بی وزنی برسد، باند بسیار بلندی مورد نیاز خواهد بود. در این نوع از هواپیماها تنها با استفاده از کم کردن ارتفاع عمل نشستن روی باند انجام می پذیرد.
به محل فرود هواپیماها فرودگاه گفته می شود.
به خلبان ها الگوی استانداردی برای ادامهٔ پرواز تا زمانی که مجوز فرود جدید صادر شود داده می شود که به آن الگوی انتظار فرود holding pattern می گویند. در حالت انتظار، خلبان در صورت لزوم، نقطه ای مشخص و ثابت و قابل رؤیت را در نظر گرفته و بر فراز آن گردش می کند تا برای فرود آماده شود، این نقطه را نقطهٔ انتظار holding point می گویند. هواپیماها پس از مرحله انتظار فرود وارد مرحله ای به نام تَقَرُّب approach می شوند که مرحله نزدیک شدن به باند و آماده شدن هواپیما برای فرود است. ترتیبی که بر طبق آن هواگَردها برای نشست در فرودگاه اجازهٔ تقرب دریافت می کنند «نوبت تقرب» نام دارد. تقربی که به هر دلیل، نظیر کم بودن دید یا سرعت زیاد هواگَرد یا اشغال بودن باند، به فرود هواگَرد منجر نشود «تقرب ناتمام» گفته می شود. [ ۱]
wiki: فرود
فرود (کوار). فرود ( پارو ) یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان کوار در استان فارس واقع شده است. [ ۱] فاصله فرود تا کلانشهر شیراز ۵١ کیلومتر و تا شهرستان کوار ۵ کیلومتر میباشد فرود ۲٬۰۴۳ نفر ( ۵۷۸ خانوار ) جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: فرود (کوار)
دانشنامه آزاد فارسی
فرود (شاهنامه). فُرود (شاهنامه)
فُرود
در شاهنامۀ فردوسی ، پسر سیاوش از جَریرِه دختر پیران. در کَلات بالید و دلاوری یگانه شد. هنگامی که کِیخُسرو سپاهی را به فرماندهی طوس به جنگ با تورانیان فرستاد، از طوس خواست چون برادرش فرود در کلات است ، از راه کلات به توران نرود؛ اما طوس راه کلات را برگزید. فرود از آمدن سپاه ایران افسرده شد و از مادر خود تدبیر خواست . جریره گفت لباس رزم بپوشد و به استقبال سپاه ایران برود و تَخوار را که ایرانیان را خوب می شناخت با او همراه کرد. او همچنین نشان زَنگِۀ شاوُران و بهرام گودَرِز را به او داد تا از آن ها کمک ستاند. فرود، با دیدن بهرام ، طوس را به یک هفته مهمانی دعوت کرد و گفت سپس با هم به جنگ افراسیاب بروند. اما طوس، که مردی بی خرد بود، فرود را ناسزا گفت و ریونیز داماد خود را به پیکار او فرستاد. فرود با خدنگی او را از پای درآورد. سپس زَرَسپ پسر طوس به میدان رفت که او هم با یک تیر جان باخت . ناگزیر طوس خود روانۀ نبرد شد. تَخوار از فرود خواست که به درون دژ رود. فرود نپذیرفت و اسب طوس را هدف گرفت و از پای انداخت . چون دلاوران ایرانی پیاده نمی جنگیدند، طوس به طرف سپاه خود بازگشت . گیو از دیدن این صحنه بسیار خشمگین شد و به نبرد شتافت . فرود اسب او را نیز پی کرد. نوبت به بیژن پسر گیو رسید. او اسب فرود را از پای درآورد و فرود ناچار به درون دژ شد. روز بعد جنگ شدت گرفت، و رُهام بیژن دست فرود را انداخت . فرود درمانده به دژ پناه برد و سرانجام جان باخت . کیخسرو، با شنیدن خبر کشته شدن برادرش ، طوس را عزل کرد و او را به بند کشیده و فریبرز را بر جای او نشاند.
