فرناد
فرهنگ اسم ها
معنی: پایان، سرانجام، توانایی، پایاب، ( در سنسکریت ) پرانَدَ ( آب )، ( در برهان ) پایاب و پایان آمده، پایان و پایاب
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
گذاره کرده بیابانهای بی انجام
سپه گذاشته از آبهای بی فرناد.
فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 34 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پایان.
پیشنهاد کاربران
اسم من فرناد هست و دخترم
این اسم یونیسکس هست لطفا اصلاحش کنید
این اسم یونیسکس هست لطفا اصلاحش کنید
فَرناد، فَراناد - واژه سانسکریت - نام پسرانه
فَر: فَرّه، خُرّه - مفهومی در اساطیر ایرانی است: فروغیِ ایزدی است که به دل هر که بتابد، از همگان برتری می یابد و از پرتو همین فروغ است که شخص به پادشاهی و بزرگی می رسد و در کمالاتِ نفسانی و روحانی کامل می شود.
... [مشاهده متن کامل]
شکوه، حِشمت، عظمت - مُجلل، پُر زرق و برق، پُر برکت - برجسته، ممتاز، نامی، سرشناس، سَرآمد، شاخص
ناد: پایاب، ته و عمق آب، ژرفا و گودی دریا -
گذرگاه، معبر، پُل، گُدار ( مانند بی گُدار به آب زدن )
معنی: پایان باشکوه و فرخنده، سرانجام شکوهمند و جذاب، سرچشمه ی بزرگی و بزرگواری، توانایی شگفت آور و وَشناد ( بالا ) ، نیرومندی فرهمند و کاریزما دار -
پایان گذرگاه های دشوار، آغاز خوشبختی و کامیابی، سرآغاز نیکبختی و رستگاری
فَر: فَرّه، خُرّه - مفهومی در اساطیر ایرانی است: فروغیِ ایزدی است که به دل هر که بتابد، از همگان برتری می یابد و از پرتو همین فروغ است که شخص به پادشاهی و بزرگی می رسد و در کمالاتِ نفسانی و روحانی کامل می شود.
... [مشاهده متن کامل]
شکوه، حِشمت، عظمت - مُجلل، پُر زرق و برق، پُر برکت - برجسته، ممتاز، نامی، سرشناس، سَرآمد، شاخص
ناد: پایاب، ته و عمق آب، ژرفا و گودی دریا -
گذرگاه، معبر، پُل، گُدار ( مانند بی گُدار به آب زدن )
معنی: پایان باشکوه و فرخنده، سرانجام شکوهمند و جذاب، سرچشمه ی بزرگی و بزرگواری، توانایی شگفت آور و وَشناد ( بالا ) ، نیرومندی فرهمند و کاریزما دار -
پایان گذرگاه های دشوار، آغاز خوشبختی و کامیابی، سرآغاز نیکبختی و رستگاری
قدرت، پایان، سرچشمه و منبع
زیرک و باهوش