فُرود
در شاهنامۀ فردوسی ، پسر سیاوش از جَریرِه دختر پیران. در کَلات بالید و دلاوری یگانه شد. هنگامی که کِیخُسرو سپاهی را به فرماندهی طوس به جنگ با تورانیان فرستاد، از طوس خواست چون برادرش فرود در کلات است ، از راه کلات به توران نرود؛ اما طوس راه کلات را برگزید. فرود از آمدن سپاه ایران افسرده شد و از مادر خود تدبیر خواست . جریره گفت لباس رزم بپوشد و به استقبال سپاه ایران برود و تَخوار را که ایرانیان را خوب می شناخت با او همراه کرد. او همچنین نشان زَنگِۀ شاوُران و بهرام گودَرِز را به او داد تا از آن ها کمک ستاند. فرود، با دیدن بهرام ، طوس را به یک هفته مهمانی دعوت کرد و گفت سپس با هم به جنگ افراسیاب بروند. اما طوس، که مردی بی خرد بود، فرود را ناسزا گفت و ریونیز داماد خود را به پیکار او فرستاد. فرود با خدنگی او را از پای درآورد. سپس زَرَسپ پسر طوس به میدان رفت که او هم با یک تیر جان باخت . ناگزیر طوس خود روانۀ نبرد شد. تَخوار از فرود خواست که به درون دژ رود. فرود نپذیرفت و اسب طوس را هدف گرفت و از پای انداخت . چون دلاوران ایرانی پیاده نمی جنگیدند، طوس به طرف سپاه خود بازگشت . گیو از دیدن این صحنه بسیار خشمگین شد و به نبرد شتافت . فرود اسب او را نیز پی کرد. نوبت به بیژن پسر گیو رسید. او اسب فرود را از پای درآورد و فرود ناچار به درون دژ شد. روز بعد جنگ شدت گرفت، و رُهام بیژن دست فرود را انداخت . فرود درمانده به دژ پناه برد و سرانجام جان باخت . کیخسرو، با شنیدن خبر کشته شدن برادرش ، طوس را عزل کرد و او را به بند کشیده و فریبرز را بر جای او نشاند.
wikijoo: فرود_(شاهنامه)
فرود (قلعه). فُرود (قلعه)
قلعه ای نظامی در ۳۰کیلومتری گناباد در رشته کوه های کلات. گویند همان قلعه ای است که در شاهنامه به فرود پسر سیاوش از جریره، دختر پیران ویسه، تعلق داشته است. در اطراف آن آثار یک آسیاب وجود دارد.
قلعه ای نظامی در ۳۰کیلومتری گناباد در رشته کوه های کلات. گویند همان قلعه ای است که در شاهنامه به فرود پسر سیاوش از جریره، دختر پیران ویسه، تعلق داشته است. در اطراف آن آثار یک آسیاب وجود دارد.
wikijoo: فرود_(قلعه)
فرود (موسیقی). فُرود (موسیقی)
(یا: کادانس) در موسیقی به مفهوم بازگشت به مبدأ و شروع آهنگ یا گام یا مقام. در موسیقی ایرانی هر دستگاه یا آواز و گوشه به تناسب وسعت و حالت در خاتمه دارای فیگور ملودیک خاصی است که نوازنده یا خواننده با اجرای آن احساس خاتمۀ آهنگ را به شنونده القا می کند. فرود، هماهنگ کنندۀ احساس شنونده و هنرمند در مرحلۀ پایانی است. در موسیقی مقامی قدیم به جای واژه فرود از «مُحَطّ» استفاده می کردند. در علم هارمونی فرود (کادانس) به فرمول هایی معیّن اطلاق می شود که برای تفکیک جمله های موسیقی به کار می رود. مانند فرودِ اُتنتیک ـ فرودِ پلاگال ـ فرودِ گول زن (بریده). در موسیقی ایرانی به جز «فرودِ بالِ کبوتر» در شور و همایون، بقیه فرودها نام معیّنی ندارند و صرفاً به ذکر نام دستگاه، آواز یا مقام پس از واژۀ فرود بسنده می شود، مانند فرود عشاق، فرود شهناز، فرود دلکش، فرود عراق، فرود مخالف.
فرود بال کبوتر. برخلاف موسیقی غربی که در آن، فرودها، فرمول های هارمونیکی اند، فرودهای ایرانی، فرمول های ملودیک اند. در موسیقی غرب فرود پایانی معمولاً از تسلسل درجه هایی به شرح زیر تشکیل می شود که در آخر جمله ها آورده می شود: فرود کامل اُتنتیک (اصیل) پایانی است که آکور نمایان (درجۀ پنجم) ماقبل آخر، به صورت پایگی؛ و آکور تونیک آخری، با حالت اکتاوی آمده باشد. اگر به جای آکور نمایان، آکور درجۀ چهارم آمده باشد، «فرود پلاگالی» شکل می گیرد که «فرود کلیسایی» یا به اصطلاح «فرود مقدس» نیز نامیده می شود. فرود گول زن یا بریده موقعی تشکیل می شود که بعد از آکور نمایان برخلاف انتظار به جای آکور تونیک، آکور دیگری که معمولاً درجۀ ششم است بیاید. «فرود نیمه پایان» وقتی است که فرود به روی درجۀ نمایان برسد. نوع ویژۀ نیمه پایان که به «فرود فریژینی» معروف، است در بعضی موارد به کار برده می شود و به این شکل است که فرود، روی درجۀ نمایانِ مُدِ کوچکِ نسبیِ تُنِ مربوط، برسد.
(یا: کادانس) در موسیقی به مفهوم بازگشت به مبدأ و شروع آهنگ یا گام یا مقام. در موسیقی ایرانی هر دستگاه یا آواز و گوشه به تناسب وسعت و حالت در خاتمه دارای فیگور ملودیک خاصی است که نوازنده یا خواننده با اجرای آن احساس خاتمۀ آهنگ را به شنونده القا می کند. فرود، هماهنگ کنندۀ احساس شنونده و هنرمند در مرحلۀ پایانی است. در موسیقی مقامی قدیم به جای واژه فرود از «مُحَطّ» استفاده می کردند. در علم هارمونی فرود (کادانس) به فرمول هایی معیّن اطلاق می شود که برای تفکیک جمله های موسیقی به کار می رود. مانند فرودِ اُتنتیک ـ فرودِ پلاگال ـ فرودِ گول زن (بریده). در موسیقی ایرانی به جز «فرودِ بالِ کبوتر» در شور و همایون، بقیه فرودها نام معیّنی ندارند و صرفاً به ذکر نام دستگاه، آواز یا مقام پس از واژۀ فرود بسنده می شود، مانند فرود عشاق، فرود شهناز، فرود دلکش، فرود عراق، فرود مخالف.
فرود بال کبوتر. برخلاف موسیقی غربی که در آن، فرودها، فرمول های هارمونیکی اند، فرودهای ایرانی، فرمول های ملودیک اند. در موسیقی غرب فرود پایانی معمولاً از تسلسل درجه هایی به شرح زیر تشکیل می شود که در آخر جمله ها آورده می شود: فرود کامل اُتنتیک (اصیل) پایانی است که آکور نمایان (درجۀ پنجم) ماقبل آخر، به صورت پایگی؛ و آکور تونیک آخری، با حالت اکتاوی آمده باشد. اگر به جای آکور نمایان، آکور درجۀ چهارم آمده باشد، «فرود پلاگالی» شکل می گیرد که «فرود کلیسایی» یا به اصطلاح «فرود مقدس» نیز نامیده می شود. فرود گول زن یا بریده موقعی تشکیل می شود که بعد از آکور نمایان برخلاف انتظار به جای آکور تونیک، آکور دیگری که معمولاً درجۀ ششم است بیاید. «فرود نیمه پایان» وقتی است که فرود به روی درجۀ نمایان برسد. نوع ویژۀ نیمه پایان که به «فرود فریژینی» معروف، است در بعضی موارد به کار برده می شود و به این شکل است که فرود، روی درجۀ نمایانِ مُدِ کوچکِ نسبیِ تُنِ مربوط، برسد.
wikijoo: فرود_(موسیقی)
پیشنهاد کاربران
عربشاهی
دون
دون
سلام به دوستان نام من فرود است و برگرفته از شاهنامه
( از شخصیت های شاهنامه نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی )
( از شخصیت های شاهنامه نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی )
هم خانواده فرود چیست؟
یعنی سرازیری
فرود:فروتن
پایین آمدن
معنی=پایین
متضاد=فراز ، بالا
متضاد=فراز ، بالا
فرود : [اصطلاح موسیقی ] بازگشت از گوشه هایی که در درجات مختلف نواخته می شوند به مایه ی اصلی.
فرود : [اصطلاح موسیقی ] پایین آمدن صدای ساز یا آواز برای اتمام گوشه ( یا شروع گوشه ای دیگر در همان دستگاه یا دستگاه دیگر )
فرود:
دکتر کزازی در مورد واژه ی فرود می نویسد : ( ( فرود در پهلوی فروت frōt بوده است . ) )
( ( همی بر شد ابر و فرود آمد آب
همی گشت گِرد ِ زمین آفتاب ) )
توضیح بیت :ابر بر آسمان فرا رفت و از آن باران فرو ریخت و آفتاب نیز بر گرد زمین می گشت .
... [مشاهده متن کامل]
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 193 )
دکتر کزازی در مورد واژه ی فرود می نویسد : ( ( فرود در پهلوی فروت frōt بوده است . ) )
( ( همی بر شد ابر و فرود آمد آب
همی گشت گِرد ِ زمین آفتاب ) )
توضیح بیت :ابر بر آسمان فرا رفت و از آن باران فرو ریخت و آفتاب نیز بر گرد زمین می گشت .
... [مشاهده متن کامل]
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 193 )
فرود آزاد free abseil : [اصطلاح کوهنوردی] فرود از بالای یک کلاهک بصورتی که بدن در فضا معلق می شود.
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
فرودabseil : [اصطلاح کوهنوردی]پایین آمدن از شیب های تند با طناب
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
فرود مخفف دو کلمه فرِّ دودمان بوده که گاهی فردود نیز گفته میشده و به معنای پسری که افتخار خانواده یا قبیله باشد در گذشته مسابقاتی معادل دختر شایسته امروزی ، برای پسران قبیله برگزار میشده که دراین آزمون
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سخت پسران در رشته های تیراندازی ، سوار کاری، دو ، شنا و کشتی با هم به رقابت می پرداخته اند به برنده این آزمون لقب فرود یا فردود اعطا میشده است.
فرود به فتح ف به معنی دارنده ی فر و شکوه
واژه "ورود" هم دگرگون شده همین واژه پارسی "فرود" است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)